نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۲۳
ساقیا جرعه شراب کجاست عبید زاکانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲
هر چند بهشت صد کرامت دارد حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵
همچنان تیر که ناگه ز کمان میگذرد ابوالحسن فراهانی : قطعات
شمارهٔ ۲
رغبت به استخوان کسی کم کند سگش امام سجاد علیهالسلام : رساله حقوق
حق مدعی
وأما حـق الخصم المدعى عليك فإن كان ما يدعى عليك حقا لم تنفسخ فى حجتـه و لم تعمل فى ابطال دعوته ؛ و كنت خصم نفسك له والحاكم عليها والشاهد له بحقه دون شهادة الشهود ؛ فإن ذلك حـق الله عليك و إن كان ما يدعيـه باطلا رفقت بـه و روعته و ناشدته بدينه و كسرت حدته بذكر الله و ألقيت حشو الكلام ولغطه الذى لا يردعنك عادية عدوك بل تبوء باثمه وبه يشحذعليك سيف عداوته لان لفظة السوء تبعث الشر والخير مقمعة للشر ولا قوة الا بالله سنایی غزنوی : الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر
اندر مذمّت دنیا و برحذر بودن از آن فرماید
در جهانی چه بایدت بودن رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۷۳ - یوسف تبیینی علیه الرّحمه
از مشایخ تبیین و آن ازممالک هندوستان است. عارف و فاضل بود و تقی الدین اوحدی با وی ملاقات نمود. در تذکرهٔ کعبهٔ عرفان این دو بیت از او نوشته شد: پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
ذره
شنیدهاید که روزی بچشمهٔ خورشید نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۷۱
ای نهان از توام بجام اخلاص ترکی شیرازی : فصل سوم - سوگواریها
شمارهٔ ۴۹ - مرآت خدا
ای قتیلی که به خون غرقه ز شمشیر جفایی محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۲
شیخ گفت ما آنچ یافتیم به بیداری شب و به بیداوری سینه و بیدریغی مال یافتیم. سعدی : باب هفتم در تأثیر تربیت
حکایت شمارهٔ ۳
یکی از فضلا تعلیم ملک زادهای همیداد و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی. باری پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند بر داشت پدر را دل به هم بر آمد. استاد را گفت که پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمیداری که فرزند مرا، سبب چیست؟ گفت سبب آن که سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العموم و پادشاهان را علی الخصوص به موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد. محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۱۰۹ - در تیر زدن شاه مبرور بر پلنگ
شد زمین سیم گون از تیر خسرو لعل رنگ غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
بجز رویت نخواهم رو به روی دیگری آرم ملکالشعرای بهار : مسمطات
خمریه
انگور شد آبستن هان ای بچهٔ حور وفایی شوشتری : غزلیات
شمارهٔ ۱۱
دل چو به زلفت اسیر دام بلا شد عبید زاکانی : مقطعات
شمارهٔ ۱۱ - در تعریض
آنکه گردون فراشت و انجم کرد نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۱۷ - ثمره خلوت اول
باد نقاب از طرفی برگرفت جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۱۹
دل از بند زلفت رها کی شود فیاض لاهیجی : قصاید
شمارهٔ ۳۶ - در عبرت و تخلص به نام نامی ولیعصر(عج)
تا به کی غافل توان بودن ز مکر روزگار
شمارهٔ ۲۳
ساقیا جرعه شراب کجاست عبید زاکانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲
هر چند بهشت صد کرامت دارد حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵
همچنان تیر که ناگه ز کمان میگذرد ابوالحسن فراهانی : قطعات
شمارهٔ ۲
رغبت به استخوان کسی کم کند سگش امام سجاد علیهالسلام : رساله حقوق
حق مدعی
وأما حـق الخصم المدعى عليك فإن كان ما يدعى عليك حقا لم تنفسخ فى حجتـه و لم تعمل فى ابطال دعوته ؛ و كنت خصم نفسك له والحاكم عليها والشاهد له بحقه دون شهادة الشهود ؛ فإن ذلك حـق الله عليك و إن كان ما يدعيـه باطلا رفقت بـه و روعته و ناشدته بدينه و كسرت حدته بذكر الله و ألقيت حشو الكلام ولغطه الذى لا يردعنك عادية عدوك بل تبوء باثمه وبه يشحذعليك سيف عداوته لان لفظة السوء تبعث الشر والخير مقمعة للشر ولا قوة الا بالله سنایی غزنوی : الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر
اندر مذمّت دنیا و برحذر بودن از آن فرماید
در جهانی چه بایدت بودن رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۷۳ - یوسف تبیینی علیه الرّحمه
از مشایخ تبیین و آن ازممالک هندوستان است. عارف و فاضل بود و تقی الدین اوحدی با وی ملاقات نمود. در تذکرهٔ کعبهٔ عرفان این دو بیت از او نوشته شد: پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
ذره
شنیدهاید که روزی بچشمهٔ خورشید نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۷۱
ای نهان از توام بجام اخلاص ترکی شیرازی : فصل سوم - سوگواریها
شمارهٔ ۴۹ - مرآت خدا
ای قتیلی که به خون غرقه ز شمشیر جفایی محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۲
شیخ گفت ما آنچ یافتیم به بیداری شب و به بیداوری سینه و بیدریغی مال یافتیم. سعدی : باب هفتم در تأثیر تربیت
حکایت شمارهٔ ۳
یکی از فضلا تعلیم ملک زادهای همیداد و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی. باری پسر از بی طاقتی شکایت پیش پدر برد و جامه از تن دردمند بر داشت پدر را دل به هم بر آمد. استاد را گفت که پسران آحاد رعیت را چندین جفا و توبیخ روا نمیداری که فرزند مرا، سبب چیست؟ گفت سبب آن که سخن اندیشیده باید گفت و حرکت پسندیده کردن همه خلق را علی العموم و پادشاهان را علی الخصوص به موجب آن که بر دست و زبان ایشان هر چه رفته شود هر آینه به افواه بگویند و قول و فعل عوام الناس را چندان اعتباری نباشد. محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۱۰۹ - در تیر زدن شاه مبرور بر پلنگ
شد زمین سیم گون از تیر خسرو لعل رنگ غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
بجز رویت نخواهم رو به روی دیگری آرم ملکالشعرای بهار : مسمطات
خمریه
انگور شد آبستن هان ای بچهٔ حور وفایی شوشتری : غزلیات
شمارهٔ ۱۱
دل چو به زلفت اسیر دام بلا شد عبید زاکانی : مقطعات
شمارهٔ ۱۱ - در تعریض
آنکه گردون فراشت و انجم کرد نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۱۷ - ثمره خلوت اول
باد نقاب از طرفی برگرفت جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۱۹
دل از بند زلفت رها کی شود فیاض لاهیجی : قصاید
شمارهٔ ۳۶ - در عبرت و تخلص به نام نامی ولیعصر(عج)
تا به کی غافل توان بودن ز مکر روزگار