حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۹۰
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
دلخسته آنزلف چو چوگان توام صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۸۳
از آفتاب رنگ نبازد ستاره ام قوامی رازی : دیوان اشعار
شمارهٔ ۸۷ - در غزل و اشارت باسم خواجه علی ضراب است
بپیچ سنبل اندر تاب داری ظهیرالدین فاریابی : قصاید
شمارهٔ ۵۵
ای حکم تو چون قضای مبرم امیرعلیشیر نوایی : مقطعات
شمارهٔ ۲۴
صحبت شاه را چو آتش دان رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا چون ایشان مبید که کافر شدند، وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ و قومى را گفتند از برادران و دوستان خویش، إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ آن گه که بسفر شدند (از بهر تجارت و در آن سفر بمردند)، أَوْ کانُوا غُزًّى یا بغزا شدند (و در آن غزا کشته شدند)، لَوْ کانُوا عِنْدَنا اگر بنزدیک ما بودندى (و بنشدندى)، ما ماتُوا در سفر نمردندى، وَ ما قُتِلُوا و در غزا کشته نشدندى لِیَجْعَلَ اللَّهُ تا کند خداى، ذلِکَ آن سفر و غزاى ایشان (بسخن ایشان)، حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ در بغى و حسرتى در دلهاى کسان آن مردگان و کشتگان، وَ اللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ و اللَّه است که مىزنده کند و مىمیراند، وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۱۵۶) و خداى بآنچه شما مىکنید بیناست و دانا. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۷۸
خال تو ریشه در شکرستان دوانده است اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۰
رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۶
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۴۳ - اصل ششم (در روزه است)
بدان که روزه رکنی است از ارکان مسلمانی و رسول (ص) گفت که خدای تعالی می گوید، «هر نیکویی را به ده مکافات کنند، مگر روزه که آن من است خاص و جزای آن من دهم» و خدای تعالی گفت، «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب مزد کسانی که صبر کنند از شهوت خود، در هیچ حساب نیاید، بلکه از حد بیرون بود و گفت رسول (ص) صبر یک نیمه ایمان است و روزه یک نیمه صبر است» و گفت (ص) «بوی دهن روزه دار، نزدیک خدای تعالی، از بوی مشک خوشتر است» خدای تعالی گوید، «بنده من از طعام و شراب برای من دست باز داشته خاص، جزای او من توانم داد» و گفت (ص) «خواب روزه دار عبادت است» و گفت، (ص) « چون ماه رمضان درآید، درهای بهشت بگشایند و درهای دوزخ ببندند و شیاطین را در بند کنند و منادی آواز دهد که یا طالب خیر بیا که وقت توست، و یا جوینده شر بایست که نه جای توست» و از عظیمی فضل اوست که این عبادت را به خود نسبت داد و گفت، «الصوم الی و انا اجزی به» اگرچه همه عبادات او راست، چنان که کعبه را خانه خود خواند و اگرچه همه عالم ملک اوست. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۴
مشاطهٔ شوخیکه به دستت دل ما بست مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۳۰ - جواب گفتن ممن سنی کافر جبری را و در اثبات اختیار بنده دلیل گفتن سنت راهی باشد کوفتهٔ اقدام انبیا علیهمالسلام بر یمین آن راه بیابان جبر کی خود را اختیار نبیند و امر و نهی را منکر شود و تاویل کند و از منکر شدن امر و نهی لازم آید انکار بهشت کی جزای مطیعان امرست و دوزخ جزای مخالفان امر و دیگر نگویم بچه انجامد کی العاقل تکفیه الاشاره و بر یسار آن راه بیابان قدرست کی قدرت خالق را مغلوب قدرت خلق داند و از آن آن فسادها زاید کی آن مغ جبری بر میشمرد
گفت مؤمن بشنو ای جبری خطاب ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢۶٧
حکیم ملت و دین را زمن پیام برید حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۸۷
نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳
دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم؟ عبدالقهّار عاصی : اشعار نو
آه
در شهری که رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۵ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ الآیة... و نیست محمد (ص) مگر فرستادهاى از مردمان، قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ پیش ازو فرستادگان فراوان گذشتند، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اگر او بمرد یا بکشتند، انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ شما باز میگردید به پس باز، وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ و هر که باز گردد بر دو عقب خویش، فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً نگزاید خداى را هیچ چیز، وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ (۱۴۴) و آرى پاداش دهد خداى سپاسداران را. نصرالله منشی : ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان
بخش ۲ - خواننده باید اصل و غرض تألیف کتاب را بشناسد
و خواننده این کتاب باید که اصل وضع و غرض که در جمع و تالیف آن بوده است بشناسد، چه اگر این معنی بر وی پوشیده ماند انتفاع او ازان صورت نبندد و فواید و ثمرات آن او را مهنا نباشد. و اول شرطی طالب این کتاب را حسن قراءت است که اگر در خواندن فروماند بتفهیم معنی کی تواند رسید؟ زیرا که خط کالبد معنی است، و هرگاه دران اشتباهی افتاد ادراک معنای ممکن نگردد، و چون برخواندن قادر بود باید که دران تامل واجب داند و همت دران نبندد که: زودتر بآخر رسد، بل که فواید آن را بآهستگی در طبع جای میدهد، که اگر بر این جمله نرود همچنان بود که: ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١
