نصرالله منشی : باب البوم و الغراب
بخش ۱۲ - حکایت زاهد و دزد و دیو
زاهدی از مریدی گاوی دوشاستد و سوی خانه میبرد. دزدی آن بدید در عقب او نشست تا گاو ببرد. دیوی در صورت آدمی با او هم راه شد. دزد ازو پرسید که: تو کیستی؟ گفت: دیو، بر اثر اطن زاهد میروی تا فرصتی یابم. و او را بکشم، تو هم حال خود بازگوی. گفت:من مرد عیار پیشه ام، میاندیشم که گاو زاهد بدزدم. پس هر دو بمرافقت یک دیگر در عقب زاهد بزاویه او رفتند. شبانگاهی آنجا رسیدند. زاهد د رخانه رفت و گاو را ببست و تیمار علف بداشت و باستراحتی پرداخت. دزد اندیشید که: اگر دیو پیش از بردن ممکن نگردد. و دیو گفت: اگر دزد گائو بیرون برد و درها باز شود زاهد از خوابدرآید، کشتن صورت نبندد. دزد را گفت: مهلتی ده تا من نخست مرد را بکشم، وانگاه تو گاو ببر. دزد جواب داد که: توقف از جهت تو اولی تر تا من گاو بیرون برم، پس او را هلاک کنی. این خلاف میان ایشان قایم گشت و بمجادله کشید. و دزد زاهد را آواز داد که: اینجا دیویست و ترا بخواهد کشت. و دیو هم بانگ کرد که: دزد گاو میببرد. زاهد بیدار شد و مردمان درآمدند و ایشان هر دو بگریختند و نفس و مال زاهد بسبب خلاف دشمنان مسلم ماند. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۰۸۷
چه شبها روز کردم در شبستان سر زلفش شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۳
ماضی و مستقبلت گر حال شد کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۴
کشش اوست که ما را به سر کار برد اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
گهی شعر عراقی را بخوانم
گهی شعر عراقی را بخوانم نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۲
توانایی چه جویی، خستگی به ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۹
بنشست به ناز سرو در دامن باغ نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۳
این شهد نمیرسد بکامی نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۵
گاهی به نوای بی نوایان گردم وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۱
کس نزد هرگز در غمخانهٔ اهل وفا ترانه های کودکانه : بخش اول
صبح تا حالا
صبح تا حالا باباجون صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۸
چشمی که شد ز دیدن حسن آفرین جدا سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۴
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود مولوی : دفتر چهارم
بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او
باد بر تخت سلیمان رفت کژ امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۷۲
هست صحرا چون کف دست و بر او لاله چو جام سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۵۴ - سؤال کردن فرامرز از پیر برهمن
چو دیدش فرامرز کان فره مند جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۸۹
دایم به سراغ سر کوی تو دوم صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۳۹
دارد نظر به خانهخرابان همیشه عشق سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۲
در هجر تو پروای دل زار ندارم صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۸۱۹
من آن نیم که به نیرنگ دل دهم به کسی
بخش ۱۲ - حکایت زاهد و دزد و دیو
زاهدی از مریدی گاوی دوشاستد و سوی خانه میبرد. دزدی آن بدید در عقب او نشست تا گاو ببرد. دیوی در صورت آدمی با او هم راه شد. دزد ازو پرسید که: تو کیستی؟ گفت: دیو، بر اثر اطن زاهد میروی تا فرصتی یابم. و او را بکشم، تو هم حال خود بازگوی. گفت:من مرد عیار پیشه ام، میاندیشم که گاو زاهد بدزدم. پس هر دو بمرافقت یک دیگر در عقب زاهد بزاویه او رفتند. شبانگاهی آنجا رسیدند. زاهد د رخانه رفت و گاو را ببست و تیمار علف بداشت و باستراحتی پرداخت. دزد اندیشید که: اگر دیو پیش از بردن ممکن نگردد. و دیو گفت: اگر دزد گائو بیرون برد و درها باز شود زاهد از خوابدرآید، کشتن صورت نبندد. دزد را گفت: مهلتی ده تا من نخست مرد را بکشم، وانگاه تو گاو ببر. دزد جواب داد که: توقف از جهت تو اولی تر تا من گاو بیرون برم، پس او را هلاک کنی. این خلاف میان ایشان قایم گشت و بمجادله کشید. و دزد زاهد را آواز داد که: اینجا دیویست و ترا بخواهد کشت. و دیو هم بانگ کرد که: دزد گاو میببرد. زاهد بیدار شد و مردمان درآمدند و ایشان هر دو بگریختند و نفس و مال زاهد بسبب خلاف دشمنان مسلم ماند. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۰۸۷
چه شبها روز کردم در شبستان سر زلفش شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۳
ماضی و مستقبلت گر حال شد کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۴
کشش اوست که ما را به سر کار برد اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
گهی شعر عراقی را بخوانم
گهی شعر عراقی را بخوانم نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۲
توانایی چه جویی، خستگی به ابن حسام خوسفی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۹
بنشست به ناز سرو در دامن باغ نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۳
این شهد نمیرسد بکامی نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۵
گاهی به نوای بی نوایان گردم وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۲۱
کس نزد هرگز در غمخانهٔ اهل وفا ترانه های کودکانه : بخش اول
صبح تا حالا
صبح تا حالا باباجون صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۸
چشمی که شد ز دیدن حسن آفرین جدا سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۴
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود مولوی : دفتر چهارم
بخش ۷۲ - کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او
باد بر تخت سلیمان رفت کژ امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۱۷۲
هست صحرا چون کف دست و بر او لاله چو جام سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۵۴ - سؤال کردن فرامرز از پیر برهمن
چو دیدش فرامرز کان فره مند جویای تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۸۹
دایم به سراغ سر کوی تو دوم صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۹۳۹
دارد نظر به خانهخرابان همیشه عشق سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۴۲
در هجر تو پروای دل زار ندارم صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۸۱۹
من آن نیم که به نیرنگ دل دهم به کسی