سلمان ساوجی : جمشید و خورشید
بخش ۶۳ - غزل
تو ای جان من ای بیمار چونی؟ جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲۱
چرا به کار من ناتوان نپردازی ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٧١ - ملمع
قد اشرقت القلوب بالانوار بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۹۶
شبکه از شوق توپروازم بهار آهنگ بود ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶
آن بی تن و جان چیست کو روان است؟ غالب دهلوی : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
نازم به نشاط این چنین برگشتن اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
به روما گفت با من راهب پیر
به روما گفت با من راهب پیر اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۵
عاشق آن روز که جا در خم آن دام نداشت عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۶
در دل دارم جهانی بیتو من اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۶۵
معنی غالب حریفی بی شماتت همت است جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۹
نگارینا دل پر دردم از تو محمد بن منور : فصل اول - حکایات کرامات شیخ
حکایت شمارهٔ ۹
زنی بوده است در نشابور او را ایشی نیلی گفتندی، عابده و زاهده و از خاندان بزرگ واهل نشابور بوی تقرب نمودندی، مدت چهل سال بود کی پای از در سرای بیرون ننهاده بودو دایۀ داشت کی او را خدمت کردی. چون آوازۀ شیخ قدس اللّه روح العزیز در نشابور منتشر شد، روزی ایشی دایه را گفت برخیز و به مجلس شیخ رو و سخنی کی گوید یاد گیر.دایه به مجلس شیخ حاضر آمد و شیخ سخن میگفت دایه آن سخن یاد نتوانست گرفت. شیخ این بیت بگفت. بیت: اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۱
چو منع غیر مجالم در آشنایی نیست صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۷۸
خطی که دمید گرد رخسارش سعدی : غزلیات
غزل ۱۰۱
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۹
نوروز من از طلعت چون ماه تو عید است احمد شاملو : حدیث بیقراری ماهان
ما فریاد میزدیم...
ما فریاد میزدیم: «چراغ! چراغ!» الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۸۳ - حرکت فرمودن موکب همایون امام(ع)از مکه به طرف کوفه به روایت عبدالله بن سنان
زعبدالله بن سنان این خبر ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴۴١
صاحب اعظم غیاث ملک و دین هندو کزو شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷
تا شراب عشق از جام ازل کردیم نوش
بخش ۶۳ - غزل
تو ای جان من ای بیمار چونی؟ جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲۱
چرا به کار من ناتوان نپردازی ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ٧١ - ملمع
قد اشرقت القلوب بالانوار بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۹۶
شبکه از شوق توپروازم بهار آهنگ بود ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶
آن بی تن و جان چیست کو روان است؟ غالب دهلوی : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
نازم به نشاط این چنین برگشتن اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
به روما گفت با من راهب پیر
به روما گفت با من راهب پیر اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۵
عاشق آن روز که جا در خم آن دام نداشت عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۶
در دل دارم جهانی بیتو من اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۶۵
معنی غالب حریفی بی شماتت همت است جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۹
نگارینا دل پر دردم از تو محمد بن منور : فصل اول - حکایات کرامات شیخ
حکایت شمارهٔ ۹
زنی بوده است در نشابور او را ایشی نیلی گفتندی، عابده و زاهده و از خاندان بزرگ واهل نشابور بوی تقرب نمودندی، مدت چهل سال بود کی پای از در سرای بیرون ننهاده بودو دایۀ داشت کی او را خدمت کردی. چون آوازۀ شیخ قدس اللّه روح العزیز در نشابور منتشر شد، روزی ایشی دایه را گفت برخیز و به مجلس شیخ رو و سخنی کی گوید یاد گیر.دایه به مجلس شیخ حاضر آمد و شیخ سخن میگفت دایه آن سخن یاد نتوانست گرفت. شیخ این بیت بگفت. بیت: اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۱
چو منع غیر مجالم در آشنایی نیست صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۴۷۸
خطی که دمید گرد رخسارش سعدی : غزلیات
غزل ۱۰۱
ای پیک پی خجسته که داری نشان دوست اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۹
نوروز من از طلعت چون ماه تو عید است احمد شاملو : حدیث بیقراری ماهان
ما فریاد میزدیم...
ما فریاد میزدیم: «چراغ! چراغ!» الهامی کرمانشاهی : خیابان اول
بخش ۸۳ - حرکت فرمودن موکب همایون امام(ع)از مکه به طرف کوفه به روایت عبدالله بن سنان
زعبدالله بن سنان این خبر ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴۴١
صاحب اعظم غیاث ملک و دین هندو کزو شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۷
تا شراب عشق از جام ازل کردیم نوش