عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۱۶
با سال و مه ام دقیقه و ساعت نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۹
بس که آن وحشی غزالم سر به صحرا داده است
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۸۸ - در مدح امیر اتابک برغوش
اندر آورد سپهر از ره تشریف بگوش
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۵۵
نمی کشد دل غمگین به صبحگاه مرا
طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۳
تو که ای امیر داری ز سراغ من فراغی
یغمای جندقی : صکوک الدلیل
بخش ۱۵ - برهان پنجم
تهمتن اگر تاج کاووس برد
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴
در دو جهان لطیف و خوش همچو امیر ما کجا؟
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۳۸
چند پیچد بر من بی‌دست وپا افتادگی
رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۲ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ اى نقضوا عهودهم الّتى بینهم و بین رسول اللَّه ص قبل اجله.
نیما یوشیج : مجموعه اشعار
داروگ
خشک آمد کشتگاه من
نظامی گنجوی : خسرو و شیرین
بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق
مرا کز عشق به ناید شعاری
جامی : دفتر سوم
بخش ۱۷ - حکایت پادشاهی که گوش وی گرفته بود و سامعه وی خلل پذیرفته و بر ناشنیدن آواز دادخواهان و سؤال محتاجان تأسف می خورد و اظهار تلهف می کرد
بر در بارگاه یا سر راه
اسدی توسی : گرشاسپ‌نامه
دیگر پرسش گرشاسب از برهمن
دگر رهش پرسید گرد دلیر
نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۲ - (مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان
ای همه هستی ز تو پیدا شده
مولوی : دفتر پنجم
بخش ۵۹ - داستان آن کنیزک کی با خر خاتون شهوت می‌راند و او را چون بز و خرس آموخته بود شهوت راندن آدمیانه و کدویی در قضیب خر می‌کرد تا از اندازه نگذرد خاتون بر آن وقوف یافت لکن دقیقهٔ کدو را ندید کنیزک را ببهانه براه کرد جای دور و با خر جمع شد بی‌کدو و هلاک شد بفضیحت کنیزک بیگاه باز آمد و نوحه کرد که ای جانم و ای چشم روشنم کیر دیدی کدو ندیدی ذکر دیدی آن دگر ندیدی کل ناقص ملعون یعنی کل نظر و فهم ناقص ملعون و اگر نه ناقصان ظاهر جسم مرحوم‌اند ملعون نه‌اند بر خوان لیس علی الاعمی حرج نفی حرج کرد و نفی لعنت و نفی عتاب و غضب
یک کنیزک یک خری بر خود فکند
مسعود سعد سلمان : مقطعات
شمارهٔ ۸۵ - چشم و بینی ببست عزرائیل
جای تحسین چو دست مرگ از این
میرزاده عشقی : جمهوری نامه
بخش ۵ - باور مکن
جان پسر، گوش به هر خر مکن
خیام : گردش دوران [۵۶-۳۵]
رباعی ۳۷
یک‌چند به کودکی به استاد شدیم؛
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۳۴
بگذار تا بمیرم بر آستان دوست
عبدالقهّار عاصی : اشعار نو
فصلِ دگر برایِ فراموشی
تقویمِ سال باز به هم خورده‌ست