رشیدالدین میبدی : ۳۳- سورة الاحزاب- مدنیه
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ یاد کنید و یاد دارید نیکوکارى خداوند خویش بر خویشتن، إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ آن گه که بشما آمد سپاهها، فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً فرو گشادیم بر ایشان بادى، وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها و سپاهى که شما ایشان را نمىدیدید وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً (۹) و اللَّه بآنچه و میکردید بینا بود. عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۴۰۹
به عمرها ننهم پا برون ز خانهٔ خویش کلیم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۴۹ - تاریخ فوت آصف خان
خوش آن روشندل صاحب بصیرت قائم مقام فراهانی : نامههای عربی
از جانب ولیعهد مبرور به محمدعلی پاشای مصری نوشته
خیطاب یطلع من مطالع القدر و یشرق عن مشارق الصدر، فیبسط انوار الاشواق و یشرق اقطار الافاق الی من طلع فنشر الانوار و عزفی مصره فقصد الامصار فاضحی نیرا شارقا و خیرا فایقا حتی نشر الاعلام و نصر الاسلام وسل سیف الشهامه فاصفی ارض التهامه و قمع طغاه النجد و رفع عماد المجد و ضمن سلامه الحاج و آمن مسالک الفجاج، امیرالحرمین حائز الفخرین سابق ولاه العصر و سائق کماه النصر والی عراص مصر محمدعلی پاشا و فقه الله بما یشاء انه قد بلغ الینا من جمیل ذکرک وجلیل امرک ما تسر الطباع بو تلذ الاسماع عنه عرفنا مکانک فی انتصار الدین و اعانه المسلمین و رفع البدع البدیعه و اعلاء الشریعه الشریفه فهاج القلب شوق لایکون له فوق الکشف عما یکتم فی الفواد بما یکتب بالمداد، فارسلنا الیک رسولا امینا و اصحبناه کتابا مبینا ثم انه له ان قضی ما علیه و صدع بما امر بو انهی الیه قضی تحبه و لاقی ربه و وقع اصحابه عند الایاب فی فریق من طغاه الاعراب و عافهم العوائق اصابتهم الطوارق و حتی لم یصل الینا الجواب منک و لزوم تجدید المکاتبه الیک، فانتخبنا من خالص الامناء و صالحی الکبراء اعالی الخدام و قاده الکرام، عمده النجیاء العظام، حیدر علیخان و جددنا الکتاب و سددنا الخطاب لنعلم نبذه من صفاء الوداد لک و نجدد عهد الحب معک ویکفی میل القلب الیک و کمال الاعتماد علیک فان الله واقف بسرائر البال و الرسول یخبرک عن حقیقه الحال و لما کان رسولنا المشارالیه ممن یوثق بو یعتمد علیه لقیناه الامور و الاحول، او صیناه بما یقتضیه الحال و نسئل الله ان یجمعنا و ایاک فی ماده المشاهدات کما جمعنا توفیق المجاهدات و نستعین منه فی کل احوال و منه المبدا و الیه المآل. والسلام انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۱۷ - در شکایت
ایا رادی که اندر ناف آهو اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۳
تغربت عن داری فیا طول غربتی رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۸ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ پاکست و بزرگوار و مهربان، خداوند جهان و جهانیان، دارنده همگنان، و نوازنده دوستان، یار درویشان و پناه ضعیفان و یادگار بىدلان، بنگر که مؤمنان را چون نواخت و ایشان را چه تشریف داد از کرم و لطف خود چه نمود، ایشان را همه فراهم داشت و دوستان و برادران یکدیگر کرد و آن گه همه را بخود نزدیک کرد از آنکه این دنیا منزلى است از منازل راه بندگان درین منزل مسافراند روى نهاده به درگاه او و مقصد ایشان نه، مگر کعبه ذو الجلال. او میان ایشان برادرى و دوستى افکند و الفت و اتحاد نهاد تا این منزل بدوستى یکدیگر برادر وار باز برند و بسعادت آخرت رسند. یکى فرا پیش سعد معاذ شد گفت: من ترا از بهر خدا دوست دارم. گفت: بشارت باد ترا که من از رسول خدا شنیدم که: فردا در قیامت کرسیهاى نور بنهند نزدیک عرش عظیم، گروهى را که رویهاشان بروشنایى چون ماه دو هفته بود همه خلق در هراس باشند و ایشان ایمن همه در بیم باشند و ایشان ساکن. گفتند: یا رسول اللَّه آن قوم کهاند؟ گفت: المتحابون فى اللَّه. محتشم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۳۱ - وله ایضا
سپهر حوصله آن ابر دست دریا دل قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الملك
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۳۳
شب که مجلس روشنی از طلعت جانانه داشت ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۹
در خواب جمال یار خود میدیدم طغرل احراری : مسدسات
شمارهٔ ۳ - بر فرد گلشنی بخارائی
گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵۹
می خواه اضطراب برای چه می کنی قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الانشراح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۸
بسکهوحشت کردهاست آزاد، مجنونمرا عطار نیشابوری : بخش بیست و هفتم
الحكایة و التمثیل
چون تجلی بر رخ موسی فتاد قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰
از جا نبرد صحبت اهل هوس مرا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۳
بیهمگان به سر شود بیتو به سر نمیشود جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۱۰
مرا وصال رخت ای نگار می باید وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۵
هست امید قوتی بخت ضعیف حال را
