ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۶۲ - مُظَفَّر قَرْمیسینی
و از ایشان بود مُظَفَّرقَرْمیسینی از پیران کوهستان بود و صحبت عبداللّه خرّاز و پیران دیگر کرده بود. واعظ قزوینی : معمیات
شمارهٔ ۳
منفعل نرگس از نگاهت شد همام تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۷۳
تا کی رخ دل سوی گناه آوردن همام تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
امشب که رسید دوست در منزل من اهلی شیرازی : قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل
بخش ۲
هوای گلشن کویت نسیم باد بهار ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۵۲ - بوبکر دُلَف بن جَحْدَر الشِبلی
و ازین طایفه بود ابوبکر دُلَف بن جَحْدَر الشِبلی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْه، بغدادی بود و از آنجا بزرگ شده بود و اصل وی از اُسْروشَنه بود و صحبت جنید کرده بود و پیران کی اندر عصر او بودند، و یگانۀ روزگار بود بحال و ظرافت و علم، مالکی مذهب بود و هشتاد و هفت سال عمر او بود و وفاة او اندر سنه اربع و ثلثین و ثلثمایه بود و تربت وی اندر بغداد است. سید حسن غزنوی : غزلیات
شمارهٔ ۴
یارب در آن کلاله چرا عقل گمره است میرزا حبیب خراسانی : قصاید
شمارهٔ ۲۲
وقت تو است ای پسر که کار کنی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۹
یار مست است امشب و من کامرانم از لبش یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
نه سوالی نه جوابی نه رسولی نه پیامی ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۷۵ - ابوالحسین بُنْدار بن الحسین الشیرازی
و از این طایفه بود ابوالحسین بُنْداربن الحسین الشیرازی رَحْمَة اللّهِ عَلَیْه باصول عالم بود، و حال او بزرگ و صحبت شبلی کرده بود، وفات او باَرَّجان بود. اندر سنۀ ثلث و خمسین و ثلثمایه. عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۳۵
ای ترک میر ، فتنۀ بغما و خلخی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲۹
تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای سید حسن غزنوی : غزلیات
شمارهٔ ۸
هین در دهید باده که هنگام بی غمی است سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۱۵۱ - شربتگر
زهر خوردم آن بت شربتگرم تحسین نکرد اهلی شیرازی : ساقینامهٔ رباعی
دیباچه
بعد از حمد و ثنای جهان آفرین و درود بر روان سید المرسلین و آله الطیبین و عترته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین پوشیده نماند که رندان دیر فنا که صوفیان صومعه قد سند و صبوحی زدگان مجلس انس، و به یمن صفای محبت ایشان وبرکت نکهت انفاس این جگر ریشان غنچه دلهای خسته و عقده کارها بسته همیشه گشاه مییابد چنانکه عندلیب چمن معرفت خواجه شمس الدین محمد الحافظ الشیرازی در صفت دل این مستان صبح خیز و دست دعای این بیداران اشک ریز میفرماید: صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲
غیر از نیکی ز نیک ناید کاری رفیق اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۱۰
یادم کن از آن کو چو ز بیداد تو رفتم ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۶۰ - ابوالحسن علیّ بن محمّد المُزَیِّن
و ازین طایفه بود ابوالحسن علیّ بن محمّدالمُزَیِّن، بغدادی بود، از اصحاب سهل بن عبداللّه و جُنَیْد و طبقۀ وقت ایشان، بمکّه مجاور بود و وفات وی آنجا بود اندر سنۀ ثمان و عشرین و ثلثمایه، با ورع و بزرگ بود. سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۰
سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ابر
بخش ۶۲ - مُظَفَّر قَرْمیسینی
و از ایشان بود مُظَفَّرقَرْمیسینی از پیران کوهستان بود و صحبت عبداللّه خرّاز و پیران دیگر کرده بود. واعظ قزوینی : معمیات
شمارهٔ ۳
منفعل نرگس از نگاهت شد همام تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۷۳
تا کی رخ دل سوی گناه آوردن همام تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
امشب که رسید دوست در منزل من اهلی شیرازی : قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل
بخش ۲
هوای گلشن کویت نسیم باد بهار ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۵۲ - بوبکر دُلَف بن جَحْدَر الشِبلی
و ازین طایفه بود ابوبکر دُلَف بن جَحْدَر الشِبلی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْه، بغدادی بود و از آنجا بزرگ شده بود و اصل وی از اُسْروشَنه بود و صحبت جنید کرده بود و پیران کی اندر عصر او بودند، و یگانۀ روزگار بود بحال و ظرافت و علم، مالکی مذهب بود و هشتاد و هفت سال عمر او بود و وفاة او اندر سنه اربع و ثلثین و ثلثمایه بود و تربت وی اندر بغداد است. سید حسن غزنوی : غزلیات
شمارهٔ ۴
یارب در آن کلاله چرا عقل گمره است میرزا حبیب خراسانی : قصاید
شمارهٔ ۲۲
وقت تو است ای پسر که کار کنی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۹
یار مست است امشب و من کامرانم از لبش یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
نه سوالی نه جوابی نه رسولی نه پیامی ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۷۵ - ابوالحسین بُنْدار بن الحسین الشیرازی
و از این طایفه بود ابوالحسین بُنْداربن الحسین الشیرازی رَحْمَة اللّهِ عَلَیْه باصول عالم بود، و حال او بزرگ و صحبت شبلی کرده بود، وفات او باَرَّجان بود. اندر سنۀ ثلث و خمسین و ثلثمایه. عنصری بلخی : قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید
شمارهٔ ۱۳۵
ای ترک میر ، فتنۀ بغما و خلخی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲۹
تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای سید حسن غزنوی : غزلیات
شمارهٔ ۸
هین در دهید باده که هنگام بی غمی است سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۱۵۱ - شربتگر
زهر خوردم آن بت شربتگرم تحسین نکرد اهلی شیرازی : ساقینامهٔ رباعی
دیباچه
بعد از حمد و ثنای جهان آفرین و درود بر روان سید المرسلین و آله الطیبین و عترته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین پوشیده نماند که رندان دیر فنا که صوفیان صومعه قد سند و صبوحی زدگان مجلس انس، و به یمن صفای محبت ایشان وبرکت نکهت انفاس این جگر ریشان غنچه دلهای خسته و عقده کارها بسته همیشه گشاه مییابد چنانکه عندلیب چمن معرفت خواجه شمس الدین محمد الحافظ الشیرازی در صفت دل این مستان صبح خیز و دست دعای این بیداران اشک ریز میفرماید: صفایی جندقی : رباعیات انابیه
شمارهٔ ۲
غیر از نیکی ز نیک ناید کاری رفیق اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۱۰
یادم کن از آن کو چو ز بیداد تو رفتم ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۶۰ - ابوالحسن علیّ بن محمّد المُزَیِّن
و ازین طایفه بود ابوالحسن علیّ بن محمّدالمُزَیِّن، بغدادی بود، از اصحاب سهل بن عبداللّه و جُنَیْد و طبقۀ وقت ایشان، بمکّه مجاور بود و وفات وی آنجا بود اندر سنۀ ثمان و عشرین و ثلثمایه، با ورع و بزرگ بود. سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۰
سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ابر