اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۴۰ - الخوف
ای دل طمع وصل به بیهوده مدار نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية </strong> وَ أَرْدَيْتَ جِيلاً مِنَ اَلنَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۲
ای عشق تو نور خانه سوز دل من اوحدالدین کرمانی : الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن
شمارهٔ ۲۳
بیشی مطلب زهیچ کس بیش مباش آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۲
دل دیوانه ززلفت چو رها میگردد اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۳۰
جان در تن من زنده برای غم تست اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۴۳ - الخوف
فریاد از آنچ نیست و می خوانندم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۳۴
گر توانی بدو رسانیدن صامت بروجردی : اشعار مصیبت
شمارهٔ ۱۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
باز شد پیکر زیبای چمن اطلس پوش سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶
این عمر نگر چه محنت افزای آمد قطران تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح ابوالخلیل جعفر
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۵۸
تا به ارمن رسیدهام بر من اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۵۰
شب دوش نقاب قیر بر رخ چو کشید خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۵۶
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۵۰۹
شیرین به جوی شیر بر آمیخت چون شکر مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۳۵
چار جنت بود در این دنیا جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۳۵
چشم مستت می زند هر لحظه ام تیری دگر عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۹
یک غمت را هزار جان گفتم ازرقی هروی : قصاید
شمارهٔ ۱۰
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر محمد بن منور : فصل اول - حکایات کرامات شیخ
حکایت شمارهٔ ۱۰۸
درویشی بود در از جاه او را حمزۀ سکاک نام بود، مرید شیخ بود و هر روز که نوبت مجلس شیخ بودی بمیهنه آمدی و چون شیخ مجلس بگفتی حمزه بازگشتی.مگر روز پنجشنبه شیخ نماز آدینه بگزاردی بازگشتی و مردی عزیز و گرم رو بود اما چون بی دلی بود. و در آن وقت جمعی صوفیان در مسجد خانۀ شیخ زاویۀ داشتندی. روزی گرمگاه این حمزه در مسجد شیخ آمد وغلبۀ بکرد و در مسجد بدرشتی هرچ تمامتر باز زد چنانک همۀ درویشان از آن آسیب کوفته شدند و متغیر شدند. شیخ را از آن حال آگاهی بود، بیرون آمد و معهود شیخ نبود کی در آن وقت بیرون آید. چون شیخ بیرون آمد جمع در اضطراب درآمدند و از حمزه شکایت کردند که ما را بشولیده میدارد. شیخ بفرمود که تا حمزه را بخوانند وحمزه به بازار رفته بود، برفتند و او را پیش آوردند. شیخ گفت یاحمزه درویشان از تو شکایت میکنند که اوقات ایشان را بشولیده میداری ؟ حمزه گفت: ای شیخ چون طاقت بار حمزه نمیدارند جامۀ حمالان برباید کشید، شیخ را وقت خوش ببود و نعرۀ بزد و گفت بازگوی! حمزه بازگفت. شیخ نعرۀ دیگر بزد پس حسن را فرمود کی شکر آورد، حسن طبقی شکر پیش شیخ آورد، شیخ بدست مبارک خویش بسر حمزه فرو میریخت و همچنان نعره میزد ومیگفت: من لم یطق احتمال الاذی فعلیه ان ینزع ثوب الحمالین.
شمارهٔ ۲۴۰ - الخوف
ای دل طمع وصل به بیهوده مدار نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية </strong> وَ أَرْدَيْتَ جِيلاً مِنَ اَلنَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۲
ای عشق تو نور خانه سوز دل من اوحدالدین کرمانی : الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن
شمارهٔ ۲۳
بیشی مطلب زهیچ کس بیش مباش آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۲
دل دیوانه ززلفت چو رها میگردد اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۳۰
جان در تن من زنده برای غم تست اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۴۳ - الخوف
فریاد از آنچ نیست و می خوانندم امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۳۴
گر توانی بدو رسانیدن صامت بروجردی : اشعار مصیبت
شمارهٔ ۱۳ - در مدح حضرت علی بن موسی الرضا(ع)
باز شد پیکر زیبای چمن اطلس پوش سلمان ساوجی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶
این عمر نگر چه محنت افزای آمد قطران تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح ابوالخلیل جعفر
پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۵۸
تا به ارمن رسیدهام بر من اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۵۰
شب دوش نقاب قیر بر رخ چو کشید خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۵۶
خاقانیا ز نان طلبی آب رخ مریز صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۵۰۹
شیرین به جوی شیر بر آمیخت چون شکر مولانا خالد نقشبندی : قطعات
قطعه شماره ۳۵
چار جنت بود در این دنیا جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۳۵
چشم مستت می زند هر لحظه ام تیری دگر عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۹
یک غمت را هزار جان گفتم ازرقی هروی : قصاید
شمارهٔ ۱۰
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر محمد بن منور : فصل اول - حکایات کرامات شیخ
حکایت شمارهٔ ۱۰۸
درویشی بود در از جاه او را حمزۀ سکاک نام بود، مرید شیخ بود و هر روز که نوبت مجلس شیخ بودی بمیهنه آمدی و چون شیخ مجلس بگفتی حمزه بازگشتی.مگر روز پنجشنبه شیخ نماز آدینه بگزاردی بازگشتی و مردی عزیز و گرم رو بود اما چون بی دلی بود. و در آن وقت جمعی صوفیان در مسجد خانۀ شیخ زاویۀ داشتندی. روزی گرمگاه این حمزه در مسجد شیخ آمد وغلبۀ بکرد و در مسجد بدرشتی هرچ تمامتر باز زد چنانک همۀ درویشان از آن آسیب کوفته شدند و متغیر شدند. شیخ را از آن حال آگاهی بود، بیرون آمد و معهود شیخ نبود کی در آن وقت بیرون آید. چون شیخ بیرون آمد جمع در اضطراب درآمدند و از حمزه شکایت کردند که ما را بشولیده میدارد. شیخ بفرمود که تا حمزه را بخوانند وحمزه به بازار رفته بود، برفتند و او را پیش آوردند. شیخ گفت یاحمزه درویشان از تو شکایت میکنند که اوقات ایشان را بشولیده میداری ؟ حمزه گفت: ای شیخ چون طاقت بار حمزه نمیدارند جامۀ حمالان برباید کشید، شیخ را وقت خوش ببود و نعرۀ بزد و گفت بازگوی! حمزه بازگفت. شیخ نعرۀ دیگر بزد پس حسن را فرمود کی شکر آورد، حسن طبقی شکر پیش شیخ آورد، شیخ بدست مبارک خویش بسر حمزه فرو میریخت و همچنان نعره میزد ومیگفت: من لم یطق احتمال الاذی فعلیه ان ینزع ثوب الحمالین.