صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۹۲
خنکی در اسد از مهر جهانگیر مخواه
احمد شاملو : هوای تازه
برای شما که عشق ِتان زنده‌گی‌ست
شما که عشقِتان زندگی‌ست
رشیدالدین میبدی : ۵۸- سورة المجادلة- مدنیة
۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۳
عمر رفت و تو منی داری هنوز
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴۱۲
آن چشم مست و غمزه هشیار را ببین
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۵
الهی یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر و جان.
مولوی : دفتر دوم
بخش ۳۷ - وحی آمدن موسی را علیه السلام در عذر آن شبان
بعد ازان در سر موسیٰ حق نهفت
نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر
روزی ز قضا به وقت شبگیر
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۳۹
شیخ گفت ایزد تعالی در همه جایها حقّ خود راتبع حقّوق خلق گرداند و از کرم و فضل تقصیردر حقّ خود عفو کند و درگذارد و در حقّوق خلق روا ندارد برای آنکه رحمت صفت حقّست و عجز صفت خلق آنگه این بیت بگفت:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۷
گفتم که مگر غمت بود درمانم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۳۴
منم به گوشه چشمی ز آشنا قانع
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۸ - رزم مختار وفادار با محمد ابن اشعث کوفی
همه هر چه گفتی و دیدی ز پیش
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۶۶
درگلستان بلبل و در انجمن پروانه باش
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۹
گوئیکه به تن دور و به دل با یارم
رشیدالدین میبدی : ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة
۴ - النوبة الثانیة
قوله: «وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ» حسن گفت رشد اینجا نبوّتست، و من قبل یعنى من قبل موسى و هارون. معنى آنست که ابراهیم را نبوّت دادیم پیش از موسى و هارون، و گفته‏اند رشد توفیق خیرست و راست راهى بشناختن، و صلاح دین خود بدانستن، و من قبل یعنى فى صغره قبل البلوغ. مى‏گوید او را توفیق دادیم تا راست راهى یافت و بهى کار خویش بدانست از کودکى پیش از بلوغ، آن گه که از سرب بیرون آمد و گفت: «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ» الایه... هم چنان که یحیى زکریا را گفت: «وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا» و قیل معناه کتبت له السعادة من قبل ان خلق.
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۹
چه خیال است کند مست ترا باده ناب
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق مملوک (خدمتكار)
و أما حق رعيتك بملك اليمين فأن تعلم أنه خلق ربك و لحمك و دمك و أنك تملكه لا أنت صنعته دون الله و لا خلقت له سمعا و لا بصرا و لا أجريت له رزقا؛ و لكن الله كفاك ذلك بمـن سخـره لك وائتمنـك عليه واستودعـك اياه لتحفظـه فيـه و تسير فيـه بسيرته فتطعمه مما تأكل و تلبسه مما تلبس و لا تكلفه ما لا يطيق ؛ فان كرهت(ـه) خرجت إلى الله منه واستبدلت به ولم تعذب خلق الله ؛ ولا قوة الا بالله
غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۴
گویم سخنی گر چه شنیدن نشناسد
سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۲۴
شاها از میان جان و دل بیگاه و گاه
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۲۹
ای زلف سرکش تو ز بالا کشید ه تر