صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۱۷۲
در گلشن وجود ره بوالفضول نیست
رودکی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۱۰
سپید برف برآمد به کوهسار سیاه
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۳۷ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ الایة... این آیت در شأن صهیب بن سنان الرومى آمده است. مردى بود از جمله صحابه از عرب ابن نمر بن قاسط کنیت وى ابو یحیى دو پسر بود او را یکى حمزه نام، و یکى یحیى، و مصطفى او را باین کنیت خواند، بکودکى در غارت بدست روم افتاد، در میان ایشان بالید، وى را بدان رومى خواندند. عمر خطاب وصیت کرد تا وى بر او نماز کرد رسول خدا وى را دوست داشت و از وى راضى مرد، آن گه که بر رسول خدا مى‏آمد بهجرت، مشرکان وى را در راه بگرفتند، قصد کردند که وى را بکشند یا باز گردانند، آنچه از مال دنیا با خود داشت فرا ایشان داد، و آنچه بخانه داشت نشان فرا داد تا بستدند، و خویشتن را ازیشان باز خرید اسلام را، و هجرت را برسول خدا آمد بوى. در خبر آورده‏اند که چون پیش وى آمد مصطفى او را گفت: «صهیب ربح البیع ربح البیع»، و گفته‏اند که مشرکان او را روزگارى در مکه تعذیب کردند، گفت «انى شیخ کبیر فهل لکم ان تأخذوا مالى و تذرونى و دینى، ففعلوا، ثم خرج الى المدینة، فتلقاه ابو بکر و عمر فى رجال، فقال له ابو بکر ربح بیعک ابا یحیى و قرأ علیه هذه الآیة. یشرى و یشترى و یبیع و یبتاع همه یکى است خرید را و فروخت را عرب هر چهار گویند. ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ طلبا لمرضاته، مشرکان صهیب را عذاب میکردند تا مرتد شود، گفت: من پیر مردیم، اگر من با شما باشم هیچ نفعى بشما عاید نگردد و هیچ مضرتى نرسد، مرا بگذارید و مالم فرا گیرید، پس مال ازو بستدند و او مراجعت بمدینه کرد.
امیرخسرو دهلوی : مطلع‌الانوار
بخش ۱۰ - حکایت شیر فروش متقلب
داشت شبانی رمه در کوهسار
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۰
ای دل طمع از وصال جانان بگسل
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۴
کو باده تا به سنگ زنم جام عقل را؟
اسدی توسی : گرشاسپ‌نامه
رزم چهارم گرشاسب با هندوان
چو ز ایوان مینای پیروزه هور
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵
فتنه خفته ز چشم مست تو بیدار شد
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۱
دیدم به چشم سر، که سکندر نشسته بود
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۹۴
گرنبیند همچو نرگس زیر پا می زیبدش
صفی علیشاه : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۲
روزی که نبود ساغر و صهبائی
عثمان مختاری : شهریارنامه
بخش ۲۱ - گرفتن عاس شهریار را و بردن پیش هیتال شاه گوید
سرآینده دهقان چنین یاد کرد
هاتف اصفهانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱
گر فاش شود عیوب پنهانی ما
سعدی : غزلیات
غزل ۴۶
ساقیا می ده که ما دردی کش میخانه‌ایم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۱۲
رتبه زمزمه عشق ندارد زاهد
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
دهرم به شکنج انزوا می دارد
خلیل‌الله خلیلی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۴
از بس خوش و مست و دلربا می آیی
اوحدی مراغه‌ای : منطق‌العشاق
در مناجات
ازین گفتن، خدایا، شرم دارم
خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۱
عمرت تا کی به خودپرستی گذرد
ادیب الممالک : مفردات
شمارهٔ ۲۲
رفیق من مه من یار من جعلت فلاک