امیرشاهی سبزواری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۴
مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عیاری سحاب اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
صد بار اگر به تیغ کین می کشدم ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۴ - ترجمه
سه وصف آن ستودست در خربزه قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۵ - مشکلات راه کشمیر و کوه پیرپنجال
به کشمیر اعتقاد ما درست است ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
ای برده گل رازقی از روی تو رشک فردوسی : پادشاهی یزدگرد بزهگر
بخش ۱۴
چنین گفت بهرام کای مهتران خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۷
غصهٔ آسمان خورم دم نزنم، دریغ من محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۸
در شکار امروز صید آهوان او که بود سعدی : غزلیات
غزل ۳۰۸
فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱ - جانب گلشن
ای که می نالی زدوران ،جورِ یار من نگر قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۶ - بازآمدن به تعریف کشمیر
اگر این است نزهتگاه کشمیر نجمالدین رازی : باب اول
فصل سیم
قالالله تعالی: «وهو الذی یبدو الخلق ثم یعیده» اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
گر سوخته نیستی در درد مکوب جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۹۱
در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم عطار نیشابوری : بخش بیستم
جواب پدر
پدر گفتش که چون زر سایه افکند سلمان ساوجی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح دلشاد خاتون
زهی نهال قدرت سرو جویبار روان طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۱
بنای عشق گرت هست خانه ویران باش ساختار و قالبهای شعری : قالب های نو
نیمایی (آزاد)
شعر نیمایی شعری است با مصراع های كوتاه و بلند كه قافیه در آن نظم خاصی ندارد. درون مایه شعر نیمایی احساسات و تجربیات فردی، عشق، سیاست و ... است. بنیانگذار شعر نیمایی، نیما یوشیج است و مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و ... از برگزیدگان شعر نیماییاند. نمونه ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد: "هدیه" من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم *** سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دیده نتواند كه ره تاریك و لغزان است "مهدی اخوان ثالث" *** اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۱۱۶ - حقیقت رضا
بدان که گروهی گفته اند که رضا به بلا و آنچه به خلاف هوا باشد ممکن نیست بلکه غایت آن صبر است و این خطاست، بلکه چون دوستی غالب شد رضا به خلاف هوا ممکن است از دو وجه: یکی آن که چنان مستغرق و مدهوش شود به عشق که از خود آگاهی نیابد، چنان که کسی در جنگ چنان به خشم مشغول شود که از جراحت درد نیابد و باشد که جراحت رسد و خبر ندارد تا چون به چشم نبیند و کسی در خدمتی می رود و خار در پای وی می شود آگاهی نیابد، و چون دلمشغول شود آگاهی گرسنگی و تشنگی بشود. و چون این همه در عشق مخلوق و حرص دنیا ممکن است، چرا در عشق حق تعالی و دوستی آخرت ممکن نیست؟ و معلوم است که جمال صورت معانی در باطن عظیم تر است از جمال صورتهای ظاهر که به حقیقت پوستی است بر مزبله ای کشیده و چشم بصیرت که بدان جمال باطن دریابند روشن تر است از چشم ظاهر که غلط بسیار کند تا بزرگ را خرد بیند و دور را نزدیک. وجه دیگر آن که الم دیابد ولکن چون داند که رضای دوست وی در آن است بدان راضی باشد چنان که اگر دوست وی را فرماید که حجامت کن یا داوری تلخ خور، بدان راضی شود در شره آن که رضای دوست حاصل کند. پس هر که داند که رضای حق تعالی در آن است که به آنچه با وی کند رضا دهد و به درویشی و بیماری و بلا صبر کند، راضی شود، چنان که حریص دنیا بر رنج سفر و خطر دریا و کارهای دشخوار راضی بود. باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۴۴
اگر دل دلبری دلبر کدامی
شمارهٔ ۱۷۴
مرا کشتی، متاب آن گوشه ابرو به عیاری سحاب اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹
صد بار اگر به تیغ کین می کشدم ابن یمین فَرومَدی : اشعار عربی
شمارهٔ ۴ - ترجمه
سه وصف آن ستودست در خربزه قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۵ - مشکلات راه کشمیر و کوه پیرپنجال
به کشمیر اعتقاد ما درست است ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
ای برده گل رازقی از روی تو رشک فردوسی : پادشاهی یزدگرد بزهگر
بخش ۱۴
چنین گفت بهرام کای مهتران خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۷
غصهٔ آسمان خورم دم نزنم، دریغ من محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۸
در شکار امروز صید آهوان او که بود سعدی : غزلیات
غزل ۳۰۸
فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱ - جانب گلشن
ای که می نالی زدوران ،جورِ یار من نگر قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۶ - بازآمدن به تعریف کشمیر
اگر این است نزهتگاه کشمیر نجمالدین رازی : باب اول
فصل سیم
قالالله تعالی: «وهو الذی یبدو الخلق ثم یعیده» اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
گر سوخته نیستی در درد مکوب جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۹۱
در پایت اوفتادم ای دوست! دست گیرم عطار نیشابوری : بخش بیستم
جواب پدر
پدر گفتش که چون زر سایه افکند سلمان ساوجی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح دلشاد خاتون
زهی نهال قدرت سرو جویبار روان طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۱
بنای عشق گرت هست خانه ویران باش ساختار و قالبهای شعری : قالب های نو
نیمایی (آزاد)
شعر نیمایی شعری است با مصراع های كوتاه و بلند كه قافیه در آن نظم خاصی ندارد. درون مایه شعر نیمایی احساسات و تجربیات فردی، عشق، سیاست و ... است. بنیانگذار شعر نیمایی، نیما یوشیج است و مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و ... از برگزیدگان شعر نیماییاند. نمونه ای از شعر نیمایی از فروغ فرخزاد: "هدیه" من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم *** سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت سرها در گریبان است كسی سر بر نیارد كرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دیده نتواند كه ره تاریك و لغزان است "مهدی اخوان ثالث" *** اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۱۱۶ - حقیقت رضا
بدان که گروهی گفته اند که رضا به بلا و آنچه به خلاف هوا باشد ممکن نیست بلکه غایت آن صبر است و این خطاست، بلکه چون دوستی غالب شد رضا به خلاف هوا ممکن است از دو وجه: یکی آن که چنان مستغرق و مدهوش شود به عشق که از خود آگاهی نیابد، چنان که کسی در جنگ چنان به خشم مشغول شود که از جراحت درد نیابد و باشد که جراحت رسد و خبر ندارد تا چون به چشم نبیند و کسی در خدمتی می رود و خار در پای وی می شود آگاهی نیابد، و چون دلمشغول شود آگاهی گرسنگی و تشنگی بشود. و چون این همه در عشق مخلوق و حرص دنیا ممکن است، چرا در عشق حق تعالی و دوستی آخرت ممکن نیست؟ و معلوم است که جمال صورت معانی در باطن عظیم تر است از جمال صورتهای ظاهر که به حقیقت پوستی است بر مزبله ای کشیده و چشم بصیرت که بدان جمال باطن دریابند روشن تر است از چشم ظاهر که غلط بسیار کند تا بزرگ را خرد بیند و دور را نزدیک. وجه دیگر آن که الم دیابد ولکن چون داند که رضای دوست وی در آن است بدان راضی باشد چنان که اگر دوست وی را فرماید که حجامت کن یا داوری تلخ خور، بدان راضی شود در شره آن که رضای دوست حاصل کند. پس هر که داند که رضای حق تعالی در آن است که به آنچه با وی کند رضا دهد و به درویشی و بیماری و بلا صبر کند، راضی شود، چنان که حریص دنیا بر رنج سفر و خطر دریا و کارهای دشخوار راضی بود. باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۴۴
اگر دل دلبری دلبر کدامی