واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۹
عارف اگر چه بیغم دل دم نمیزند غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۴۰ - حکایات صحابه و سلف
بدان که چون صدیق با بزرگی وی مرغی را دیدی گفتی کاشکی تو من بودمی و بوذر گفت کاشکی من درختی بودمی. و عایشه گفتی کاشکی مرا نام و نشان نبودی و عمر گاه بودی که آیت قرآن بشنیدی بیفتادی و از هوش بشدی و چند روز مردمان به عیادت وی رفتندی. و بر روی او دو خط سیاه بودی از گریستن و گفتی کاشکی هرگز عمر را مادر نزادی. و یک راه به در سرایی بگذشت. یکی قرآن همی خواند در نماز. اینجا رسیده بود، «ان عذاب ربک لواقع» از ستور خویش درافکند از بی طاقتی و وی را به خانه بردند. یک ماه بیمار بود که کسی سبب بیماری وی ندانست. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۶۲ - قصهٔ اهل ضروان و حسد ایشان بر درویشان کی پدر ما از سلیمی اغلب دخل باغ را به مسکینان میداد چون انگور بودی عشر دادی و چون مویز و دوشاب شدی عشر دادی و چون حلوا و پالوده کردی عشر دادی و از قصیل عشر دادی و چون در خرمن میکوفتی از کفهٔ آمیخته عشر دادی و چون گندم از کاه جدا شدی عشر دادی و چون آرد کردی عشر دادی و چون خمیر کردی عشر دادی و چون نان کردی عشر دادی لاجرم حق تعالی در آن باغ و کشت برکتی نهاده بود کی همه اصحاب باغها محتاج او بدندی هم به میوه و هم به سیم و او محتاج هیچ کس نی ازیشان فرزندانشان خرج عشر میدیدند منکر و آن برکت را نمیدیدند همچون آن زن بدبخت که کدو را ندید و خر را دید
بود مردی صالحی ربانییی مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۰۷ - جواب اشکال
این بداند کان که اهل خاطر است ملکالشعرای بهار : قصاید
قصیدهٔ ۳۲
مگر میکند بوستان زرگری شمس مغربی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
آن کیست که غیرت است آن کیست بگو مولوی : دفتر پنجم
بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را کی اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات کی معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد
کن میان مجرمان حکم ای ایاز اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۱
ز دور ار ترا ناتوانی ببیند ترکی شیرازی : فصل دوم - مدیحهسراییها
شمارهٔ ۲۷ - پاک گوهر
شاهی که بارگاه وی از عرش برتر است صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴
سهل مشمر همت پیران با تدبیر را مشتاق اصفهانی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۵۱
چه شد میرزا مهدی آن قطب دانش مهدی اخوان ثالث : زمستان
چاووشی
بسان رهنوردانی که در افسانهها گویند شاه نعمتالله ولی : قطعات
قطعهٔ شمارهٔ ۳۳
گر چهل صبح از سر اخلاص سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۱۰
ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبت صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۲
نسیم صبح از تاراج گلزار که میآید؟ سعدی : باب هفتم در تأثیر تربیت
حکایت شمارهٔ ۸
اعرابیی را دیدم که پسر را همیگفت یا بُنَّی اِنَّک مسئولٌ یومَ القیامةِ ماذا اکتَسَبتَ و لا یُقالُ بمن انتسبتَ یعنی تو را خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست. جیحون یزدی : قصاید
شمارهٔ ۸۷ - وله
ای آنکه بقد تالی سرو چمنی تو باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۶۴
فلک در قصد آزارم چرائی اقبال لاهوری : جاویدنامه
فلک مشتری - ارواح جلیلهٔ حلاج و غالب و قرة العین طاهره که به نشیمن بهشتی نگرویدند «و بگردش جاودان گرائیدند
من فدای این دل دیوانه ئی اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بیا بر خویش پیچیدن بیاموز
بیا بر خویش پیچیدن بیاموز
شمارهٔ ۳۰۹
