طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۵۱
مشو مهمان من، ای مرغ روزی خوار آزادی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹
ما سریر سلطنت در بینوائی یافتیم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۱
باعث آزار شد ترک دل آزاری مرا عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۳
چون پرده ز روی ماه برگیرد عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۸
حال خود بس تباه میبینم صفی علیشاه : غزلیات
شمارهٔ ۷
از حسرت لعلی که در او آب حیاتست فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
جانانه به چشم ما در اطوار وجود حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۹
بخرید یکی خواجه، غلامی به هوس اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۳۲ - حسینی
براه دل ایجان من نگروی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۶
ای ترک چشم مستت بیمار خانهٔ دل واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱
لذت دگر از شباب جستن غلط است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۷
هله، نیم مست گشتم، قدحی دگر مدد کن غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۶۵ - فصل (خلق در طلب جاه راه زیان می رود)
اگز کسی گوید که چون طلب کمال ربوبیت طبع آدمی است و آن جز به علم و قدرت نیست و طلب علم محمود است که آن طلب کمال است، باید که طلب جاه و مال نیز محمود باشد که آن نیز طلب قدرت است و قدرت نیز از جمله کمال است و از صفات حق است همچون علم و بنده هرچند که کاملتر، به حق تعالی نزدیکتر جواب آن است که علم و قدرت هر دو کمال است و از صفات ربوبیت است، ولیکن آدمی را راه است به علم حقیقی وراه نیست به قدرت حقیقی. و علم کمالی است که وی را به حقیقت ممکن است که حاصل آید و آنگاه با وی بماند، اما قدرت حاصل نیاید، لیکن پندارد که حاصل آمد. و آنگاه با وی بماند که قدرت به مال و به خلق تعلق دارد و به مرگ از وی منقطع شود و هرچه به مرگ باطل شود از جمله باقیات صالحات نبود و روزگار بردن اندر طلب آن جهل بود. پس، از قدرت آنقدر به کار آید که وسیلت بود به تحصیل علم. خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۶
آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۴
وصل جانان باشدم جان گو مباش عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۳
در این چنین سره فصلی و نوبهاری خوش عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲
بییار دل شکسته و دور از دیار خویش احمد شاملو : ققنوس در باران
پاییز
برای غلامحسین ساعدی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۱
قصهٔ درد دل و غصهٔ شبهای دراز عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰
با ما نکرد آن بت سرکش وفا هنوز
شمارهٔ ۱۵۱
مشو مهمان من، ای مرغ روزی خوار آزادی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۹
ما سریر سلطنت در بینوائی یافتیم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۱
باعث آزار شد ترک دل آزاری مرا عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۳
چون پرده ز روی ماه برگیرد عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۸
حال خود بس تباه میبینم صفی علیشاه : غزلیات
شمارهٔ ۷
از حسرت لعلی که در او آب حیاتست فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵
جانانه به چشم ما در اطوار وجود حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۹
بخرید یکی خواجه، غلامی به هوس اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۳۲ - حسینی
براه دل ایجان من نگروی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۶
ای ترک چشم مستت بیمار خانهٔ دل واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱
لذت دگر از شباب جستن غلط است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۷
هله، نیم مست گشتم، قدحی دگر مدد کن غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۶۵ - فصل (خلق در طلب جاه راه زیان می رود)
اگز کسی گوید که چون طلب کمال ربوبیت طبع آدمی است و آن جز به علم و قدرت نیست و طلب علم محمود است که آن طلب کمال است، باید که طلب جاه و مال نیز محمود باشد که آن نیز طلب قدرت است و قدرت نیز از جمله کمال است و از صفات حق است همچون علم و بنده هرچند که کاملتر، به حق تعالی نزدیکتر جواب آن است که علم و قدرت هر دو کمال است و از صفات ربوبیت است، ولیکن آدمی را راه است به علم حقیقی وراه نیست به قدرت حقیقی. و علم کمالی است که وی را به حقیقت ممکن است که حاصل آید و آنگاه با وی بماند، اما قدرت حاصل نیاید، لیکن پندارد که حاصل آمد. و آنگاه با وی بماند که قدرت به مال و به خلق تعلق دارد و به مرگ از وی منقطع شود و هرچه به مرگ باطل شود از جمله باقیات صالحات نبود و روزگار بردن اندر طلب آن جهل بود. پس، از قدرت آنقدر به کار آید که وسیلت بود به تحصیل علم. خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۶
آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۴
وصل جانان باشدم جان گو مباش عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۳
در این چنین سره فصلی و نوبهاری خوش عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲
بییار دل شکسته و دور از دیار خویش احمد شاملو : ققنوس در باران
پاییز
برای غلامحسین ساعدی عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۱
قصهٔ درد دل و غصهٔ شبهای دراز عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰
با ما نکرد آن بت سرکش وفا هنوز