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ یاد کنید و یاد دارید نیکوکارى خداوند خویش بر خویشتن، إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ آن گه که بشما آمد سپاهها، فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً فرو گشادیم بر ایشان بادى، وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها و سپاهى که شما ایشان را نمىدیدید وَ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیراً (۹) و اللَّه بآنچه و میکردید بینا بود. عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۴۰۹
به عمرها ننهم پا برون ز خانهٔ خویش کلیم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۴۹ - تاریخ فوت آصف خان
خوش آن روشندل صاحب بصیرت قائم مقام فراهانی : نامههای عربی
از جانب ولیعهد مبرور به محمدعلی پاشای مصری نوشته
خیطاب یطلع من مطالع القدر و یشرق عن مشارق الصدر، فیبسط انوار الاشواق و یشرق اقطار الافاق الی من طلع فنشر الانوار و عزفی مصره فقصد الامصار فاضحی نیرا شارقا و خیرا فایقا حتی نشر الاعلام و نصر الاسلام وسل سیف الشهامه فاصفی ارض التهامه و قمع طغاه النجد و رفع عماد المجد و ضمن سلامه الحاج و آمن مسالک الفجاج، امیرالحرمین حائز الفخرین سابق ولاه العصر و سائق کماه النصر والی عراص مصر محمدعلی پاشا و فقه الله بما یشاء انه قد بلغ الینا من جمیل ذکرک وجلیل امرک ما تسر الطباع بو تلذ الاسماع عنه عرفنا مکانک فی انتصار الدین و اعانه المسلمین و رفع البدع البدیعه و اعلاء الشریعه الشریفه فهاج القلب شوق لایکون له فوق الکشف عما یکتم فی الفواد بما یکتب بالمداد، فارسلنا الیک رسولا امینا و اصحبناه کتابا مبینا ثم انه له ان قضی ما علیه و صدع بما امر بو انهی الیه قضی تحبه و لاقی ربه و وقع اصحابه عند الایاب فی فریق من طغاه الاعراب و عافهم العوائق اصابتهم الطوارق و حتی لم یصل الینا الجواب منک و لزوم تجدید المکاتبه الیک، فانتخبنا من خالص الامناء و صالحی الکبراء اعالی الخدام و قاده الکرام، عمده النجیاء العظام، حیدر علیخان و جددنا الکتاب و سددنا الخطاب لنعلم نبذه من صفاء الوداد لک و نجدد عهد الحب معک ویکفی میل القلب الیک و کمال الاعتماد علیک فان الله واقف بسرائر البال و الرسول یخبرک عن حقیقه الحال و لما کان رسولنا المشارالیه ممن یوثق بو یعتمد علیه لقیناه الامور و الاحول، او صیناه بما یقتضیه الحال و نسئل الله ان یجمعنا و ایاک فی ماده المشاهدات کما جمعنا توفیق المجاهدات و نستعین منه فی کل احوال و منه المبدا و الیه المآل. والسلام انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۱۷ - در شکایت
ایا رادی که اندر ناف آهو اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۳
تغربت عن داری فیا طول غربتی رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۸ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ پاکست و بزرگوار و مهربان، خداوند جهان و جهانیان، دارنده همگنان، و نوازنده دوستان، یار درویشان و پناه ضعیفان و یادگار بىدلان، بنگر که مؤمنان را چون نواخت و ایشان را چه تشریف داد از کرم و لطف خود چه نمود، ایشان را همه فراهم داشت و دوستان و برادران یکدیگر کرد و آن گه همه را بخود نزدیک کرد از آنکه این دنیا منزلى است از منازل راه بندگان درین منزل مسافراند روى نهاده به درگاه او و مقصد ایشان نه، مگر کعبه ذو الجلال. او میان ایشان برادرى و دوستى افکند و الفت و اتحاد نهاد تا این منزل بدوستى یکدیگر برادر وار باز برند و بسعادت آخرت رسند. یکى فرا پیش سعد معاذ شد گفت: من ترا از بهر خدا دوست دارم. گفت: بشارت باد ترا که من از رسول خدا شنیدم که: فردا در قیامت کرسیهاى نور بنهند نزدیک عرش عظیم، گروهى را که رویهاشان بروشنایى چون ماه دو هفته بود همه خلق در هراس باشند و ایشان ایمن همه در بیم باشند و ایشان ساکن. گفتند: یا رسول اللَّه آن قوم کهاند؟ گفت: المتحابون فى اللَّه. محتشم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۳۱ - وله ایضا
سپهر حوصله آن ابر دست دریا دل قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الملك
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۳۳
شب که مجلس روشنی از طلعت جانانه داشت ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳۹
در خواب جمال یار خود میدیدم طغرل احراری : مسدسات
شمارهٔ ۳ - بر فرد گلشنی بخارائی
گلشن دهر که نبود گل عیشش جاوید بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵۹
می خواه اضطراب برای چه می کنی قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الانشراح
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۸
بسکهوحشت کردهاست آزاد، مجنونمرا عطار نیشابوری : بخش بیست و هفتم
الحكایة و التمثیل
چون تجلی بر رخ موسی فتاد قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰
از جا نبرد صحبت اهل هوس مرا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۳
بیهمگان به سر شود بیتو به سر نمیشود جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۱۰
مرا وصال رخت ای نگار می باید وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۵
هست امید قوتی بخت ضعیف حال را