نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
بر خوان ما نمک به ملاحت نشد لذیذ
نظام قاری : غزلیات
شمارهٔ ۳۰ - شیخ سعدی فرماید
کس بچشمم در نمیآید که گویم مثل اوست
یغمای جندقی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۵۱
ای ثمر تو خشک و تر مایه برگ و ساز من
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ اشعار ترکی
چابالیر اوره ک سینه مده
آینایا باخاندا گؤردوم ، ساققالیما دن دوشوبدی
نظام قاری : غزلیات
شمارهٔ ۴۳ - امینی فرماید
گره زطره عنبرفشان کشید و گشاد
ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۰
اول قدم آنست که جان دربازی
نظام قاری : غزلیات
شمارهٔ ۹۸ - وله قدس الله روحه
بچرخ میرسد از عشق تار قزآهم
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۳
زلف ساقی از کف و دامان یار از دست رفت
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۸
اگر چه مستی می صد عذاب میآرد
ابن یمین فَرومَدی : معمیات
شمارهٔ ۱۴ - ایضاً
چیست آنجنس کو بجنبش طبع
عمان سامانی : گنجینة الاسرار
بخش ۳۹
در بیان آن عارف ربانی که از راه مراقبه با زعفرش ملاقات افتاد و از در مکاشفه مصاحبتش دست داد و قصه کردن زعفر سبب محرومی خود را از جانفشانی در رکاب سعادت انتساب آن حضرت بر سبیل اجمال گوید:
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۵
گر به سیر انجمن یا گشت‌ گلشن رفته است
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۳
دوران ز عاریتها دندان ز ما گرفته
رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۹
ز ما ترک سهی‌قدان رعنا برنمی‌آید
اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۱۲۷
گر چه ساقی صرفه در خون خوردن من دیده است
هجویری : مقدمات
فصل
و آن‌چه گفتم که: «اغراضی که به نفس بازمی‌گشت از دل ستردم»، مراد آن بود که اندر هر کاری که غرض نفسانی اندرآید برکت از آن کار برخیزد، و دل از طریق مستقیم به محل اعوجاج و مشغولی اندر افتد، و آن از دو بیرون نباشد: یا غرضش برآید و یا برنیاید. اگر غرضش برآید، هلاک وی اندر آن بود، و در دوزخ را کلید به‌جز حصول مراد نفس نیست و اگر غرض برنیاید، باری وی بیشتر آن از دل بسترده باشد که نجات وی اندر آن بود و کلید در بهشت را به‌جز منع نفس از اغراض وی نیست؛ چنان‌که خداوند تعالی گفت: «ونَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فانَّ الجنّةَ هِیَ المأوی (۴۰و ۴۱/النازعات).» و اغراض نفسانی اندر امور آن بود که بنده اندر کاری که میْکند به‌جز خشنودی خدای تعالی باشد و نجات نفس خود از عقوبت، طلب نکند ودر جمله رعونات نفس را حدی پیدا نباشد و تعبیههای وی اندر آن ظاهر نبود؛ و اندر این کتاب، به جایگاه خود، بابی اندر این معنی بیاید. ان شاءاللّه، تعالی.
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ اشعار ترکی
شاطر اوغلان
شاطر اوغلان گوروم آللاه سنه وئرسین برکت
جیحون یزدی : مسمطات
شمارهٔ ۲۵ - وله
از بیم آصف ای تتری ترک نوشخند
نشاط اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲
این غصه و غم از پی چندین طرب است
جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲ - در نعمت سیدالمرسلین و خاتم‌النبیین (ص)
جامی از گفت و گو ببند زبان!