ایصاحبی که همت بی منتهای تو
غزل شمارهٔ ۴۹۰
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
دلخسته آنزلف چو چوگان توام صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۸۳
از آفتاب رنگ نبازد ستاره ام قوامی رازی : دیوان اشعار
شمارهٔ ۸۷ - در غزل و اشارت باسم خواجه علی ضراب است
بپیچ سنبل اندر تاب داری ظهیرالدین فاریابی : قصاید
شمارهٔ ۵۵
ای حکم تو چون قضای مبرم امیرعلیشیر نوایی : مقطعات
شمارهٔ ۲۴
صحبت شاه را چو آتش دان رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا چون ایشان مبید که کافر شدند، وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ و قومى را گفتند از برادران و دوستان خویش، إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ آن گه که بسفر شدند (از بهر تجارت و در آن سفر بمردند)، أَوْ کانُوا غُزًّى یا بغزا شدند (و در آن غزا کشته شدند)، لَوْ کانُوا عِنْدَنا اگر بنزدیک ما بودندى (و بنشدندى)، ما ماتُوا در سفر نمردندى، وَ ما قُتِلُوا و در غزا کشته نشدندى لِیَجْعَلَ اللَّهُ تا کند خداى، ذلِکَ آن سفر و غزاى ایشان (بسخن ایشان)، حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ در بغى و حسرتى در دلهاى کسان آن مردگان و کشتگان، وَ اللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ و اللَّه است که مىزنده کند و مىمیراند، وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۱۵۶) و خداى بآنچه شما مىکنید بیناست و دانا. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۷۸
خال تو ریشه در شکرستان دوانده است اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۰
رویت چو آفتابی پیدا بود همیشه حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۶
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۴۳ - اصل ششم (در روزه است)
بدان که روزه رکنی است از ارکان مسلمانی و رسول (ص) گفت که خدای تعالی می گوید، «هر نیکویی را به ده مکافات کنند، مگر روزه که آن من است خاص و جزای آن من دهم» و خدای تعالی گفت، «انما یوفی الصابرون اجرهم بغیر حساب مزد کسانی که صبر کنند از شهوت خود، در هیچ حساب نیاید، بلکه از حد بیرون بود و گفت رسول (ص) صبر یک نیمه ایمان است و روزه یک نیمه صبر است» و گفت (ص) «بوی دهن روزه دار، نزدیک خدای تعالی، از بوی مشک خوشتر است» خدای تعالی گوید، «بنده من از طعام و شراب برای من دست باز داشته خاص، جزای او من توانم داد» و گفت (ص) «خواب روزه دار عبادت است» و گفت، (ص) « چون ماه رمضان درآید، درهای بهشت بگشایند و درهای دوزخ ببندند و شیاطین را در بند کنند و منادی آواز دهد که یا طالب خیر بیا که وقت توست، و یا جوینده شر بایست که نه جای توست» و از عظیمی فضل اوست که این عبادت را به خود نسبت داد و گفت، «الصوم الی و انا اجزی به» اگرچه همه عبادات او راست، چنان که کعبه را خانه خود خواند و اگرچه همه عالم ملک اوست. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۴
مشاطهٔ شوخیکه به دستت دل ما بست مولوی : دفتر پنجم
بخش ۱۳۰ - جواب گفتن ممن سنی کافر جبری را و در اثبات اختیار بنده دلیل گفتن سنت راهی باشد کوفتهٔ اقدام انبیا علیهمالسلام بر یمین آن راه بیابان جبر کی خود را اختیار نبیند و امر و نهی را منکر شود و تاویل کند و از منکر شدن امر و نهی لازم آید انکار بهشت کی جزای مطیعان امرست و دوزخ جزای مخالفان امر و دیگر نگویم بچه انجامد کی العاقل تکفیه الاشاره و بر یسار آن راه بیابان قدرست کی قدرت خالق را مغلوب قدرت خلق داند و از آن آن فسادها زاید کی آن مغ جبری بر میشمرد
گفت مؤمن بشنو ای جبری خطاب ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢۶٧
حکیم ملت و دین را زمن پیام برید حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۸۷
نماید بی سبب حاصل، مسبب مدعای من هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳
دلم بآرزوی جان نمیرسد، چه کنم؟ عبدالقهّار عاصی : اشعار نو
آه
در شهری که رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۲۵ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ الآیة... و نیست محمد (ص) مگر فرستادهاى از مردمان، قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ پیش ازو فرستادگان فراوان گذشتند، أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ اگر او بمرد یا بکشتند، انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ شما باز میگردید به پس باز، وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ و هر که باز گردد بر دو عقب خویش، فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً نگزاید خداى را هیچ چیز، وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ (۱۴۴) و آرى پاداش دهد خداى سپاسداران را. نصرالله منشی : ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان
بخش ۲ - خواننده باید اصل و غرض تألیف کتاب را بشناسد
و خواننده این کتاب باید که اصل وضع و غرض که در جمع و تالیف آن بوده است بشناسد، چه اگر این معنی بر وی پوشیده ماند انتفاع او ازان صورت نبندد و فواید و ثمرات آن او را مهنا نباشد. و اول شرطی طالب این کتاب را حسن قراءت است که اگر در خواندن فروماند بتفهیم معنی کی تواند رسید؟ زیرا که خط کالبد معنی است، و هرگاه دران اشتباهی افتاد ادراک معنای ممکن نگردد، و چون برخواندن قادر بود باید که دران تامل واجب داند و همت دران نبندد که: زودتر بآخر رسد، بل که فواید آن را بآهستگی در طبع جای میدهد، که اگر بر این جمله نرود همچنان بود که: ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١
ایصاحبی که همت بی منتهای تو