جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۴۶ - رفتن زلیخا به خود پیش یوسف علیه السلام و تضرع نمودن و عذر گفتن یوسف علیه السلام از تحصیل مراد وی
چو دایه با زلیخا این خبر گفت اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵۶
ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۲۴ - در مدح سلطان محمود غزنوی
جمال لفظ فزای و کمال معنی گیر عطار نیشابوری : بخش نهم
(۱۰) حکایت آتش و سوخته
چو سنگ و آهن افتادند درکار ترانه های کودکانه : بخش اول
نجار
هستم یه نجار کار میکنم کار اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۳۸
خوشا آن عشرت و آن کامرانی آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۸
دور از تو شبی در اثر زاری ها احمد شاملو : هوای تازه
شعر ناتمام
سالم از سی رفت و، غلتکسان دَوَم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۹۹
جان بی مغزان به خاک تیره واصل می شود عطار نیشابوری : پندنامه
در مناجات
پادشاها جرم ما را در گذار رشیدالدین میبدی : ۴۱- سورة المصابیح- مکیة
۱ - النوبة الثالثة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» اخبار عن وجود الحق بنعت القدم، «الرحمن الرحیم» اخبار عن بقائه بوصف العلاء و الکرم، فالارواح دهشى فى کشف جلاله و النفوس عطشى الى لطف جماله. سماع نام اللَّه موجب هیبت است و هیبت سبب فنا و غیبت است، و سماع نام رحمن موجب حضور بحضرت است و حضور سبب بقا و قربت است، یکى بسماع نام اللَّه در کشف جلال مدهوش یکى بسماع نام رحمن در بسط جمال بیهوش. اللَّه اخبار است از قدرت او جل جلاله بر ابداع، رحمن رحیم اخبار است از نصرت او بامتاع، پس وجود مراد او بقدرت او، و توحید عباد او بنصرت او. عطار نیشابوری : بیان وادی فقر
حکایت مفلسی که عاشق پسر پادشاه شد و بدین گناه او را محکوم به مرگ کردند
پادشاهی ماه وش، خورشید فر عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۹۶
جنید را قدس اللّه سره گفتند خواهی که مر حضرت آفریدگار را بینی گفت نه گفت چرا گفت بخواست و نیافت بدین نسبت همه آفت در اختیار منست و من از آفت اختیار پناه بدو سازم چنانکه یکی را دیدند که غرق میشد گفتند خواهی که برآئی و نجات یابی گفت نه گفتند خواهی که غرق شوی گفت نه گفتند پس چه خواهی گفت مراد من در مراد او نرسیده است آن خواهم که او خواهد عشق چون بدین مرتبه رسید کمال گیرد. وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
یا صاحب ننگ و نام میباید بود واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۹۷
به پیری آنچنان گردیده ام از ناتوانیها رشیدالدین میبدی : ۱۰۶- سورة قریش- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ باسم من لا غرض له فی افعاله و لا عوض عنه فی جلاله و جماله، باسم من لا یجد الفقیر من دونه قرارا و لا یجد احد من حکمه فرارا. صفای اصفهانی : دیوان اشعار
ترکیب بند من واردات القلبیه فی معرفه الالهیه
ای موسی طور قلب آگاه سعدالدین وراوینی : باب اول
خطاب ملک زاده با دستور
ملک زاده گفت: پادشاه بآفتاب رخشنده ماند و رعیّت بچراغهای افروخته. آنجا که آفتاب تیغ زند، سنان شعلهٔ چراغ سر تیزی نکند و در مقابلهٔ انوار ذاتی او نور مستعار باز سپارد و همچنین چون پادشاه آثار سجاحت خلق خویش پیدا کند و نظر پادشاهی او بر رعیّت تعلّق گیرد، ناچار تخلّق ایشان بعادات او لازم آید و عموم خلل در طباع عوامّ صفت خصوص پذیرد و گفتهاند: زمانه در دل پادشاه نگرد تا خود او را چگونه بیند، بهر آنچ او را میل باشد، مایل گردد، إِذَا تَغَیَّرَ السُّلطانُ تَغَیَّر الزَّمَانُ؛ و گفتهاند : تا ایزد، تعالی دولت بخشیده از قومی باز نستاند، عنان عنایت پادشاه از ایشان برنگرداند، چنانک خرّه نماه را با بهرام گور افتاد. ملک پرسید که چگونه بود آن ؟ عطار نیشابوری : باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن
شمارهٔ ۳۲
از دورِ فلک زیر و زبر خواهی شد محمد کوسج : برزونامه (بخش کهن)
بخش ۱۳ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت دوم
