کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۴
ز حسرت خاک شد این چشم غمناک
نجم‌الدین رازی : باب دوم
فصل پنجم
قال الله تعالی: «فاذا سو یته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»
نصرالله منشی : باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی
بخش ۱۱
شبانگاهی بفلان شهر در خانه آشنایی فرود آمدم. چون از شام فارغ شدیم برای من جامه خواب راست کردند، و بنزدیک زن رفت و مفاوضت ایشان می‌توانستم شنود، که میان من و ایشان بوریایی حجاب بود. زن را می‌گفت که: می‌خواهم فردا طایفه ای را بخوانم و ضیافتی سازم که عزیزی رسیده است. زن گفت: مردمان را چه می‌خوانی و در خانه کفاف عیال موجود نه ! آخر هرگز از فردا نخواهی اندیشید و دل تو بفرزندان و اعقاب نخواهد نگریست؟ مرد گفت:
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۶
یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۶۹
ایکه بجاه و منزلت ره نبرد خیال من
میرزا حبیب خراسانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۲
مطرب امروز مگر نغمه سرائی دگر است
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹
بهر منزل فزون دیدم ز هجران زاری دل را
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۴
شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌سازد
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
دل که با درد غم عشق تو محرم گردد
مولوی : دفتر سوم
بخش ۷۲ - مضطرب شدن فقیر نذر کرده بکندن امرود از درخت و گوشمال حق رسیدن بی مهلت
پنج روز آن باد امرودی نریخت
سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸
دذر راه بسر همی پوید شمع
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۶
حسن صوتی آتش افروز دل من می شود
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۲۲
جام وصلت بکف کج نظران نتوان دید
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۷
بهر پابوس تو از خاکم غباری برنخاست
ادیب الممالک : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵
ماه من بر برگ سوری ازغوان ساید همی
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵
دل به یاد لب لعلت سخن از نوش نکرد
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۰
فرزند تو شاخیست تر از اول حال
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۳
جان ها فدای دیدن دیدار بوالوفا
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۱۴۳ - ایضا در تهنیت دارو خوردن مجدالدین
ای زمان فرع زندگانی تو
امیرشاهی سبزواری : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
بیک کرشمه که بر جان زدی، ز دست شدم