میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۱
از سوز دل بسوخت گیاه وجود ما بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۷
قابل نخل ما بر دگرست رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیة. از اول سورة تا اینجا اشارت است بفضل و لطف خداوند عزّ و جل با آشنایان و دوستان و این آیت اشارت است بقهر و عدل او با بیگانگان و دشمنان. و خداى را عزّ و جلّ هم فضل است و هم عدل، اگر عدل کند رواست ور فضل کند از وى سزاست، و نه هر چه در عدل رواست از فضل سزاست که هر چه از فضل سزاست در عدل رواست. یکى را بفضل بخواند و حکم او راست، یکى را بعدل براند و خواست او راست. نیک آنست که فضل بر عدل سالارست و عدل در دست فضل گرفتارست، عدل پیش فضل خاموش و فضل را حلقه وصال در گوش. وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 31
هر که از تن بگذرد جانش دهند ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۴۷
سینه پر ناله و لب خاموش است ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۷۹
حسن رخی کان تراست ماه ندارد ملا هادی سبزواری : رباعیات
وله ایضاً
دلدار چو مغز است و جهان جمله چو پوست هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
الکلام فی الفناء و البقاء
قوله، تعالی: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَماعِنْدَ اللّهِ باقٍ (۹۶/النحل).» رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى وَ إِذْ قُلْنا معطوفست بر آیه پیش، و در موضع نصب است فکانه قال اذکر یا محمد: إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اللَّه تعالى نعمتهاى خویش و منتها بر بندگان مىشمارد و در یاد ایشان میدهد، ایشان که در عهد رسول خدا بودند و پس از ایشان تا بقیامت. میگوید من آن خداوندم که هر چه در زمین از بهر شما آفریدم و منافع و معایش شما در زمین پدید کردم چنانک گفت هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً پس با آدم که پدر شما بود کرامتها کردم و نواختها افزودم. از آن کرامتها یکى آنست که از بهر وى با فریشتگان این خطاب کردم که إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً دیگر آنکه فریشتگان را فرمودم که وى را سجود کنید، فذلک قوله وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ. اینجا گفت سجود کنید آدم را، جاى دیگر گفت فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ او را بسجود افتید شما که فریشتگانید. فسجد الملائکة کلّهم اجمعون فریشتگان همه سجود کردند أَکْلِهِمْ گفت تا خلق دانند که همگنان سجود کردند نه جوکى ازیشان. و أَجْمَعُونَ گفت و همه بهم، تا دانند که بیکبار بیک آهنگ بودند نه پراکنده و در هنگامهاى گسسته. رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۲۹ - النوبة الاولی
قوله تعالى: یا أَیُّهَا النَّاسُ اى مردمان کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ میخورید از هر چه در زمین حَلالًا طَیِّباً آنچه حلال پاک است و خورنده را گشاده، وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ و بر پى گامهاى دیو مایستید إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ که دیو شما را دشمنى است آشکارا. ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۷۳
تشنهٔ نوش لبت چشمهٔ حیوان چکند میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۶
شعله ها در جان زدی این سینه غمناک را غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۸ - فصل(احتیاط به چه شرایطی رواست)
این طهارت ظاهرا گرچه درجه بازپسین است، فصل وی نیز بزرگ است، ولیکن به شرط آن که ادب وی نگاه دارد و وسوسه و اسراف را بدان راه ندهد چون به حد وسوسه و اسراف رسد مکروه و ناپسندیده بودو باشد که بزهکار گردد و این احتیاطها که عادت صوفیان است از جورب داشتن، و ازار به سر درگرفتن و آب پاک به یقین طلب کردن و آفتابه نگاهداشتن تا کسی دست بر وی فرانکند، همه نیکوست و کسانی را از فقها و دیگران که آن نگاه ندارند، نیست که بر ایشان اعتراضی کنند الا به شرطی و ایشان را نیز نیست که بر فقها و دیگران که احتیاط نکنند اعتراض کردن اصلا، چه آن احتیاطها نیکوست، ولکن به شش شرط: غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۱ - اصل چهارم(در نماز است)
بدان که نماز ستون دین مسلمانی است و بنیاد دین است و پیشرو همه عبادتهاست و هرکه این پنج نماز فریضه به شرط خویش و به وقت به جای آورد عهدی است وی را با حق تعالی که در امان و حمایت آن باشد، چون از کبایر دست بازداشت هر گناه دیگر که به روی رود این نماز کفارت آن باشد. مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۲۵ - جواب گفتن انبیا طعن ایشان را و مثل زدن ایشان را
ای دریغا که دوا در رنجتان جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۳۱ - عرضه کردن کنیزان جمال خویش را بر یوسف و یکتاپرست کردن یوسف ایشان را
شبانگه کز سواد شعر گلریز سلطان باهو : غزلیات
غزل ۳۵
یاران ز تو پرسم که مرا یار کجاست سوزنی سمرقندی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱ - فریاد از جور تو
ای نگار از حد گذشت این فتنه و بیداد تو خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۲
دود تو برون شود ز روزن روزی میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۳۱
