سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۵
به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف بندد جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۶
بلبل دیدم به باغ با ناله زار آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱۸
ای دل بیا و نقش بتان بر کنار نه صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۲۲
گر خرامان بت من جانب گلراز شود رودکی : ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها
پاره ۶
بگرفت به چنگ چنگ و بنشست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۴
کو همتی که از همه قطع نظر کنیم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰
چون گشت با تو ما را پیوند دل زیادت رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۷۱ - در مدح شمسالدین وزیر
جز مکارم زشمس دین ناید محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۲
گر با توام ز دیدن غیرم گزیر نیست سوزنی سمرقندی : غزلیات
شمارهٔ ۶ - ای کودکان
. . . ر من ای کودکان ز کار فرو ماند صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
چندت به طریق ناصوابست بسیچ مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۹
روشن کند اشک لالهگون دل من امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۸
تا ز یاقوت و زبرجد گیتی است و سیم و زر مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۷۶ - جمع و توفیق میان نفی و اثبات یک چیز از روی نسبت و اختلاف جهت
نفی آن یک چیز و اثباتش رواست کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۶
کس در غم نیستی نماند همه عمر قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۲
یابی چو ز اهل فضل، شخصی عاصی نصرالله منشی : باب النابل و اللبوة
بخش ۱
رای گفت: شنودم مثل ملوک در آنچه میان ایشان و خدم تازه گردد از خلاف و خیانت و جفا و عقوبت، و مراجعت بتجدید اعتماد؛ که بر ملوک لازم است برای نظام ممالک و رعایت مصالح بر مقتضای این سخن رفتن که الرجوع الی الحق اولی من التمادی فی الباطل. اکنون بیان کند از جهت من داستان آن کس که برای صیانت نفس و رعایت مصالح خویش از ایذای دیگران و رسانیدن مضرت بجانوران باز باشد، و پند خردمندان را در گوش گذارد تا بامثال آن در نماند. برهمن جواب داد که: بر تعذیب حیوان اقدام روا ندارند مگر جاهلان که میان خیر و شر و نفع و ضر فرق نتوانند کرد، و بحکم حمق خویش از عواقب اعمال غافل باشند، و نظر بصیرت ایشان بخواتم کارها کم تواند رسید، که علم اصحاب ضلالت از ادراک مصالح بر اطلاق قاصر است و حجاب جهل، احراز سعادت را مانعی ظاهر. و خردمند هرچه برخود نپسندد در باب همچو خودی چگونه روا دارد؟ قال النبی صلی الله علیه: کیف تبصر القذاة فی عین اخیک و لاتبصر الجذل فی عینک؟ مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۰
زانروز که چشم من برویت نگریست ادیب الممالک : اضافات
شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید
روزگاری که از طلایه مرگ صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۲
جان من رفتن ازین سینه بی کینه چرا؟
شمارهٔ ۲۶۵
به استقبال چشمت فتنه از هر سوی صف بندد جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۶
بلبل دیدم به باغ با ناله زار آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۱۸
ای دل بیا و نقش بتان بر کنار نه صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۲۲
گر خرامان بت من جانب گلراز شود رودکی : ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها
پاره ۶
بگرفت به چنگ چنگ و بنشست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۴
کو همتی که از همه قطع نظر کنیم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰
چون گشت با تو ما را پیوند دل زیادت رشیدالدین وطواط : قصاید
شمارهٔ ۷۱ - در مدح شمسالدین وزیر
جز مکارم زشمس دین ناید محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۲
گر با توام ز دیدن غیرم گزیر نیست سوزنی سمرقندی : غزلیات
شمارهٔ ۶ - ای کودکان
. . . ر من ای کودکان ز کار فرو ماند صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
چندت به طریق ناصوابست بسیچ مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۹
روشن کند اشک لالهگون دل من امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۸
تا ز یاقوت و زبرجد گیتی است و سیم و زر مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۷۶ - جمع و توفیق میان نفی و اثبات یک چیز از روی نسبت و اختلاف جهت
نفی آن یک چیز و اثباتش رواست کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۶
کس در غم نیستی نماند همه عمر قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۲
یابی چو ز اهل فضل، شخصی عاصی نصرالله منشی : باب النابل و اللبوة
بخش ۱
رای گفت: شنودم مثل ملوک در آنچه میان ایشان و خدم تازه گردد از خلاف و خیانت و جفا و عقوبت، و مراجعت بتجدید اعتماد؛ که بر ملوک لازم است برای نظام ممالک و رعایت مصالح بر مقتضای این سخن رفتن که الرجوع الی الحق اولی من التمادی فی الباطل. اکنون بیان کند از جهت من داستان آن کس که برای صیانت نفس و رعایت مصالح خویش از ایذای دیگران و رسانیدن مضرت بجانوران باز باشد، و پند خردمندان را در گوش گذارد تا بامثال آن در نماند. برهمن جواب داد که: بر تعذیب حیوان اقدام روا ندارند مگر جاهلان که میان خیر و شر و نفع و ضر فرق نتوانند کرد، و بحکم حمق خویش از عواقب اعمال غافل باشند، و نظر بصیرت ایشان بخواتم کارها کم تواند رسید، که علم اصحاب ضلالت از ادراک مصالح بر اطلاق قاصر است و حجاب جهل، احراز سعادت را مانعی ظاهر. و خردمند هرچه برخود نپسندد در باب همچو خودی چگونه روا دارد؟ قال النبی صلی الله علیه: کیف تبصر القذاة فی عین اخیک و لاتبصر الجذل فی عینک؟ مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۰
زانروز که چشم من برویت نگریست ادیب الممالک : اضافات
شمارهٔ ۱۹ - در ضعف پیری و سبب منظوم ساختن آیین نصیری فرماید
روزگاری که از طلایه مرگ صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۲۲
جان من رفتن ازین سینه بی کینه چرا؟