چنین گفت برزوی آن گه بدوی
بخش ۴۶ - رفتن زلیخا به خود پیش یوسف علیه السلام و تضرع نمودن و عذر گفتن یوسف علیه السلام از تحصیل مراد وی
چو دایه با زلیخا این خبر گفت اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵۶
ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده عنصری بلخی : قصاید
شمارهٔ ۲۴ - در مدح سلطان محمود غزنوی
جمال لفظ فزای و کمال معنی گیر عطار نیشابوری : بخش نهم
(۱۰) حکایت آتش و سوخته
چو سنگ و آهن افتادند درکار ترانه های کودکانه : بخش اول
نجار
هستم یه نجار کار میکنم کار اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۳۸
خوشا آن عشرت و آن کامرانی آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۸
دور از تو شبی در اثر زاری ها احمد شاملو : هوای تازه
شعر ناتمام
سالم از سی رفت و، غلتکسان دَوَم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۹۹
جان بی مغزان به خاک تیره واصل می شود عطار نیشابوری : پندنامه
در مناجات
پادشاها جرم ما را در گذار رشیدالدین میبدی : ۴۱- سورة المصابیح- مکیة
۱ - النوبة الثالثة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» اخبار عن وجود الحق بنعت القدم، «الرحمن الرحیم» اخبار عن بقائه بوصف العلاء و الکرم، فالارواح دهشى فى کشف جلاله و النفوس عطشى الى لطف جماله. سماع نام اللَّه موجب هیبت است و هیبت سبب فنا و غیبت است، و سماع نام رحمن موجب حضور بحضرت است و حضور سبب بقا و قربت است، یکى بسماع نام اللَّه در کشف جلال مدهوش یکى بسماع نام رحمن در بسط جمال بیهوش. اللَّه اخبار است از قدرت او جل جلاله بر ابداع، رحمن رحیم اخبار است از نصرت او بامتاع، پس وجود مراد او بقدرت او، و توحید عباد او بنصرت او. عطار نیشابوری : بیان وادی فقر
حکایت مفلسی که عاشق پسر پادشاه شد و بدین گناه او را محکوم به مرگ کردند
پادشاهی ماه وش، خورشید فر عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۹۶
جنید را قدس اللّه سره گفتند خواهی که مر حضرت آفریدگار را بینی گفت نه گفت چرا گفت بخواست و نیافت بدین نسبت همه آفت در اختیار منست و من از آفت اختیار پناه بدو سازم چنانکه یکی را دیدند که غرق میشد گفتند خواهی که برآئی و نجات یابی گفت نه گفتند خواهی که غرق شوی گفت نه گفتند پس چه خواهی گفت مراد من در مراد او نرسیده است آن خواهم که او خواهد عشق چون بدین مرتبه رسید کمال گیرد. وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲
یا صاحب ننگ و نام میباید بود واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۹۷
به پیری آنچنان گردیده ام از ناتوانیها رشیدالدین میبدی : ۱۰۶- سورة قریش- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ باسم من لا غرض له فی افعاله و لا عوض عنه فی جلاله و جماله، باسم من لا یجد الفقیر من دونه قرارا و لا یجد احد من حکمه فرارا. صفای اصفهانی : دیوان اشعار
ترکیب بند من واردات القلبیه فی معرفه الالهیه
ای موسی طور قلب آگاه سعدالدین وراوینی : باب اول
خطاب ملک زاده با دستور
ملک زاده گفت: پادشاه بآفتاب رخشنده ماند و رعیّت بچراغهای افروخته. آنجا که آفتاب تیغ زند، سنان شعلهٔ چراغ سر تیزی نکند و در مقابلهٔ انوار ذاتی او نور مستعار باز سپارد و همچنین چون پادشاه آثار سجاحت خلق خویش پیدا کند و نظر پادشاهی او بر رعیّت تعلّق گیرد، ناچار تخلّق ایشان بعادات او لازم آید و عموم خلل در طباع عوامّ صفت خصوص پذیرد و گفتهاند: زمانه در دل پادشاه نگرد تا خود او را چگونه بیند، بهر آنچ او را میل باشد، مایل گردد، إِذَا تَغَیَّرَ السُّلطانُ تَغَیَّر الزَّمَانُ؛ و گفتهاند : تا ایزد، تعالی دولت بخشیده از قومی باز نستاند، عنان عنایت پادشاه از ایشان برنگرداند، چنانک خرّه نماه را با بهرام گور افتاد. ملک پرسید که چگونه بود آن ؟ عطار نیشابوری : باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن
شمارهٔ ۳۲
از دورِ فلک زیر و زبر خواهی شد محمد کوسج : برزونامه (بخش کهن)
بخش ۱۳ - آمدن بیژن و آوردن برزوی رستم زال را قسمت دوم
چنین گفت برزوی آن گه بدوی