خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۰۵
الهی به عنایت هدایت دادی و به معونت ها بذر خدمت رویانیدی و به پیغام آب پذیرش دادی، بنظر خویش میوهٔ محبت وارسانیدی اکنون سزد که سموم مکر از آن باز داری و بنایی که خود ساختهٔ بگناه ما خراب نکنی. خداوندا تو ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی و وجدان را گواهی چه باشد فزایی و نکاهی.
مشتاق اصفهانی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۴۰ - تاریخ جلوس نادرشاه
هزار شکر که آمد بهار و رفت خزان
خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۲۲
الهی او که حق به دلیل جوید، به بیم و طمع پرستد. او که حق را به احسان دوست دارد روز محنت برگردد. او که حق را به خویشتن جوید، نایافته، یافته پندارد.
سید حسن غزنوی : قصاید
شمارهٔ ۲۹ - و نیز در ستایش بهرام شاه گفته است
چشمم چو برسر گل و گلزار می رود
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۸
چون دلبر من سبز خط و پسته دهان است
نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۴۱ - رسیدن نامهٔ اسکندر به کید هندو
چنین بود در نامهٔ شاه روم
نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۷
رشکی به من گهی ز ادای سخن رسد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۴۳
اگر اشک پشیمانی نگردد عذرخواه من
عطار نیشابوری : خسرونامه
نامه نوشتن قیصر بشاه سپاهان
بگفت این و دبیری را بفرمود
سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۶
مقصود دو مدعای من آمد جفای تو
جامی : سبحة‌الابرار
بخش ۱۰۳ - عقد سی و دوم در طلاقت وجه و مزاح که چین انقباض در جبین نینداختن است و به زبان انبساط سخنان شیرین پرداختن
ای تو را صورت چین نقش جبین
خیام : دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸]
رباعی ۱۲۲
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست،
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
گشودم پردهء از روی تقدیر
گشودم پردهء از روی تقدیر
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۹۲۶
به شکر این که شدی پیشوای گرمروان
سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۴۳
مشکل است این که کسی را به کسی دل برود
سهراب سپهری : مرگ رنگ
جان گرفته
از هجوم نغمه ای بشکافت گور مغز من امشب:
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٨١
هر که در کارها مشاوره کرد
ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - فرق بین فقیر و گدا و مذمت تکدی
چون فضیلت فقر را دانستی و فایده آن را شناختی، هان تا اشتباه نکنی و هر گدا را فقیر ندانی، گدا کسی دیگر و فقیر کسی دیگر است گدا آن است که دنیا از او دست برداشته، و فقیر آن است که او دست از دنیا برداشته است و از برای فقیر، شرایطی است که چنانچه فقیر به آنها متصف باشد فضیلت فقر از برای او خواهد بود.
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۸
گر تو ای شمع شبی هم نفس من باشی
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۵۹
ای ساقی پیش آر ز سرمایهٔ شادی