فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۸۶ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری سیستانی ندیم سلطان محمود گوید
بردم این ماه به تسبیح و تراویح بسر امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۸
خورشید چو بیند ای ملک رای تورا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۲
پیش از آن دم که قضا در پی ایجادم بود محتشم کاشانی : مثنویات
شمارهٔ ۳ - فی مرثیه امام حسین علیهالسلام
به نال ای دل که دیگر ماتم آمد بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۷
مردهام اما همان خجلت طراز هستیام عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۵۳
عشق هرگز جمال خود بدیدۀ علم ننماید ونقد خود برو عرضه نکند زیرا که علم موجب خشیت است و عشق سبب تجاسر عشق را هر دو طرف در خرابی است و علم را هر دو طرف در عمارت و این سرّی عظیم است. آری چون علم بدیدۀ دانائی درنگرد آن چیز که بیند خواهد کهدر ملا آرد و او از آن چیز باز دهد و این معنی در عشق موجب بعد بود زیرا که بغیرت عشق تمام شود و در غیرت روا نبود که صفت جمال معشوق برملا باز دهد بدین سبب علم در عشق نامحرم میآید و عشق جمال خود بدو نمینماید چنانکه گفتهاند: فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰
اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمناکم بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۶
سر خط نازیست امشب زخمهای سینهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۴
فهم حقیقت من و ما را بهانهام فردوسی : فریدون
بخش ۶
برآمد برین روزگار دراز بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۲
شور آفاق است جوشی از دل دیوانهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۱
تا دچار نازکرد آن نرگس مستانهام عطار نیشابوری : باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۷۰
از سرِّ تو هر که با نشان خواهد بود بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۹
اشک شمعی بود یک عمر آبیار دانهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۸
از خیالت وحشتاندوز دل بیکینهام جامی : سبحةالابرار
بخش ۸۰ - حکایت آن پیر خارکش که از خار خواریش گل عزت می گشاد و جوان رعناوش که گل عزتش بوی خواری می داد
خارکش پیری با دلق درشت هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۶
چند سوزی داغها بر دست؟ آه از دست تو بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۶
دوش چون نی سطر دردی میچکید از خامهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۵
در جنون گر نگسلد پیمان فرمان نالهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۴
از جراحتزار دل چیدهست دامان نالهام
شمارهٔ ۸۶ - در مدح ابوبکر عبدالله بن یوسف حصیری سیستانی ندیم سلطان محمود گوید
بردم این ماه به تسبیح و تراویح بسر امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۸
خورشید چو بیند ای ملک رای تورا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۲
پیش از آن دم که قضا در پی ایجادم بود محتشم کاشانی : مثنویات
شمارهٔ ۳ - فی مرثیه امام حسین علیهالسلام
به نال ای دل که دیگر ماتم آمد بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۷
مردهام اما همان خجلت طراز هستیام عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۵۳
عشق هرگز جمال خود بدیدۀ علم ننماید ونقد خود برو عرضه نکند زیرا که علم موجب خشیت است و عشق سبب تجاسر عشق را هر دو طرف در خرابی است و علم را هر دو طرف در عمارت و این سرّی عظیم است. آری چون علم بدیدۀ دانائی درنگرد آن چیز که بیند خواهد کهدر ملا آرد و او از آن چیز باز دهد و این معنی در عشق موجب بعد بود زیرا که بغیرت عشق تمام شود و در غیرت روا نبود که صفت جمال معشوق برملا باز دهد بدین سبب علم در عشق نامحرم میآید و عشق جمال خود بدو نمینماید چنانکه گفتهاند: فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰
اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمناکم بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۶
سر خط نازیست امشب زخمهای سینهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۴
فهم حقیقت من و ما را بهانهام فردوسی : فریدون
بخش ۶
برآمد برین روزگار دراز بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۲
شور آفاق است جوشی از دل دیوانهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۹۱
تا دچار نازکرد آن نرگس مستانهام عطار نیشابوری : باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۷۰
از سرِّ تو هر که با نشان خواهد بود بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۹
اشک شمعی بود یک عمر آبیار دانهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۸
از خیالت وحشتاندوز دل بیکینهام جامی : سبحةالابرار
بخش ۸۰ - حکایت آن پیر خارکش که از خار خواریش گل عزت می گشاد و جوان رعناوش که گل عزتش بوی خواری می داد
خارکش پیری با دلق درشت هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۶
چند سوزی داغها بر دست؟ آه از دست تو بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۶
دوش چون نی سطر دردی میچکید از خامهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۵
در جنون گر نگسلد پیمان فرمان نالهام بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۴
از جراحتزار دل چیدهست دامان نالهام