جمالالدین عبدالرزاق : مقطعات
شمارهٔ ۱۲۷ - خواهش کارد
یک کارد بخواستم ز تو روزی اوحدی مراغهای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴
چون دوستی روی تو ورزم به نیاز ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۹
مائیم و می روح فزا چون دم مشک صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۱
عالم بمثال چون سرابست همه کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۲
گر به میخانه حریف می و شاهد باشم رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۱۱ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ چون موسى (ع) بیّنت خویش آشکارا کرد، و حجت خود بنمود ازید بیضا و عصا، و فرعون را گفت: فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرائِیلَ، فرعون در آن کار فرو ماند. همت قتل موسى کرد. سالاران و مهتران قوم وى را گفتند: کشتن را روى نیست که باین معنى شبهتى در مردم آرى. پندارند که وى راستگوى بود چون او را بکشتى، بگذار تا کذب وى و سحر وى آشکارا شود و مردم بدانند که این مرد جادو است جادوى دانا حاذق. میخواهد که باین جادویى و استادى خویش شما را یعنى فرعون و قبطیان از زمین مصر بیرون کند و ملک شما را زیر زبر گرداند، یعنى که چون میخواهد که بنى اسرائیل را بیرون برد، آن بیرون کردن شما است، که معاش شما از خراج و جزیت ایشان است، و نیز دشمنان شمااند. چون معاش شما بریده گردد و دشمن دست یابد ناچار شما را بیرون کرده باشند. پس فرعون گفت: فَما ذا تَأْمُرُونَ اینجا اضمار است، یعنى: قال فرعون: فَما ذا تَأْمُرُونَ؟ معنى تأمرون تشیرون است، که فرعون ملأ خود را بر خود امر ندیدید.اکنون شما چه اشارت کنید چه بینید و رأى شما در این کار چیست؟ قالُوا أَرْجِهْ بهمزه قراءت مکى و بصرى و شامى و یحیى، اما «هاء» مکى باشباع ضمّه خواند متّصل بواو چنان که اصل اوست. سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۴۲۷
لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار عشق فایز دشتی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵
رخ تو آتش و زلف تو دود است آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵۰
تا چند حدیث از جم روجام دمادم زن نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۰
باعث راندنم از بزم به جز عار نبود عطار نیشابوری : باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن
شمارهٔ ۱۶
ای تن دل ناموافقت میداند کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۹
ای راه وصال تو درازی کوتاه ایرج میرزا : قطعه ها
در پشت کتابی که برای سردار عبدالعزیز خان جنرال قنسول افغان مقیم مشهد فرستاده نوشته است
عزیز نسخۀ اشعار صابر شاعر حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴۵
مرا چه کار بشکر لبان سیم اندام حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۷۹۰
هزار شکر که برگشتم از سفر به مقام محتشم کاشانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - وله فی مدیح سلطان خلیل ولد شمخال سلطان
داد کوشش اندر عزت مور ذلیل رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۱۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ خداى بخرید از گرویدگان، أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ تنهاى ایشان و مالهاى ایشان، بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ تا بهشت، ایشان را بود، یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تا با دشمن خدا کشتن کنند از بهر خدا، فَیَقْتُلُونَ ایشان کشند وَ یُقْتَلُونَ ایشان را کشند، وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا وعدیست بر خداى براستى و درستى، فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ در تورات و انجیل و قرآن باز نموده و گفته، وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ و کیست باز آمدهتر بپیمان خود از خداى، فَاسْتَبْشِرُوا شادبید، بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ باین خرید و فروخت که کردید وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۱۱۱) آنست آن پیروزى بزرگوار. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۱۲
بر شیشه و پیاله ظفر یافت دست ما عطار نیشابوری : باب سیام: در فراغت نمودن از معشوق
شمارهٔ ۱۹
گفتم که درین غمم بنگذاری تو