عارف اگر چه بیغم دل دم نمیزند غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۴۰ - حکایات صحابه و سلف
بدان که چون صدیق با بزرگی وی مرغی را دیدی گفتی کاشکی تو من بودمی و بوذر گفت کاشکی من درختی بودمی. و عایشه گفتی کاشکی مرا نام و نشان نبودی و عمر گاه بودی که آیت قرآن بشنیدی بیفتادی و از هوش بشدی و چند روز مردمان به عیادت وی رفتندی. و بر روی او دو خط سیاه بودی از گریستن و گفتی کاشکی هرگز عمر را مادر نزادی. و یک راه به در سرایی بگذشت. یکی قرآن همی خواند در نماز. اینجا رسیده بود، «ان عذاب ربک لواقع» از ستور خویش درافکند از بی طاقتی و وی را به خانه بردند. یک ماه بیمار بود که کسی سبب بیماری وی ندانست. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۶۲ - قصهٔ اهل ضروان و حسد ایشان بر درویشان کی پدر ما از سلیمی اغلب دخل باغ را به مسکینان میداد چون انگور بودی عشر دادی و چون مویز و دوشاب شدی عشر دادی و چون حلوا و پالوده کردی عشر دادی و از قصیل عشر دادی و چون در خرمن میکوفتی از کفهٔ آمیخته عشر دادی و چون گندم از کاه جدا شدی عشر دادی و چون آرد کردی عشر دادی و چون خمیر کردی عشر دادی و چون نان کردی عشر دادی لاجرم حق تعالی در آن باغ و کشت برکتی نهاده بود کی همه اصحاب باغها محتاج او بدندی هم به میوه و هم به سیم و او محتاج هیچ کس نی ازیشان فرزندانشان خرج عشر میدیدند منکر و آن برکت را نمیدیدند همچون آن زن بدبخت که کدو را ندید و خر را دید
بود مردی صالحی ربانییی مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۰۷ - جواب اشکال
این بداند کان که اهل خاطر است ملکالشعرای بهار : قصاید
قصیدهٔ ۳۲
مگر میکند بوستان زرگری شمس مغربی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
آن کیست که غیرت است آن کیست بگو مولوی : دفتر پنجم
بخش ۸۴ - فرمودن شاه ایاز را کی اختیار کن از عفو و مکافات کی از عدل و لطف هر چه کنی اینجا صوابست و در هر یکی مصلحتهاست کی در عدل هزار لطف هست درج و لکم فی القصاص حیوة آنکس کی کراهت میدارد قصاص را درین یک حیات قاتل نظر میکند و در صد هزار حیات کی معصوم و محقون خواهند شدن در حصن بیم سیاست نمینگرد
کن میان مجرمان حکم ای ایاز اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۱
ز دور ار ترا ناتوانی ببیند ترکی شیرازی : فصل دوم - مدیحهسراییها
شمارهٔ ۲۷ - پاک گوهر
شاهی که بارگاه وی از عرش برتر است صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴
سهل مشمر همت پیران با تدبیر را مشتاق اصفهانی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۵۱
چه شد میرزا مهدی آن قطب دانش مهدی اخوان ثالث : زمستان
چاووشی
بسان رهنوردانی که در افسانهها گویند شاه نعمتالله ولی : قطعات
قطعهٔ شمارهٔ ۳۳
گر چهل صبح از سر اخلاص سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۱۰
ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبت صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۳۲
نسیم صبح از تاراج گلزار که میآید؟ سعدی : باب هفتم در تأثیر تربیت
حکایت شمارهٔ ۸
اعرابیی را دیدم که پسر را همیگفت یا بُنَّی اِنَّک مسئولٌ یومَ القیامةِ ماذا اکتَسَبتَ و لا یُقالُ بمن انتسبتَ یعنی تو را خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست. جیحون یزدی : قصاید
شمارهٔ ۸۷ - وله
ای آنکه بقد تالی سرو چمنی تو باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۲۶۴
فلک در قصد آزارم چرائی اقبال لاهوری : جاویدنامه
فلک مشتری - ارواح جلیلهٔ حلاج و غالب و قرة العین طاهره که به نشیمن بهشتی نگرویدند «و بگردش جاودان گرائیدند
من فدای این دل دیوانه ئی اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بیا بر خویش پیچیدن بیاموز
بیا بر خویش پیچیدن بیاموز