آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲۶
شهر بیدار از آن مردم خواب آلوده صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۱
عشق سازد ز هوس پاک دل آدم را جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۳۵ - رسانیدن مالک یوسف را علیه السلام به حوالی مصر و خبر یافتن پادشاه از آن و عزیز را به استقبال ایشان فرستادن
چو مالک را برون از دست رنجی ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۲۹ - رفتن امیر سوی نشابور
و امیر به نسا روزی چند مقام کرد و شراب خورد که ناحیتی خوش بود. جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
داغت جتی ای شمع دلافروز خوش است ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۳
نزدیکان را بیش بود حیرانی اقبال لاهوری : پیام مشرق
کرمک شبتاب
شنیدم کرمک شبتاب می گفت ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۵۰ - شکایت
پشت مرا کرد ز غم چنبری صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۶۲
غبار هستی ما پرده دار سیلاب است قطران تبریزی : مقطعات
شمارهٔ ۱۱۹
ای جان بدسگالان جفت گداز کرده ابوالحسن فراهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸
سوختم ترسم که رویش دیده باشد بی نقاب مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۴۹ - ستایش
عجب آمد مرا ز آدمیی رهی معیری : ابیات پراکنده
باید خریدارم شوی
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۶
زنده رود ار کنم از دست غمت مژگان را ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸
دوش تا هنگام صبح از وقت شام هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
اما الطّیفوریّة
این گروه تولا به ابویزید، طیفور بن عیسی البسطامی رضی اللّه عنه کنند و وی از رؤسای متصوّفه بود و از کبرای ایشان و طریق وی غلبه و سُکْر بود و غلبهٔ حق عزّ و جلّ و سُکْر دوستی از جنس کسب آدمی نباشد؛ و هرچه ازدایرهٔ اکتساب خارج بود، بدان دعوت کردن، باطل بود و تقلید بدان محال و لامَحاله صاحی را سُکْر صفت نباشد و آدمی را در جلب سُکْر به خود، سلطان نه. و سَکران خود مغلوب بود، وی را به خلق التفات نبود تا به صفتی از اوصاف تکلف پدیدار آید. امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۳۶
گر آشکار حدیث نهان خویش کنم سوزنی سمرقندی : قطعات
شمارهٔ ۳۶ - خاک خراسان
خاک خراسان و خاک مملکت چین سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۹
ای لبت نوشین زمن نیش فراقت دور دار ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۸
آتش به دو دست خویش بر خرمن خویش
شمارهٔ ۱۰۲۶
شهر بیدار از آن مردم خواب آلوده صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۱
عشق سازد ز هوس پاک دل آدم را جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۳۵ - رسانیدن مالک یوسف را علیه السلام به حوالی مصر و خبر یافتن پادشاه از آن و عزیز را به استقبال ایشان فرستادن
چو مالک را برون از دست رنجی ابوالفضل بیهقی : مجلد نهم
بخش ۲۹ - رفتن امیر سوی نشابور
و امیر به نسا روزی چند مقام کرد و شراب خورد که ناحیتی خوش بود. جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
داغت جتی ای شمع دلافروز خوش است ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۸۳
نزدیکان را بیش بود حیرانی اقبال لاهوری : پیام مشرق
کرمک شبتاب
شنیدم کرمک شبتاب می گفت ملکالشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۵۰ - شکایت
پشت مرا کرد ز غم چنبری صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۶۲
غبار هستی ما پرده دار سیلاب است قطران تبریزی : مقطعات
شمارهٔ ۱۱۹
ای جان بدسگالان جفت گداز کرده ابوالحسن فراهانی : غزلیات
شمارهٔ ۸
سوختم ترسم که رویش دیده باشد بی نقاب مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۴۹ - ستایش
عجب آمد مرا ز آدمیی رهی معیری : ابیات پراکنده
باید خریدارم شوی
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم یغمای جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۶
زنده رود ار کنم از دست غمت مژگان را ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸
دوش تا هنگام صبح از وقت شام هجویری : بابٌ فی فرقِ فِرَقهم و مذاهِبهم و آیاتِهم و مقاماتِهم و حکایاتِهم
اما الطّیفوریّة
این گروه تولا به ابویزید، طیفور بن عیسی البسطامی رضی اللّه عنه کنند و وی از رؤسای متصوّفه بود و از کبرای ایشان و طریق وی غلبه و سُکْر بود و غلبهٔ حق عزّ و جلّ و سُکْر دوستی از جنس کسب آدمی نباشد؛ و هرچه ازدایرهٔ اکتساب خارج بود، بدان دعوت کردن، باطل بود و تقلید بدان محال و لامَحاله صاحی را سُکْر صفت نباشد و آدمی را در جلب سُکْر به خود، سلطان نه. و سَکران خود مغلوب بود، وی را به خلق التفات نبود تا به صفتی از اوصاف تکلف پدیدار آید. امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۳۶
گر آشکار حدیث نهان خویش کنم سوزنی سمرقندی : قطعات
شمارهٔ ۳۶ - خاک خراسان
خاک خراسان و خاک مملکت چین سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۹
ای لبت نوشین زمن نیش فراقت دور دار ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۷۸
آتش به دو دست خویش بر خرمن خویش