جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۶۸۸
مرا چو دامن وصلت شبی به دست آید
فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۵
بدیده سرمه از خاک راه یار می خواهم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۴
زان دم که ترا به عشق بشناخته‌ام
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۴
مرا تا در تنم پیوند جانست
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
به این نابودمندی بودن آموز
به این نابودمندی بودن آموز
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۱
دل من در سر زلفت به دامست
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۵۸
آن ماه اگر فرو کشد از روی خود نقاب
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
تو می دانی صواب و ناصوابم
تو می دانی صواب و ناصوابم
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۳
دلا، ز باده و خم خانه که میپرسی؟
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۵۸
ای جان و جهان، جان و جهان گم کردم
قطران تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح امیر ابونصر و تهنیت عید فطر
چه دید تشرین گوئی ز نرگس و نسرین
ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۳۸ - قاهره
و ازتنیس به قسطنطنیه کشتی به بیست روز رود. و ما به جانب مصر روانه شدیم و چون به نزدیک دریا می‌رسد شاخ‌ها می‌شود و پراکنده در دریا می‌ریزد. و آن شاخ آب را که ما در آن می‌رفتیم رومش می‌گفتند و همچنین کشتی از روی آب می‌آمد تا به شهری رسیدیم که آن را صالحیه می‌گفتند و این روستای پرنعمت و خواربار است و کشتی بسیار می‌سازند و هر ژک را دویست خروار بار می‌کنند و به مصر می‌برند تا در دکان بقال می‌رود که اگر نه چنین بودی آزوقه آن شهر به پشت ستور نشایستی داشتن با آن مشغعله که آن جاست. و ما بدین صالحیه از کشتی بیرون آمدیم و آن شب نزدیک شهر رفتیم. روز یکشنبه هفتم صفر سنه تسع وثلثین و اربعمائه که روز اورمزد بود از شهریورماه قدیم در قاهره بودیم.
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۶
به سنگی چون سگان از دور خرسندم ز دربانش
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۵۸
عشق رویت عقل ما تاراج کرد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۴
در بوستان حسن بگفتم به سرو ناز
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۸۴۴
آسوده نیست خاطرم از روزگار خویش
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۳۵
در جار چمن گلست بر بار
فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵
آزمودم عشق خوبان را بلایی بوده است
قطران تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۶۲ - در مدح ابوالخلیل جعفر
با ماه تو تا مشگ شد برابر
شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲
اگر ز روی براندازد او نقاب صفات