رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۳۶ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که عرب چون از حج و مناسک فارغ مىشدند، هر کسى بر در کعبه بیستادى و مناقب و مآثر پدر خویش در گرفتى، این یکى گفتى پدرم مهمان دار بود و درویش نواز، و آن یکى گفتى پدرم مبارز بود و جنگها مردانه بکردمى، و گفتى چون خاندان ما بجوانمردى و نیکوکارى و سرافرازى هیچ خاندانى نیست، هر کسى بنوعى تفاخر میکرد، و مناقب اسلاف خود مىخواند، رب العالمین ایشان را از آن برگردانید و بذکر خود فرمود گفت: چنانک پدران خود را یاد مىکنید مرا یاد کنید و مرا ستائید، که آن همه نیکویى بپدران شما من کردم، و من خواستم، و من بر آن داشتم، پس شکر همه مراست، و منت مرا! «أنا و الملأ فى بناء عظیم اخلق فیعبد غیرى و انعم فیشکر غیرى» ابن عباس گفت معنى آیت آنست: که چون پدر ترا بدى میگویند و در حق وى ناسزا شنوى خشم گیرى و از آن فراهم آیى، چون که از مبتدعان و بى دینان در حق ما ناسزاها مىشنوى و گزافها مىبینى بدان خشم نگیرى، و چشم از آن برهم نهى، چنین مکن! فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً یاد کرد اللَّه بخشم گرفتن در ناسزا که بحق وى میشنوى بیشتر کن از یاد کرد پدران بخشم گرفتن در بدایشان شنیدن. و هم ازین باب آنست آنچه رب العالمین گفت «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» و به نهج البلاغه : حکمت ها
جامعيت قرآن کریم
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> وَ فِي اَلْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ حُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۴ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ اى واظبوا على الصّلوات المکتوبة بمواقیتها، و حدودها و جمیع ما یجب فیها من حقوقها میگوید: بپاى دارید نمازهاى فریضه، و حقوق و حدود آن بشناسید، و بوقت خویش بجاى ارید. و آن پنج نماز است به پنج وقت، چنانک مصطفى صلّى اللَّه علیه و آله و سلم آن مرد اعرابى را گفت، که از اسلام مىپرسید: «خمس صلوات فى الیوم و اللیلة» فقال هل على غیرها؟ فقال «لا، الّا ان تطوع» و قال صلّى اللَّه علیه و آله و سلم: «أ رأیتم؟ لو ان نهرا بباب احدکم یغتسل منه کل یوم خمس مرات هل یبقى علیه من درنه شىء؟» قالوا لا، قال «فذلک مثل الصلوات الخمس یمحو اللَّه بهن الخطایا» و قال صلّى اللَّه علیه و آله و سلم: «الصلوات الخمس و الجمعة الى الجمعة و رمضان الى رمضان مکفّرات لما بینهنّ اذا اجتنبت الکبائر» و قال صلّى اللَّه علیه و آله و سلم: «خمس صلوات افترضهن اللَّه تعالى من احسن وضوءهن و صلّاهنّ لوقتهن و أتمّ رکوعهنّ و خشوعهنّ کان له على اللَّه عهد ان یغفر له و من لم یفعل لیس له على اللَّه عهد ان شاء غفر له و ان شاء عذّبه» رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ الآیة.... پیغامبران همه نواختگاناند، خاصه مرسلان که برگزیدگان و مهیناناند، لکن نه چون پیغامبر ما محمد عربى و مصطفى هاشمى، که سید ایشانست و سید سران و سرورانست، کل کمال و جمله جمال است، قبله اقبال و مایه افضال است، خرد را جان و جان را دانش، دل را امید و سر را آرایش، نه قوت او چون قرت دیگر پیغامبران، نه مرکب او چون مرکب ایشان، اگر آنچه قوت خاص وى بود و از حضرت عندیّت بادرار مرجان وى را روان بود، و از آن این خبر باز داد که اظل عند ربى، یطعمنى و یسقینى، اگر یک ذره از آن آدم صفى بچشیدى، یا نصیب موسى کلیم و عیسى نجى آمدى، زهر راه ایشان گشتى و بارگاه ایشان هرگز طاقت کشش آن نداشتى. ازینجا همى گفت: لى مع اللَّه وقت لا یسعنى فیه ملک مقرب و لا نبى مرسل و چنانک قوت وى دیگر بود، مرکب وى دیگر بود، که شش هزار سال انبیا را پیشى داد، گفت چندانک طاقت دارید، مرکبها بدوانید و بمقدمه لشکر و طلیعه بیرون روید، که چون ما پاى در مرکب آوریم، بیک میدان از همه درگذریم، نحن الآخرون السابقون انبیا را که از پیش فرستادند، همه از بهر تمهید قواعد کار