محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۷
کاش مرگم سازد امشب از فغان کردن خلاص
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۸۶
روز فراق اگر ز قیامت علامت است
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
ما را به روی دوست همه رنج راحت است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۴
نیست در دیده ما منزلتی دنیا را
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۵۱۴
خبری دهید جان را، که ز دوست چیست فرمان؟
خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶
در خوشاب را لبت سخت خوش آب می‌دهد
سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۳۲ - در مدح تاج الدین
ای فلک سوخته داده بر کف تاج
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را
ایرج میرزا : ابیات پراکنده
شمارۀ ۱
اَمرَدی رفت تا نماز کند
سعدی : غزلیات
غزل ۲۷۴
چه سروست آن که بالا می‌نماید
مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
عهدیست که جام می ندیدم بر دست
میرداماد : مشرق‌الانوار
بخش ۲ - مناجات و تمجید
ای خرد از حلقه به گوشان تو
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۹۹
این جواب آن غزل صائب که راقم گفته است
امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷ - تتبع مخدومی
ز ابر تیره برقی جست طرف کوهساران را
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۶
روم به حجره‌ی خیاط عاشقان فردا
ایرج میرزا : مثنوی ها
داستان دو موش
ای پسر لحظه ای تو گوش بده
بابافغانی : قصاید
شمارهٔ ۶ - بر کاینات آنچه یقین فرض و واجبست
بر کاینات آنچه یقین فرض و واجبست
عنصرالمعالی : قابوس‌نامه
باب چهارم: اندر فزونی طاعت از راه توانستن
بدان ای پسر که خدای تعالی دو فریضه پیدا کرد از بهر منعمان و بندگان خاص و آن حج است و زکوة و فرمود که هر که را ساز بود خانه او را زیارت کند و آنرا که ساز ندارد نفرمود، نه بینی که در دنیا نیز معاملت درگاه پادشاه هم خداوندان نعمت توانند کرد و اعتماد حج بر سفرست و بینوایان را سفر فرمودن نه از دانش باشد و بی‌ساز سفر کردن از تهلکه و نادانی باشد و چون ساز بود سفر نکنی خوشی و لذت دنیا تمام نباشد که خوشی دنیا و لذت نعمت اندر آنست که نادیده به بینی و ناخورده بخوری و نایافته بیابی و این جز در سفر نباشد که مردم سفری جهان آزموده و کاردیده و روزبه و دانا بود که نادیده دیده باشد و ناشنیده شنیده، چنانک گفته‌اند: لیس الخبر کالمعاینه کی جهان دیدگان را برابر نکنند و گفته‌اند، نظم:
سعدی : غزلیات
غزل ۱۶۳
هر که می با تو خورد عربده کرد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۱
ای که دل برده ای ز دستم باز