ملا احمد نراقی : باب چهارم
مطلب دوم رذائلی که از جربزه و جهل ناشی می شوند
در بیان سایر انواع رذایلی که از دو جنس مذکور، یعنی: جربزه و جهل بسیط، ناشی می شوند و از متعلقات قوه عاقله اند و آن چند صفت رذیله است.
محمود شبستری : گلشن راز
بخش ۵۱ - اشارت به چشم و لب
نگر کز چشم شاهد چیست پیدا
ابوعلی عثمانی : باب ۴ تا ۵۲
باب یازدهم - در خوف
قالَ اللّهُ تَعالی یَدْعونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً و طَمَعَاً بوهریره رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت اندر دوزخ نشود آنک بگرید از بیم خدای تا آنگه که آن شیر که از پستان بیرون آمده باشد باز پستان شود و هرگز دود دوزخ و گَرد جهاد اندر بینی بندۀ مسلمان گِرد نیاید.
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧۴٢
ای تو هر نقش که با خویش مصور کرده
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۶
چه کارم بی گل روی تو گلزار جهان آید
اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳
با آنکه در میان دل آتش همی زنم
سیدای نسفی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۷
دوران تمام گشت اثر بر فلک نماند
عیوقی : ورقه و گلشاه
بخش ۳۴ - آگاهی ورقه از مکرعم
بحی اندرون بد یکی دلبری
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵
برداشت فلک به خون خاقانی تیغ
نظیری نیشابوری : قصاید
شمارهٔ ۴۷ - ایضا این قصیده در مدح ابوالفتح بهادر عبدالرحیم خان خانان بن بیرام خان واقع است
به کوه و دشت ندارم ز شوق گنجایی
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
شب نیست که خون نبارم ازچشم
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲
پردهٔ شرم است مانع در میان ما و دوست
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۴
آتشی کز هجر یوسف در دل یعقوب بود
غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۵۲ - اصل هفتم (حج است)
بدان که حج از ارکان اسلام است و عبادت عمر است و رسول (ص) گفت، «هرکه مرد و حج نکرد،گو خواه جهود میر و خواه ترسا»، و گفت، «هرکه حج کند بی آن که تن به فسق آلوده کند و زبان به بیهوده و ناشایست مشغول دارد، از همه گناهان بیرون آید، همچون آن روز که از مادرزاد»، و گفت، «بسیار گناه است که آن را هیچ کفارت نیست، مگر ایستادن به عرفات»، و گفت، (ص) «شیطان را نبینند در هیچ روز خوارتر و حقیرتر و زردروی تر از آن که در روز عرفه، از بس رحمت که خدای تعالی بر خلق نثار کند و از بس کبایر عظیم که درگذرد»، و گفت، «هرکه از خانه بیرون آید بر اندیشه حج و در راه بمیرد تا قیامت هر سالی وی را مزد حجی و عمره می نویسند و هر که در مکه بمیرد یا در مدینه، وی را نه عرض بود نه حساب» و گفت، «یک حج مبرور بهتر از دنیا و هرچه در وی است و وی را هیچ جزا نیست مگر بهشت» و گفت، «هیچ گناه عظیمتر از آن نیست که کسی به عرفه بایستد و گمان برد که آمرزیده نیست».
سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۲
جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم
جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲
از سنگ جفایش دل غم پیشه شکست
سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۳۱
پادشاها خواست کردن جانم استقبال تو
امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵ - تتبع مخدوم
من درد زهر هجران در می کشم بیادت
غزالی : رکن اول - در عبادات
بخش ۲۶ - پیدا کردن علاج دل تا حاضر شود
بدان که غفلت دل در نماز از دو سبب بود، یکی از ظاهر بود و یکی از باطن اما آنچه ظاهر بود آن باشد که نماز جایی کند که چیزی می بیند یا می شنود که دل بدان مشغول می باشد و دل تبع چشم و گوش بود علاج وی آن بود که نماز جایی کند که هیچ آواز نشنود و اگر جایی تاریک بود بهتر باشد تا چشم برهم نهد و بیشتر عابدان عبادت را خانه ای ساخته باشند خرد و تاریک که در جای فراخ دل پراکنده تر باشد و این عمر رضی الله عنه هرگه نماز کردی، شمشیر و کتاب و هر قماشی که بودی از پیش برگرفتی، تا بدان چشم مشغول نشود.
واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷
چو دست سائلان نبود گلی دامان وسعت را