وى فرستادند، آدم را گفتند: رو شراب انس در جام قدس نوش کن، بسراى سعادت نظرى کن، بسراى شقاوت گذرى کن، ببستان فضل در نگر، از زندان عدل بر اندیش، از آنجا باز آى، فرزندان را خبر ده، که ایشان امّت آن کس اند که فرزند نجیب او خواهد بود. بعد از آن ادریس را گفتند رو برین معراج روحانى، برین گلشن بلند بر شو، نیک تأمل کن، دور هر فلکى را سیر هر اخترى را نیک بنگر بسان مرد منجم، تا روزگار سعادت کى خواهد بود، که سرا پرده شرع مطهر محمد مرسل بزنند و اطناب آن از قاف تا قاف بکشند، بعد از آن ابراهیم خلیل را امر آمد که رو بسان کد خداى باش در زمین حجاز، خطّه حرم را نشان بر کش، در زمین شام نزل او بساز، که هر کجا مهتر چنو بود، کد خدا کم از خلیل نشاید و. بعد از آن موسى را امر آمد: که اى موسى رو بسان اسپاه سالارى، عصا بر سفت نه، و با آن مرد طاغى که أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى میگوید جنگ کن، او را بدریا در آر، بآب بکش، تا چون درویشان امت محمد مرسل درآیند و سر بر سجده نهند و بندهوار سبحان ربى الاعلى گویند ظلمت نفس آن مرد طاغى خلوت سلوت ایشان را رحمتى نیارد. بعد از آن خطاب آمد: که اى عیسى، تو در آى و مبشرا برسول مبشر باش، بگوى که بر اثر من سید ولد آدم مىآید، اى عیسى! در آسمان چهارم مىباش تا آخر عهد که دشمن دولت او بیرون آید، از مرکز چهارم قدم بر صخره بیت المقدس نه و آن دشمن را هلاک کن، آدم در مقدمه بسان مژده دهنده بود، ادریس بسان منجم، ابرهیم بسان کد خدا، موسى بسان اسپاه سالار عیسى بسان حاجب و مبشّر، همه عالم از بهر او آراسته، و همه در کار او برخاسته، شرعها را شرع او نسخ کرده، و عقدها را عقد او فسخ کرده، کار کار او، شرع شرع او، حرم حرم او، عزت عزت او، اگر نه جمال و عزّ او بودى نه همانا که پرگار قدرت در دایره وجود بگشتى، یا آدم و آدمیان را نام و نشان بودى لولاک لما خلقت الکونین. نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش اطاعت و بندگى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِنَّ أَوْلَى اَلنَّاسِ بِالْأَنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ثُمَّ تَلاَ إِنَّ أَوْلَى اَلنّٰاسِ بِإِبْرٰاهِيمَ لَلَّذِينَ اِتَّبَعُوهُ وَ هٰذَا اَلنَّبِيُّ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلْآيَةَ ثُمَّ قَالَ نهج البلاغه : حکمت ها
مسئولیت ثروتمندان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمُ اَللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ اَلْعِبَادِ فَيُقِرُّهَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَيْرِهِمْ امام خمینی : غزلیات
دریای هستی
در غم عشقت فتادم، کاشکی درمان نبودی صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۱۶ - مولودیه در مدح انسیه حورا فاطمه زهرا سلامالله علیها
امروز عالمی ز تجلی منور است رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۳۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ الآیة... آنجا که عنایت است پیروزى را چه نهایت است، فضل خدا نهانى نیست، و بر فعل وى چون و چرایى نیست و معرفت وى جز عطائى نیست، بو جهل قرشى و بو طالب هاشمى در آتش قطعیت سوختند، و ذره معرفت ازیشان دریغ داشتند، و طلیعت آن دولت باستقبال صهیب و بلال به روم و حبشه فرستادند، و قرآن مجید جلوهگاه ایشان کردند که وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ. دو قوم را دو آیت بهم یاد کردند، یکى را سوخته آتش قطعیت کرد، یکى را افروخته شمع محبت: آن یکى را گفت: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ این یکى را گفت وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ، سرانجام یکى را گفت وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ بد جایگاهى که جایگاه ایشانست، عذاب آتش و فرقت جاودان! و نواخت این یکى را گفت وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ مهربانست بر بندگان، خداى جهان و جهانیان. آرى با دولت بازى نیست! و نواخت الهى مجازى نیست! و از رأفت و رحمت احدیت بر ایشان آنست که غیرت عزت ایشان را متوارى دارد، در حفظ خویش بداشت و بنعت محبت در خلوت وَ هُوَ مَعَکُمْ به پرورد، و قدر شریعت مصطفى ایشان دانستند، و حق سنت ایشان گزاردند، و نسبت آدم در عالم حقائق بایشان زنده شد،و منهج صدق به ثبات قدم ایشان معمور گشت، دلها بذکر سیر ایشان شاد و خرم، و روى زمین بچراغ علم ایشان روشن: «اصحابى کالنجوم بأیّهم اقتدیتم اهتدیتم». امام خمینی : رباعیات
