بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۴۵
جزخون‌دل زنقد سلامت به دست نیست
خیام : هرچه باداباد [۱۰۰-۷۴]
رباعی ۹۵
چون عمر به سر رسد، چه بغداد چه بلخ،
صفای اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۳۰ - در شکوه از قطع مستمری خود و نکوهش ظلم گوید
از پی تشکیل حل ز عقد خراسان
صفای اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵
پرسی از من که مست یا هشیاری
عطار نیشابوری : باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق
شمارهٔ ۱
عشقت که به صد هزار جان ارزانی است
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۹
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۴۳
چو آن نخلم که بارش خورده باشند
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۸۶۲
اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم
عطار نیشابوری : بیان وادی طلب
گفتار یوسف همدان دربارهٔ صبر
یوسف همدان، امام روزگار
امام سجاد علیه‌السلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 10 ) دعا در پناه بردن به خداوند
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي اللَّجَإِ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي
هاتف اصفهانی : ماده تاریخ‌ها
شمارهٔ ۱۷
حیف از هدیه آن گل رعنا
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۰۳
ای خدنگ آه کوتاهی مکن در کین چرخ
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۷
ای دل چو غم نوت دهد چرخ کهن
ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۵
جهانا چه در خورد و بایسته‌ای!
فردوسی : پادشاهی داراب دوازده سال بود
بخش ۲
چنان بد که از تازیان صدهزار
سلطان باهو : غزلیات
غزل ۴۲
تارها زنار در گردن کنم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۶
در سر دارم ز می پریشانیها
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۹۴
ای آنکه گرفته‌ای به دستان دستان
رشیدالدین میبدی : ۸- سورة الانفال- مدنیة
۷ - النوبة الثانیة
قوله تعالى و تقدس: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ. سعید جبیر روایت کند از ابن عباس، گفت: سى و سه مرد مسلمانان بودند و شش زن در خانه ارقم جمع آمده و اسلام پنهان داشته تا عمر خطاب مسلمان شد و عدد مسلمانان بچهل رسید و اظهار اسلام کرد و رب العزة در شأن وى این آیت فرستاد که: یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ. در معنى این آیت دو وجه گفته‏اند، قومى ظاهر گرفتند، گفتند: معنى آنست که: اى پیغامبر، خدا ترا بسنده است و ایشان که اتباع تو کردند از مؤمنان یعنى عمر خطاب، و این جمع مسلمانان، و دلیل برین وجه آیت پیش است که گفت: هُوَ الَّذِی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنِینَ. جایى دیگر گفت: فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِیلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِینَ، و باین وجه موضع من رفع است، معطوف بر اللَّه، یعنى حسبک اللَّه و من اتبعک من المؤمنین. وجه دیگر آنست که یکفیک اللَّه و یکفى من اتّبعک، و موضع من نصب است. و قیل خفض و معناه حسبک اللَّه و حسب من اتّبعک من المؤمنین، و کرّر حسبک فى الآیتین، لانّ الاوّل فى کفایة الخداع و الثّانی عام.
طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸۱
زبامی چو بینم که ماهی برآید