ای که گویی ما به زهد از خود حجاب افکندهایم
شمارهٔ ۱
از سوز دل بسوخت گیاه وجود ما بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۷
قابل نخل ما بر دگرست رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیة. از اول سورة تا اینجا اشارت است بفضل و لطف خداوند عزّ و جل با آشنایان و دوستان و این آیت اشارت است بقهر و عدل او با بیگانگان و دشمنان. و خداى را عزّ و جلّ هم فضل است و هم عدل، اگر عدل کند رواست ور فضل کند از وى سزاست، و نه هر چه در عدل رواست از فضل سزاست که هر چه از فضل سزاست در عدل رواست. یکى را بفضل بخواند و حکم او راست، یکى را بعدل براند و خواست او راست. نیک آنست که فضل بر عدل سالارست و عدل در دست فضل گرفتارست، عدل پیش فضل خاموش و فضل را حلقه وصال در گوش. وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 31
هر که از تن بگذرد جانش دهند ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۴۷
سینه پر ناله و لب خاموش است ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۷۹
حسن رخی کان تراست ماه ندارد ملا هادی سبزواری : رباعیات
وله ایضاً
دلدار چو مغز است و جهان جمله چو پوست هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
الکلام فی الفناء و البقاء
قوله، تعالی: «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَماعِنْدَ اللّهِ باقٍ (۹۶/النحل).» رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى وَ إِذْ قُلْنا معطوفست بر آیه پیش، و در موضع نصب است فکانه قال اذکر یا محمد: إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ اللَّه تعالى نعمتهاى خویش و منتها بر بندگان مىشمارد و در یاد ایشان میدهد، ایشان که در عهد رسول خدا بودند و پس از ایشان تا بقیامت. میگوید من آن خداوندم که هر چه در زمین از بهر شما آفریدم و منافع و معایش شما در زمین پدید کردم چنانک گفت هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً پس با آدم که پدر شما بود کرامتها کردم و نواختها افزودم. از آن کرامتها یکى آنست که از بهر وى با فریشتگان این خطاب کردم که إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً دیگر آنکه فریشتگان را فرمودم که وى را سجود کنید، فذلک قوله وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ. اینجا گفت سجود کنید آدم را، جاى دیگر گفت فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ او را بسجود افتید شما که فریشتگانید. فسجد الملائکة کلّهم اجمعون فریشتگان همه سجود کردند أَکْلِهِمْ گفت تا خلق دانند که همگنان سجود کردند نه جوکى ازیشان. و أَجْمَعُونَ گفت و همه بهم، تا دانند که بیکبار بیک آهنگ بودند نه پراکنده و در هنگامهاى گسسته. رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۲۹ - النوبة الاولی
قوله تعالى: یا أَیُّهَا النَّاسُ اى مردمان کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ میخورید از هر چه در زمین حَلالًا طَیِّباً آنچه حلال پاک است و خورنده را گشاده، وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ و بر پى گامهاى دیو مایستید إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ که دیو شما را دشمنى است آشکارا. ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۷۳
تشنهٔ نوش لبت چشمهٔ حیوان چکند میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۶
شعله ها در جان زدی این سینه غمناک را غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۸ - فصل(احتیاط به چه شرایطی رواست)
این طهارت ظاهرا گرچه درجه بازپسین است، فصل وی نیز بزرگ است، ولیکن به شرط آن که ادب وی نگاه دارد و وسوسه و اسراف را بدان راه ندهد چون به حد وسوسه و اسراف رسد مکروه و ناپسندیده بودو باشد که بزهکار گردد و این احتیاطها که عادت صوفیان است از جورب داشتن، و ازار به سر درگرفتن و آب پاک به یقین طلب کردن و آفتابه نگاهداشتن تا کسی دست بر وی فرانکند، همه نیکوست و کسانی را از فقها و دیگران که آن نگاه ندارند، نیست که بر ایشان اعتراضی کنند الا به شرطی و ایشان را نیز نیست که بر فقها و دیگران که احتیاط نکنند اعتراض کردن اصلا، چه آن احتیاطها نیکوست، ولکن به شش شرط: غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۱ - اصل چهارم(در نماز است)
بدان که نماز ستون دین مسلمانی است و بنیاد دین است و پیشرو همه عبادتهاست و هرکه این پنج نماز فریضه به شرط خویش و به وقت به جای آورد عهدی است وی را با حق تعالی که در امان و حمایت آن باشد، چون از کبایر دست بازداشت هر گناه دیگر که به روی رود این نماز کفارت آن باشد. مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۲۵ - جواب گفتن انبیا طعن ایشان را و مثل زدن ایشان را
ای دریغا که دوا در رنجتان جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۳۱ - عرضه کردن کنیزان جمال خویش را بر یوسف و یکتاپرست کردن یوسف ایشان را
شبانگه کز سواد شعر گلریز سلطان باهو : غزلیات
غزل ۳۵
یاران ز تو پرسم که مرا یار کجاست سوزنی سمرقندی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱ - فریاد از جور تو
ای نگار از حد گذشت این فتنه و بیداد تو خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۲
دود تو برون شود ز روزن روزی میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۳۱
ای که گویی ما به زهد از خود حجاب افکندهایم