آن کیست؟
آن کیست که روی تو به هر کوی ندید؟ امام خمینی : رباعیات
رسوای تو
پروانه ی شمعِ رُخِ زیبای توام نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۳
دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۵
چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۳۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ و از مردمان کسست مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ که خویشتن را مى خرد و دنیا مىفروشد ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ اسلام را و جستن خشنودى خداى را وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ و اللَّه سخت مهربان بخشاینده است بر رهیکان. فضولی : قصاید
شمارهٔ ۲۷
هزار شکر که تقدیر شد زمانه نواز فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۰
بوی گلزار هوست قصه عشق ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
ملک تو شها درخت نو بود به بار حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
الفاظ و معانی از کلامم نو شد ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۵۲ - پذیرفتن کوش سخنان پیر فرزانه را و چاره گری پیر درباره ی دو دندان و دو گوش وی
ز گفتار او کوش شد شادمان ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۱۰۷
با موی سیه دلم قوی بود
۳۶ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ الآیة... سبب نزول این آیت آن بود که عرب چون از حج و مناسک فارغ مىشدند، هر کسى بر در کعبه بیستادى و مناقب و مآثر پدر خویش در گرفتى، این یکى گفتى پدرم مهمان دار بود و درویش نواز، و آن یکى گفتى پدرم مبارز بود و جنگها مردانه بکردمى، و گفتى چون خاندان ما بجوانمردى و نیکوکارى و سرافرازى هیچ خاندانى نیست، هر کسى بنوعى تفاخر میکرد، و مناقب اسلاف خود مىخواند، رب العالمین ایشان را از آن برگردانید و بذکر خود فرمود گفت: چنانک پدران خود را یاد مىکنید مرا یاد کنید و مرا ستائید، که آن همه نیکویى بپدران شما من کردم، و من خواستم، و من بر آن داشتم، پس شکر همه مراست، و منت مرا! «أنا و الملأ فى بناء عظیم اخلق فیعبد غیرى و انعم فیشکر غیرى» ابن عباس گفت معنى آیت آنست: که چون پدر ترا بدى میگویند و در حق وى ناسزا شنوى خشم گیرى و از آن فراهم آیى، چون که از مبتدعان و بى دینان در حق ما ناسزاها مىشنوى و گزافها مىبینى بدان خشم نگیرى، و چشم از آن برهم نهى، چنین مکن! فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً یاد کرد اللَّه بخشم گرفتن در ناسزا که بحق وى میشنوى بیشتر کن از یاد کرد پدران بخشم گرفتن در بدایشان شنیدن. و هم ازین باب آنست آنچه رب العالمین گفت «لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» و به نهج البلاغه : حکمت ها
جامعيت قرآن کریم