شمارهٔ ۱۲۷ - خواهش کارد
یک کارد بخواستم ز تو روزی اوحدی مراغهای : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴
چون دوستی روی تو ورزم به نیاز ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۹
مائیم و می روح فزا چون دم مشک صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۱
عالم بمثال چون سرابست همه کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۲
گر به میخانه حریف می و شاهد باشم رشیدالدین میبدی : ۷- سورة الاعراف
۱۱ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ چون موسى (ع) بیّنت خویش آشکارا کرد، و حجت خود بنمود ازید بیضا و عصا، و فرعون را گفت: فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرائِیلَ، فرعون در آن کار فرو ماند. همت قتل موسى کرد. سالاران و مهتران قوم وى را گفتند: کشتن را روى نیست که باین معنى شبهتى در مردم آرى. پندارند که وى راستگوى بود چون او را بکشتى، بگذار تا کذب وى و سحر وى آشکارا شود و مردم بدانند که این مرد جادو است جادوى دانا حاذق. میخواهد که باین جادویى و استادى خویش شما را یعنى فرعون و قبطیان از زمین مصر بیرون کند و ملک شما را زیر زبر گرداند، یعنى که چون میخواهد که بنى اسرائیل را بیرون برد، آن بیرون کردن شما است، که معاش شما از خراج و جزیت ایشان است، و نیز دشمنان شمااند. چون معاش شما بریده گردد و دشمن دست یابد ناچار شما را بیرون کرده باشند. پس فرعون گفت: فَما ذا تَأْمُرُونَ اینجا اضمار است، یعنى: قال فرعون: فَما ذا تَأْمُرُونَ؟ معنى تأمرون تشیرون است، که فرعون ملأ خود را بر خود امر ندیدید.اکنون شما چه اشارت کنید چه بینید و رأى شما در این کار چیست؟ قالُوا أَرْجِهْ بهمزه قراءت مکى و بصرى و شامى و یحیى، اما «هاء» مکى باشباع ضمّه خواند متّصل بواو چنان که اصل اوست. سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۴۲۷
لاله و صد برگ رعنا نیست در گلزار عشق فایز دشتی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵
رخ تو آتش و زلف تو دود است آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۵۰
تا چند حدیث از جم روجام دمادم زن نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۰
باعث راندنم از بزم به جز عار نبود عطار نیشابوری : باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن
شمارهٔ ۱۶
ای تن دل ناموافقت میداند کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۷۴۹
ای راه وصال تو درازی کوتاه ایرج میرزا : قطعه ها
در پشت کتابی که برای سردار عبدالعزیز خان جنرال قنسول افغان مقیم مشهد فرستاده نوشته است
عزیز نسخۀ اشعار صابر شاعر حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
شق کرده ایم پردهٔ پندار خویش را آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴۵
مرا چه کار بشکر لبان سیم اندام حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۷۹۰
هزار شکر که برگشتم از سفر به مقام محتشم کاشانی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - وله فی مدیح سلطان خلیل ولد شمخال سلطان
داد کوشش اندر عزت مور ذلیل رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۱۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ خداى بخرید از گرویدگان، أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ تنهاى ایشان و مالهاى ایشان، بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ تا بهشت، ایشان را بود، یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ تا با دشمن خدا کشتن کنند از بهر خدا، فَیَقْتُلُونَ ایشان کشند وَ یُقْتَلُونَ ایشان را کشند، وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا وعدیست بر خداى براستى و درستى، فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ در تورات و انجیل و قرآن باز نموده و گفته، وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ و کیست باز آمدهتر بپیمان خود از خداى، فَاسْتَبْشِرُوا شادبید، بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ باین خرید و فروخت که کردید وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ. (۱۱۱) آنست آن پیروزى بزرگوار. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۱۲
بر شیشه و پیاله ظفر یافت دست ما عطار نیشابوری : باب سیام: در فراغت نمودن از معشوق
شمارهٔ ۱۹
گفتم که درین غمم بنگذاری تو