عطار نیشابوری : باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد
شمارهٔ ۹۳
جانا غمِ عشق تو بجان نتوان داد سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۳
تا کی به جمال و مال دنیا نازی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۳۲
شبکه عبرت را دلیل این شبستان یافتم غروی اصفهانی : مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام
شمارهٔ ۵ - فی لیلة عاشوراء
امشب شب وصالست روز فراق فرداست میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۷
گفتی که فلان ز هجر ما چون باشد بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۳۰
کی در قفس و دام هوا و هوس افتم فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۸
دامن کشان شبی به کنارم نیامدی صامت بروجردی : کتاب التضمین و المصائب
شمارهٔ ۸ - همچنین من افکاره
زینب به حسین گفت که ای تاج سر ما کمالالدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۲۹۵ - وله ایضا
پسر زر دوز آن کندۀ شوخ اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴۴
گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۲۸
به فقر آخر سر و برگ فنای خویشتن گشتم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۰۱
پندم مده که نشنوم ای نیکخواه از انک ایرانشان : کوشنامه
بخش ۲۲۶ - عشق کوش به نگارین و کشتن او
به خود کامگی شاه بر تخت شد صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۱۸ - الغنا
غنا مالکیست بیآسیب و مالی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱۸
شب از یاد خطت سر رشتهٔ جان بود در دستم اهلی شیرازی : ساقینامهٔ رباعی
شمارهٔ ۷۱
ساقی نظری که همدم غم ماییم امیر معزی : غزلیات
شمارهٔ ۶
حلقههای زلف جانان تا سراندر سرزده است عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۹
آتش عشق که ثمرۀ شجرۀ جانست نه مر جان را بسوزد ونه با جان بسازد چون با جان نمیسازد مینماید که وصف او نیست و چون وصف او نباشد هر آینه وصف معشوق باشد و آنجا گفتهاند که وصف زایدست بر ذات سرّاین معنی است اگر چه از شجرۀ روح عاشق سربرآرد اما چون او را از پای در آورد روی بعالم معشوق نهاد بارگاه خالی دید مسندبنهاد و پادشاه شد و در ملک بنشست: فَصادَفَ قَلْباً فارغاً فَتَمَکَنَّا و چون عاشق را نمیسوزد مینماید که ناز او را نیاز این درمیباید تا کرشمۀ حسن بروپدید کند چنانکه گفتهاند: فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۲ - در صفت خزان و مدح امیر ابوالمظفرنصر بن سبکتگین برادر سلطان محمود گوید
چو زر شدند رزان، از چه؟ از نهیب خزان بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱۵
جولان جنون آخر بر عجز رسا بستم
شمارهٔ ۹۳
جانا غمِ عشق تو بجان نتوان داد سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۳
تا کی به جمال و مال دنیا نازی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۳۲
شبکه عبرت را دلیل این شبستان یافتم غروی اصفهانی : مدایح و مراثی سید الشهداء علیه السلام
شمارهٔ ۵ - فی لیلة عاشوراء
امشب شب وصالست روز فراق فرداست میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۷
گفتی که فلان ز هجر ما چون باشد بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۳۰
کی در قفس و دام هوا و هوس افتم فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۸
دامن کشان شبی به کنارم نیامدی صامت بروجردی : کتاب التضمین و المصائب
شمارهٔ ۸ - همچنین من افکاره
زینب به حسین گفت که ای تاج سر ما کمالالدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۲۹۵ - وله ایضا
پسر زر دوز آن کندۀ شوخ اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴۴
گر صدهزار کاسه خون نوش میکنم بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۲۸
به فقر آخر سر و برگ فنای خویشتن گشتم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۰۱
پندم مده که نشنوم ای نیکخواه از انک ایرانشان : کوشنامه
بخش ۲۲۶ - عشق کوش به نگارین و کشتن او
به خود کامگی شاه بر تخت شد صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۱۸ - الغنا
غنا مالکیست بیآسیب و مالی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱۸
شب از یاد خطت سر رشتهٔ جان بود در دستم اهلی شیرازی : ساقینامهٔ رباعی
شمارهٔ ۷۱
ساقی نظری که همدم غم ماییم امیر معزی : غزلیات
شمارهٔ ۶
حلقههای زلف جانان تا سراندر سرزده است عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۹
آتش عشق که ثمرۀ شجرۀ جانست نه مر جان را بسوزد ونه با جان بسازد چون با جان نمیسازد مینماید که وصف او نیست و چون وصف او نباشد هر آینه وصف معشوق باشد و آنجا گفتهاند که وصف زایدست بر ذات سرّاین معنی است اگر چه از شجرۀ روح عاشق سربرآرد اما چون او را از پای در آورد روی بعالم معشوق نهاد بارگاه خالی دید مسندبنهاد و پادشاه شد و در ملک بنشست: فَصادَفَ قَلْباً فارغاً فَتَمَکَنَّا و چون عاشق را نمیسوزد مینماید که ناز او را نیاز این درمیباید تا کرشمۀ حسن بروپدید کند چنانکه گفتهاند: فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۱۵۲ - در صفت خزان و مدح امیر ابوالمظفرنصر بن سبکتگین برادر سلطان محمود گوید
چو زر شدند رزان، از چه؟ از نهیب خزان بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱۵
جولان جنون آخر بر عجز رسا بستم