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> وَ فِي اَلْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَكُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَكُمْ وَ حُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۴ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ اى واظبوا على الصّلوات المکتوبة بمواقیتها، و حدودها و جمیع ما یجب فیها من حقوقها میگوید: بپاى دارید نمازهاى فریضه، و حقوق و حدود آن بشناسید، و بوقت خویش بجاى ارید. و آن پنج نماز است به پنج وقت، چنانک مصطفى صلّى اللَّه علیه و آله و سلم آن مرد اعرابى را گفت، که از اسلام مىپرسید: «خمس صلوات فى الیوم و اللیلة» فقال هل على غیرها؟ فقال «لا، الّا ان تطوع» و قال صلّى اللَّه علیه و آله و سلم: «أ رأیتم؟ لو ان نهرا بباب احدکم یغتسل منه کل یوم خمس مرات هل یبقى علیه من درنه شىء؟» قالوا لا، قال «فذلک مثل الصلوات الخمس یمحو اللَّه بهن الخطایا» و قال صلّى اللَّه علیه و آله و سلم: «الصلوات الخمس و الجمعة الى الجمعة و رمضان الى رمضان مکفّرات لما بینهنّ اذا اجتنبت الکبائر» و قال صلّى اللَّه علیه و آله و سلم: «خمس صلوات افترضهن اللَّه تعالى من احسن وضوءهن و صلّاهنّ لوقتهن و أتمّ رکوعهنّ و خشوعهنّ کان له على اللَّه عهد ان یغفر له و من لم یفعل لیس له على اللَّه عهد ان شاء غفر له و ان شاء عذّبه» رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ الآیة.... پیغامبران همه نواختگاناند، خاصه مرسلان که برگزیدگان و مهیناناند، لکن نه چون پیغامبر ما محمد عربى و مصطفى هاشمى، که سید ایشانست و سید سران و سرورانست، کل کمال و جمله جمال است، قبله اقبال و مایه افضال است، خرد را جان و جان را دانش، دل را امید و سر را آرایش، نه قوت او چون قرت دیگر پیغامبران، نه مرکب او چون مرکب ایشان، اگر آنچه قوت خاص وى بود و از حضرت عندیّت بادرار مرجان وى را روان بود، و از آن این خبر باز داد که اظل عند ربى، یطعمنى و یسقینى، اگر یک ذره از آن آدم صفى بچشیدى، یا نصیب موسى کلیم و عیسى نجى آمدى، زهر راه ایشان گشتى و بارگاه ایشان هرگز طاقت کشش آن نداشتى. ازینجا همى گفت: لى مع اللَّه وقت لا یسعنى فیه ملک مقرب و لا نبى مرسل و چنانک قوت وى دیگر بود، مرکب وى دیگر بود، که شش هزار سال انبیا را پیشى داد، گفت چندانک طاقت دارید، مرکبها بدوانید و بمقدمه لشکر و طلیعه بیرون روید، که چون ما پاى در مرکب آوریم، بیک میدان از همه درگذریم، نحن الآخرون السابقون انبیا را که از پیش فرستادند، همه از بهر تمهید قواعد کار وى فرستادند، آدم را گفتند: رو شراب انس در جام قدس نوش کن، بسراى سعادت نظرى کن، بسراى شقاوت گذرى کن، ببستان فضل در نگر، از زندان عدل بر اندیش، از آنجا باز آى، فرزندان را خبر ده، که ایشان امّت آن کس اند که فرزند نجیب او خواهد بود. بعد از آن ادریس را گفتند رو برین معراج روحانى، برین گلشن بلند بر شو، نیک تأمل کن، دور هر فلکى را سیر هر اخترى را نیک بنگر بسان مرد منجم، تا روزگار سعادت کى خواهد بود، که سرا پرده شرع مطهر محمد مرسل بزنند و اطناب آن از قاف تا قاف بکشند، بعد از آن ابراهیم خلیل را امر آمد که رو بسان کد خداى باش در زمین حجاز، خطّه حرم را نشان بر کش، در زمین شام نزل او بساز، که هر کجا مهتر چنو بود، کد خدا کم از خلیل نشاید و. بعد از آن موسى را امر آمد: که اى موسى رو بسان اسپاه سالارى، عصا بر سفت نه، و با آن مرد طاغى که أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى میگوید جنگ کن، او را بدریا در آر، بآب بکش، تا چون درویشان امت محمد مرسل درآیند و سر بر سجده نهند و بندهوار سبحان ربى الاعلى گویند ظلمت نفس آن مرد طاغى خلوت سلوت ایشان را رحمتى نیارد. بعد از آن خطاب آمد: که اى عیسى، تو در آى و مبشرا برسول مبشر باش، بگوى که بر اثر من سید ولد آدم مىآید، اى عیسى! در آسمان چهارم مىباش تا آخر عهد که دشمن دولت او بیرون آید، از مرکز چهارم قدم بر صخره بیت المقدس نه و آن دشمن را هلاک کن، آدم در مقدمه بسان مژده دهنده بود، ادریس بسان منجم، ابرهیم بسان کد خدا، موسى بسان اسپاه سالار عیسى بسان حاجب و مبشّر، همه عالم از بهر او آراسته، و همه در کار او برخاسته، شرعها را شرع او نسخ کرده، و عقدها را عقد او فسخ کرده، کار کار او، شرع شرع او، حرم حرم او، عزت عزت او، اگر نه جمال و عزّ او بودى نه همانا که پرگار قدرت در دایره وجود بگشتى، یا آدم و آدمیان را نام و نشان بودى لولاک لما خلقت الکونین. نهج البلاغه : حکمت ها
ارزش اطاعت و بندگى
