افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۰
ساقی به سر ما هوس شرب مدام است افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹
ما را به سراپرده گل رفت اشارت آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۲
بی گل رویت یکیست بوی گل و نیش خار نسیمی : قصاید
شمارهٔ ۱۰ - تجدید مطلع
حبیب فضل حق احمد که میر عاشقانستی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۶۸
در هوس گاه عالم بیکار افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
زمان سرکشی عشق و گاه شرب مدام است افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
خوش میرود به ناز و صدش دیده در قفاست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۷۴
چشم من از گریه مستانه من روشن است محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۹۹
آوردهاند کی درآن وقت کی شیخ در خانقاه کوی عدنی کویان بود، روزی سفره نهاده بودند و شیخ با درویشان چیزی بکار میبردند در میانه شیخ بومحمد جوینی درآمد و سلام کرد شیخ سلام وی جواب نداد و التفات نکرد، بومحمد بشکست و برنجید و بنشست. چون طعام بکار بردند و دست بشستند شیخ بر پای خاست و سلام بومحمد جوینی جواب بازداد پس گفت که سلام نامیست از نامهای حقّ جل جلاله و ما روا نداریم که با دهان آلوده نام او بریم. بومحمد خوش دل گشت وگفت آنچ شیخ را هست از طریقت و شریعت کس را نیست! و جملۀ متصوفه کی حاضر بودند از آن کلمه فایده گرفتند. از اینجاست کی چون صوفیان بر سفره باشند سلام نگویند تا فارغ نشوند. افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶
ای که لبت کوثر و رویت بهشت آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۵۲۴
آفرینش را گروهی چار گوهر گفته اند افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
امروز همه خرّمی دولت دین است افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴
ای بی وفا که عمری سازیم با جفایت افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳
غم نیست گر نه ما را دور فلک به کام است میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۱
با او سخنی ز من که گوید؟ افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱
ای قامت دلجوی تو، آشوب قیامت میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۱۷ - جنگ با آلیات درلیدیا
چو از کار نینویه پرداخت شاه افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰
ای که نرسته در چمن سرو به دلربائیت امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰۷
چون سبزه بر دمید ز گلزار یار خط وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۱۶
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
شمارهٔ ۴۰
ساقی به سر ما هوس شرب مدام است افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹
ما را به سراپرده گل رفت اشارت آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۲
بی گل رویت یکیست بوی گل و نیش خار نسیمی : قصاید
شمارهٔ ۱۰ - تجدید مطلع
حبیب فضل حق احمد که میر عاشقانستی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۶۸
در هوس گاه عالم بیکار افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸
زمان سرکشی عشق و گاه شرب مدام است افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
خوش میرود به ناز و صدش دیده در قفاست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۷۴
چشم من از گریه مستانه من روشن است محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۹۹
آوردهاند کی درآن وقت کی شیخ در خانقاه کوی عدنی کویان بود، روزی سفره نهاده بودند و شیخ با درویشان چیزی بکار میبردند در میانه شیخ بومحمد جوینی درآمد و سلام کرد شیخ سلام وی جواب نداد و التفات نکرد، بومحمد بشکست و برنجید و بنشست. چون طعام بکار بردند و دست بشستند شیخ بر پای خاست و سلام بومحمد جوینی جواب بازداد پس گفت که سلام نامیست از نامهای حقّ جل جلاله و ما روا نداریم که با دهان آلوده نام او بریم. بومحمد خوش دل گشت وگفت آنچ شیخ را هست از طریقت و شریعت کس را نیست! و جملۀ متصوفه کی حاضر بودند از آن کلمه فایده گرفتند. از اینجاست کی چون صوفیان بر سفره باشند سلام نگویند تا فارغ نشوند. افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶
ای که لبت کوثر و رویت بهشت آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۵۲۴
آفرینش را گروهی چار گوهر گفته اند افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
امروز همه خرّمی دولت دین است افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴
ای بی وفا که عمری سازیم با جفایت افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳
غم نیست گر نه ما را دور فلک به کام است میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۱
با او سخنی ز من که گوید؟ افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱
ای قامت دلجوی تو، آشوب قیامت میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۱۷ - جنگ با آلیات درلیدیا
چو از کار نینویه پرداخت شاه افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰
ای که نرسته در چمن سرو به دلربائیت امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰۷
چون سبزه بر دمید ز گلزار یار خط وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۱۶
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد