هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که به عشق الهی و دشواری‌های راه رسیدن به آن اشاره دارد. شاعر بیان می‌کند که هیچ‌کس نتوانسته به پایان این راه برسد یا ذات الهی را به طور کامل درک کند. او از درد عشق الهی سخن می‌گوید که درمانی ندارد و از بی‌نشان ماندن عاشقان در این راه شکایت می‌کند. در نهایت، شاعر به صبر و تحمل در این مسیر توصیه می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و تجربه کامل، نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با مضامین عشق الهی و چالش‌های معنوی آن ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۳۷۶

در ره عشق تو پایان کس ندید
راه بس دور است و پیشان کس ندید

گرد کویت چون تواند دید کس
زانکه تو در جانی و جان کس ندید

از نهانی کس ندیدت آشکار
وز هویداییت پنهان کس ندید

بلعجب دردی است دردت کاندرو
تا قیامت روی درمان کس ندید

در خرابات خراب عشق تو
یک حریف آب دندان کس ندید

گوهر وصلت از آن در پرده ماند
کز جهان شایستهٔ آن‌کس ندید

در بیابانت ز چندین سوخته
یک نشان از صد هزاران کس ندید

بس دل شوریده کاندر راه عشق
جان بداد و روی جانان کس ندید

جمله در راهت فرو رفته به خاک
بوالعجب تر زین بیابان کس ندید

خون خور ای عطار و تن در صبر ده
کانچه می‌جویی تو آسان کس ندید
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.