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِنَّ أَوْلَى اَلنَّاسِ بِالْأَنْبِيَاءِ أَعْلَمُهُمْ بِمَا جَاءُوا بِهِ ثُمَّ تَلاَ إِنَّ أَوْلَى اَلنّٰاسِ بِإِبْرٰاهِيمَ لَلَّذِينَ اِتَّبَعُوهُ وَ هٰذَا اَلنَّبِيُّ وَ اَلَّذِينَ آمَنُوا اَلْآيَةَ ثُمَّ قَالَ نهج البلاغه : حکمت ها
مسئولیت ثروتمندان
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً يَخْتَصُّهُمُ اَللَّهُ بِالنِّعَمِ لِمَنَافِعِ اَلْعِبَادِ فَيُقِرُّهَا فِي أَيْدِيهِمْ مَا بَذَلُوهَا فَإِذَا مَنَعُوهَا نَزَعَهَا مِنْهُمْ ثُمَّ حَوَّلَهَا إِلَى غَيْرِهِمْ امام خمینی : غزلیات
دریای هستی
در غم عشقت فتادم، کاشکی درمان نبودی صغیر اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۱۶ - مولودیه در مدح انسیه حورا فاطمه زهرا سلامالله علیها
امروز عالمی ز تجلی منور است رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۳۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ الآیة... آنجا که عنایت است پیروزى را چه نهایت است، فضل خدا نهانى نیست، و بر فعل وى چون و چرایى نیست و معرفت وى جز عطائى نیست، بو جهل قرشى و بو طالب هاشمى در آتش قطعیت سوختند، و ذره معرفت ازیشان دریغ داشتند، و طلیعت آن دولت باستقبال صهیب و بلال به روم و حبشه فرستادند، و قرآن مجید جلوهگاه ایشان کردند که وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ. دو قوم را دو آیت بهم یاد کردند، یکى را سوخته آتش قطعیت کرد، یکى را افروخته شمع محبت: آن یکى را گفت: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ این یکى را گفت وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ، سرانجام یکى را گفت وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ بد جایگاهى که جایگاه ایشانست، عذاب آتش و فرقت جاودان! و نواخت این یکى را گفت وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ مهربانست بر بندگان، خداى جهان و جهانیان. آرى با دولت بازى نیست! و نواخت الهى مجازى نیست! و از رأفت و رحمت احدیت بر ایشان آنست که غیرت عزت ایشان را متوارى دارد، در حفظ خویش بداشت و بنعت محبت در خلوت وَ هُوَ مَعَکُمْ به پرورد، و قدر شریعت مصطفى ایشان دانستند، و حق سنت ایشان گزاردند، و نسبت آدم در عالم حقائق بایشان زنده شد،و منهج صدق به ثبات قدم ایشان معمور گشت، دلها بذکر سیر ایشان شاد و خرم، و روى زمین بچراغ علم ایشان روشن: «اصحابى کالنجوم بأیّهم اقتدیتم اهتدیتم». امام خمینی : رباعیات
آن کیست؟
آن کیست که روی تو به هر کوی ندید؟ امام خمینی : رباعیات
رسوای تو
پروانه ی شمعِ رُخِ زیبای توام نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۳
دهم دو ملک به یک نغمه رباب عوض فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۵
چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۳۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ مِنَ النَّاسِ و از مردمان کسست مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ که خویشتن را مى خرد و دنیا مىفروشد ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ اسلام را و جستن خشنودى خداى را وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ و اللَّه سخت مهربان بخشاینده است بر رهیکان. فضولی : قصاید
شمارهٔ ۲۷
هزار شکر که تقدیر شد زمانه نواز فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۰
بوی گلزار هوست قصه عشق ازرقی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵
ملک تو شها درخت نو بود به بار حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
الفاظ و معانی از کلامم نو شد ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۵۲ - پذیرفتن کوش سخنان پیر فرزانه را و چاره گری پیر درباره ی دو دندان و دو گوش وی
ز گفتار او کوش شد شادمان ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۱۰۷
با موی سیه دلم قوی بود