جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۵
دلبر به هر چه گفت به قولش وفا نکرد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۹۹۸
چنین بی یار و دل تا چند باشم
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۶
در غم عشقت دل تنگم بسوخت
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱۱
جفا تا کی کنی بر ما نگویی
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۷
دلدار رفت و کام دل ما روا نکرد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۵
راست گویم مُرْوَت از عالم برفت
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۲
ای به قد چون سرو نازی صد هزاران آفرین
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۹۴۶
از سر سوز جگر بر در آن یار شدم
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۸
دلبر برفت و بر دل تنگم نظر نکرد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۶۱۰
گِل ما را ز ازل با غم تو بسرشتند
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۳۶
بس روز به عشق تو بریدیم بیابان
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۶۲۹
از چه رو لعل تو درمان دل ما نکند
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۱
تا دیده ی من بر رخ همچون قمر افتاد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۵۰۷
آن غمزه فتّانت از خواب چو برخیزد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۶۵
بده ساقی تو جام ارغوانی
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۸۸
چه ساعتی بود آیا که آن چنان ماهی
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۱
منم که نقش توأم هرگز از خیال نرفت
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۹۱۴
تا سر کوی تو مأوا کرده ام
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۹۲۵
من دلخسته در عشقت خرابم
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۲
دل برد زلف شوخت و آنگاه قصد جان کرد