امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۳۸
روی ای صبا و سلامم به دلنواز رسان نصرالله منشی : باب الاسد و الثور
بخش ۲۵
و این مثل بدان آوردم تا ملک را مقرر شود که در کار شنزبه تعجیل واجب است. و پادشاه کامگار آن باشد که تدبیر کارها پیش از فوت فرصت و عدم مکنت بفرماید، و ضربت شمشیر آب دارش خاک از زاد و بود دشمن برآرد، و شعله عزم جهان سوزش دود از خان و مان خصم بآسمان برساند. شیر گفت: معلوم شد. لکن گمانی نمی باشد که شنزبه خیانتی اندیشد و سوابق تربیت را بلواحق کفران خویش مقابله روا دارد، که در باب وی تا این غایت جز نیکویی و خوبی جایز نداشته ام. غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۷
ای نهان ساخته رخ در تُتُق پردۀ غیب عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۸۱
بنازم شیشهٔ می را ، که خوش مستانه می گرید نصرالله منشی : باب الاسد و الثور
بخش ۲۷
شیر گفت: بمجرد گمان بی وضوح یقین نزدیکان خود را مهجور گردانیدن و در ابطال ایشان سعی پیوستن خود را در عذاب داشتن است و تیشه برپای خویش زدن، و پادشاه را در همه معانی خاصه در اقامت حدود و در امضای ابواب سیاست؛ تامل و تثبت واجب است. امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۱۷۰
شش درم دونه، وه کتراره کورنه؟ اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۴
عقل است کسی که شه برد فرمانش حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵۴
به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۱۰۷
بود از موی سفید امّید بیداری مرا وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۱۹
به زیر لب حدیث تلخ ، کان بیدادگر دارد قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۲
آوازه من به هند و روم افتاده اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۲۹ - العبودیة
چون از در او هیچ مرا نیست گزیر ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵٣۵
دختران ضمیر ابن یمین نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش حفظ دوست
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> أَعْجَزُ اَلنَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اِكْتِسَابِ اَلْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۲
دلا غم یار ما شد دل به جا دار فردوسی : پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران
بخش ۵
برون رفت پس پهلو نیمروز امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۸۷
چه نقش بندی از اندیشهای که بی عشق است واعظ قزوینی : معمیات
شمارهٔ ۳
منفعل نرگس از نگاهت شد عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۵۱۸
پیش بردم در قمار عشق جانان باختن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۳۶
ای ذره ز خورشید توانی بگریز
گزیدهٔ غزل ۵۳۸
روی ای صبا و سلامم به دلنواز رسان نصرالله منشی : باب الاسد و الثور
بخش ۲۵
و این مثل بدان آوردم تا ملک را مقرر شود که در کار شنزبه تعجیل واجب است. و پادشاه کامگار آن باشد که تدبیر کارها پیش از فوت فرصت و عدم مکنت بفرماید، و ضربت شمشیر آب دارش خاک از زاد و بود دشمن برآرد، و شعله عزم جهان سوزش دود از خان و مان خصم بآسمان برساند. شیر گفت: معلوم شد. لکن گمانی نمی باشد که شنزبه خیانتی اندیشد و سوابق تربیت را بلواحق کفران خویش مقابله روا دارد، که در باب وی تا این غایت جز نیکویی و خوبی جایز نداشته ام. غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۷
ای نهان ساخته رخ در تُتُق پردۀ غیب عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۸۱
بنازم شیشهٔ می را ، که خوش مستانه می گرید نصرالله منشی : باب الاسد و الثور
بخش ۲۷
شیر گفت: بمجرد گمان بی وضوح یقین نزدیکان خود را مهجور گردانیدن و در ابطال ایشان سعی پیوستن خود را در عذاب داشتن است و تیشه برپای خویش زدن، و پادشاه را در همه معانی خاصه در اقامت حدود و در امضای ابواب سیاست؛ تامل و تثبت واجب است. امیر پازواری : دوبیتیها
شمارهٔ ۱۷۰
شش درم دونه، وه کتراره کورنه؟ اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۴
عقل است کسی که شه برد فرمانش حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۵۵۴
به عجز من بنگر وز غرور یارمپرس صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۱۰۷
بود از موی سفید امّید بیداری مرا وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۱۹
به زیر لب حدیث تلخ ، کان بیدادگر دارد قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۲
آوازه من به هند و روم افتاده اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۲۹ - العبودیة
چون از در او هیچ مرا نیست گزیر ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵٣۵
دختران ضمیر ابن یمین نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش حفظ دوست
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> أَعْجَزُ اَلنَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اِكْتِسَابِ اَلْإِخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۲
دلا غم یار ما شد دل به جا دار فردوسی : پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران
بخش ۵
برون رفت پس پهلو نیمروز امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۸۷
چه نقش بندی از اندیشهای که بی عشق است واعظ قزوینی : معمیات
شمارهٔ ۳
منفعل نرگس از نگاهت شد عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۵۱۸
پیش بردم در قمار عشق جانان باختن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۳۶
ای ذره ز خورشید توانی بگریز