فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۴
زان سر زلف مرا بی سرو سامان کردی
سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۲
از من به حذر یار هوسناک نباشد
اسیر شهرستانی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۲۰۲
دل اگر شیفته موجه ساغر گردد
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۱۰۳
امروزْ چَنْ روزهْ یاررِهْ ندیمه یارون!
محتشم کاشانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰
سلطان جهان که ماه تا ماهی ازوست
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۶۵۷
تا مدار فلک و دور جهان خواهد بود
جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۲۶
گر از لعل تو کام جان برآید
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۶
خاقانی را آنکه بود سلطان هنر
سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۹
ما و رقیب را دل نا شاد و شاد داد
فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۹۵ - نیز در مدح خواجه ابو علی حسنک وزیر گوید
ای ترک دلفریب دل من نگاهدار
صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۲۸
صبح دولت می دمد بر خیز از خواب ای ندیم
باباطاهر عریان همدانی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۶۲
ز دل بیرون نبجتم ناله نایی
غبار همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲
سحر باد صبا از ساحت کوی تو می آمد
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۱
خوبرویان چون به سلطانی علم بالا کشند
عبدالقهّار عاصی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارۀ ۶
تو بارانیّ و من لب‌تشنه رودم
سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳
ز شراب لعل نوشین من رند بی نوا را
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۹
زهدم افسرده خوشا وقت قدح پیمائی
قائم مقام فراهانی : نامه‌های فارسی
شمارهٔ ۹۳ - خطاب به محمدرضا خان
برادر عزیز: کاغذهای شما در دارالخلافه رسید و آنچه منتهای آرزوی دل ها بود از فضل خدا و مرحمت شاهنشاه روحل العالمین فداه بعمل آمد؛ طوری که همه عالم حیرت کردند. تا امروز هیچ پادشاه باین آشکاری و شکوه و شوکت هیچ ولیعهد تعیین نکرده بود. چادر مروارید مکلل را بر سر تپه اسلام زدند و مجموعه های طلا و نقره حلویات در وسط چادر و کاسه نبات و قند روسی بر روی باهوها و خوانچه های نبات و قند، در خارج پوش از چهار طرف سه قطار چیدند و شاهی اشرفی نثار و عود و عنبر و بهار و گلاب و شربت و ساز و نواز و عیش و عشرت و سقاخانهای مملو از نقل و شبت، اعلی وادنی زن و مرد، صغیر و کبیر، عارف و عامی، غریب وبومی از دروازه دولت تاتپه سلام وهم‌چنین از دروازه شمران تا آنجا بهم پیوسته زره و زنجیر ایستاده بودند. خروار قند و شش خروار شکر چینی صرف شربت تماشاچی شد و البته صد یک خلق از میوه های تازه باغات بشربت های سقاخانه عام میل نکردند و نواب صاحبقران میرزا که مباشر سپاه نظام دارالخلافه است، حامل خلعت همایون بود یک دست تمام از ملبوس مخصوص همایون و جبه مروارید و یک زوج بازوبند خاصه شاهنشاهی را باز زنار جواهر شاه شهید مرحوم و شمشیر مرصع مشهور بجهان گشای محمدحسن خان و خنجر مکلل فتحعلی خان جد، اعلی را آورد، نعم ماقبل:
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة عبس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - طریق تحصیل رضا
طریق تحصیل رضا آن است که سعی کند در تحصیل محبت الهی به دوام ذکر خدا در قلب، و فکر در عجایب صنع او و تدبر در حکم و مصالحی که در مخلوقات قرار داده و به مواظبت بر طاعات و عبادات و تضرع و زاری با کم نمودن علایق دنیویه و عوایق نفسانیه تا محبت او به مرتبه ای رسد که محو خیال دوست گردد و چنان مست باده محبت گردد که احساس ألم و مصائب و بلاها نکند همچنان که همچنان که عاشق شیدا که از همه حالات عشق لذت می یابد و بر آنچه در اقلیم عشق بر او دشوار شود مبتهج و مسرور می گردد و می گوید: