عبید زاکانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در مدح سلطان معزالدین اویس جلایری
دولت قرین دولت صاحبقران ماست شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۷۰
نقشش نه خیالی است که در خواب توان دید فلکی شروانی : قطعات
شمارهٔ ۲
خیل خزان بتاختن بر سپه بهار زد جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲ - مناجات در اظهار افتادگی عجز و پیری و به پایمردی عنایت استدعای دستگیری
کرم گسترا عاجز و مضطرم حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
ماه در، ابر بماند چو رخت جلوه نماید صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸
یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۳
چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر فلکی شروانی : قطعات
شمارهٔ ۸ - آغاز بداندیشی، فرجام گرفتاری
شاهی که بدو نازد شاهی به جهانداری افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۸
آتش زنم ز عشق گر این سان به جان خویش سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۰۹ - در بیان آنکه مخلوقات سه نوعاند یکی فرشته و یکی حیوان و یکی آدمی. بر فرشته قلم نیست زیرا غیر طاعت وذکر کاری دیگر از او نمیآید. همچون ماهی که زنده از آب است، او نیز بدان زنده است. پس در طاعت وذکر او راثوابی نباشد، زیرا غذای خود میخورد و کار خود میکند و بر حیوان نیز هم قلم نیست زیرا بخواب و خور و غفلت زنده است و بجهت آنش آفریدهاند قابلیت کاردیگر ندارد. در حیوانی و غفلت خوش است و فارغ و ایمن او را نه بهشت است و نه دوزخ. اما آدمی که نیمش فرشته است و نیمش حیوان صفت فرشتگیش طاعت میخواهد و صفت حیوانیش غفلت و خواب و خور این هر دو صفت دایم در جنگاند، فرشتگیش بالا میکشد و حیوانیش زیر پس قلم بر وی است و معاقب اوست. که چرا میل بشغلی که بهتر است نمیکند، چون قابلیت و استعداد آن دارد که کار نیک
دان که مخلوق جمله سه شکل اند نهج البلاغه : خطبه ها
برتری تلاش و ارزش عمل
<strong> و من خطبة له عليهالسلام في مقاصد أخرى </strong> فَإِنَّ تَقْوَى اَللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِيرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ بِهَا يَنْجَحُ اَلطَّالِبُ وَ يَنْجُو اَلْهَارِبُ وَ تُنَالُ اَلرَّغَائِبُ عطار نیشابوری : باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق
شمارهٔ ۶۱
هم دیده بر آن روی چو مه باید داشت صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۲۶ - الفتح المبین
گرت فتح مبین باشد مبین سعدی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در ستایش حضرت رسول (ص)
چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۱۳
فلک هر آنچه ز دستت گرفت، بهتر داد نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵
عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد ترانه های کودکانه : بخش اول
دندان مثل مروارید
سفید سفید سفیدیم عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۶۵
یک قطرهٔ بحرم من و یک قطره نیم قدسی مشهدی : ساقینامه
بخش ۶
تنومندی و دست زورش حلال سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۸۵ - در بیان آنکه همچنانکه تن آب و گل طبیبان دارد، جان ودل را نیز هم طبیبان هستند و ایشان انبیاء و اولیاءاند اطباء میگویند که این بخور و آن مخور تا جسم بی رنج باشد و قوت گیرد و انبیاء و اولیاء میگویند که این بکن و آن مکن تا جان صفا یابد و فربه شود از این رو میفرماید مصطفی علیه السلام العلم علمان علم الابدان و علم الادیان
خلق را دردو چیز فایده است
قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در مدح سلطان معزالدین اویس جلایری
دولت قرین دولت صاحبقران ماست شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۷۰
نقشش نه خیالی است که در خواب توان دید فلکی شروانی : قطعات
شمارهٔ ۲
خیل خزان بتاختن بر سپه بهار زد جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲ - مناجات در اظهار افتادگی عجز و پیری و به پایمردی عنایت استدعای دستگیری
کرم گسترا عاجز و مضطرم حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۹
ماه در، ابر بماند چو رخت جلوه نماید صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸
یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۳
چون شود آشفته زلفش از نسیم بی خبر فلکی شروانی : قطعات
شمارهٔ ۸ - آغاز بداندیشی، فرجام گرفتاری
شاهی که بدو نازد شاهی به جهانداری افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۸
آتش زنم ز عشق گر این سان به جان خویش سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۰۹ - در بیان آنکه مخلوقات سه نوعاند یکی فرشته و یکی حیوان و یکی آدمی. بر فرشته قلم نیست زیرا غیر طاعت وذکر کاری دیگر از او نمیآید. همچون ماهی که زنده از آب است، او نیز بدان زنده است. پس در طاعت وذکر او راثوابی نباشد، زیرا غذای خود میخورد و کار خود میکند و بر حیوان نیز هم قلم نیست زیرا بخواب و خور و غفلت زنده است و بجهت آنش آفریدهاند قابلیت کاردیگر ندارد. در حیوانی و غفلت خوش است و فارغ و ایمن او را نه بهشت است و نه دوزخ. اما آدمی که نیمش فرشته است و نیمش حیوان صفت فرشتگیش طاعت میخواهد و صفت حیوانیش غفلت و خواب و خور این هر دو صفت دایم در جنگاند، فرشتگیش بالا میکشد و حیوانیش زیر پس قلم بر وی است و معاقب اوست. که چرا میل بشغلی که بهتر است نمیکند، چون قابلیت و استعداد آن دارد که کار نیک
دان که مخلوق جمله سه شکل اند نهج البلاغه : خطبه ها
برتری تلاش و ارزش عمل
<strong> و من خطبة له عليهالسلام في مقاصد أخرى </strong> فَإِنَّ تَقْوَى اَللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ وَ ذَخِيرَةُ مَعَادٍ وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ بِهَا يَنْجَحُ اَلطَّالِبُ وَ يَنْجُو اَلْهَارِبُ وَ تُنَالُ اَلرَّغَائِبُ عطار نیشابوری : باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق
شمارهٔ ۶۱
هم دیده بر آن روی چو مه باید داشت صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۲۶ - الفتح المبین
گرت فتح مبین باشد مبین سعدی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - در ستایش حضرت رسول (ص)
چو مرد رهرو اندر راه حق ثابت قدم گردد واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۱۳
فلک هر آنچه ز دستت گرفت، بهتر داد نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۵
عیشم خوش از آن شعله افروخته باشد ترانه های کودکانه : بخش اول
دندان مثل مروارید
سفید سفید سفیدیم عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۶۵
یک قطرهٔ بحرم من و یک قطره نیم قدسی مشهدی : ساقینامه
بخش ۶
تنومندی و دست زورش حلال سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۸۵ - در بیان آنکه همچنانکه تن آب و گل طبیبان دارد، جان ودل را نیز هم طبیبان هستند و ایشان انبیاء و اولیاءاند اطباء میگویند که این بخور و آن مخور تا جسم بی رنج باشد و قوت گیرد و انبیاء و اولیاء میگویند که این بکن و آن مکن تا جان صفا یابد و فربه شود از این رو میفرماید مصطفی علیه السلام العلم علمان علم الابدان و علم الادیان
خلق را دردو چیز فایده است