ملا احمد نراقی : منتخب غزلیات و قطعات
شمارهٔ ۳
ای باد صبا کاش رسانی خبر ما جامی : دفتر دوم
بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون عشق به مرتبه کمال رسد روی عاشق را از معشوق نیز بگرداند و در خود کند
عشق عاشق چو سر کشد به کمال مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
زیارت حضرت فاطمه (س)
آنگاه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را نزد روضه ی مطهّره زیارت کن. در تعیین جای قبر آن مظلومه اختلاف شده است. طایفه ای گفته اند: در روضه که بین قبر و منبر است مدفون می باشد و بعضی گفته اند: در خانه خویش دفن شده و گروه سوم گفته اند: قبر مطهّرش در بقیع است و آنچه را اصحاب ما بیشتر اعتقاد بر آن دارند، این است که آن مظلومه نزد روضه زیارت شود و کسی که آن معظّمه را در این سه موضع زیارت کند، افضل است. رشیدالدین میبدی : ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» الآیة... له الحادثات ملکا و الکائنات حکما و تعالى ان یتجمل بوفاق او ینتقص بخلاف، کائنات و محدثات موجودات و متلاشیات در زمین و در سماوات همه ملک و ملک اوست، رهى و بنده و چاکر اوست حقیقت ملک بنزدیک ارباب معانى قدرت است بر ابداع و اختراع، و این حقیقت صفت اوست و ملک بسزا ملک اوست، بىخیل و خدم و بى طبل و علم و بى سپاه و حشم، شاهان جهان چون لشکر عرض دهند خدم و حشم بر نشانند، خیل و خول آشکارا کنند پس بملک و ملک و نعمت و تنعم و سوار و پیاده و درگاه و بارگاه خود سر افتخار بر افرازند، و حق سبحانه و تعالى اطلال و رسوم کون را آتش بىنیازى در زند و عالم هباء منثور گرداند و غبار اغیار از دامن قدرت بیفشاند و زمام اعلام بر سر مرکب وجود کند، آن گه ندا در عالم دهد که: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟» پس هم خود بجلال عزّت خویش خود را جواب دهد «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» مؤمن چون اعتقاد کند که همه حق و ملک اوست و عزّت عزّت اوست، سزاى وى آنست که لوح دعوى بشکند و بساط هوس در پیچد و سوداى انیّت از سر بیرون کند و دامن از کونین و عالمین در کشد، ننگش آید که بمخلوق همچون خود سر فرود آرد، یا دل در کسى بندد: و من قصد البحر استقل السواقیا. صامت بروجردی : کتاب القطعات و النصایح
شمارهٔ ۷ - سخن گفتن خانه با صاحبخانه
یکی روز از سر عیش و فراخی ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
ما بادهٔ عزت و جلالت نوشیم مجیرالدین بیلقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۷
کرم پناه جهان عز دین تویی که ز تو جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۳
بر من خسته ی هجران چه جفاها که نرفت اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۸
در عشق تو دل را نظری افتاده است سیدای نسفی : مسمطات
شمارهٔ ۶۶
نسازد توبه از کردار خود جانی که من دارم عطار نیشابوری : باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۹
بر وصف تو دستِ عقل دانانرسد نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون
سلطان سریر صبح خیزان جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱۳
در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۶۴
زلف بر رخسار آن والاگهر افتاده است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۳۲
چون سرکس نیستت فتنه مکن دل مبر ملکالشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۱۶ - فتنه بیدار شد
یارم از خوابگاه من برخاست مجیرالدین بیلقانی : شکوائیه
شمارهٔ ۳۰
در دستبرد نظم، ز دوران گزینه ام ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۶۳ - برای وثوق الدوله به فرنگستان فرستاده شد
ای خواجهٔ راد و مشفق دیرینه نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۶ - نعت اول
شمسه نه مسند هفت اختران امیر پازواری : سهبیتیها
شمارهٔ ۱۱
یاربْ که تنه کار به دنی نظامْ بو!
شمارهٔ ۳
ای باد صبا کاش رسانی خبر ما جامی : دفتر دوم
بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون عشق به مرتبه کمال رسد روی عاشق را از معشوق نیز بگرداند و در خود کند
عشق عاشق چو سر کشد به کمال مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
زیارت حضرت فاطمه (س)
آنگاه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را نزد روضه ی مطهّره زیارت کن. در تعیین جای قبر آن مظلومه اختلاف شده است. طایفه ای گفته اند: در روضه که بین قبر و منبر است مدفون می باشد و بعضی گفته اند: در خانه خویش دفن شده و گروه سوم گفته اند: قبر مطهّرش در بقیع است و آنچه را اصحاب ما بیشتر اعتقاد بر آن دارند، این است که آن مظلومه نزد روضه زیارت شود و کسی که آن معظّمه را در این سه موضع زیارت کند، افضل است. رشیدالدین میبدی : ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» الآیة... له الحادثات ملکا و الکائنات حکما و تعالى ان یتجمل بوفاق او ینتقص بخلاف، کائنات و محدثات موجودات و متلاشیات در زمین و در سماوات همه ملک و ملک اوست، رهى و بنده و چاکر اوست حقیقت ملک بنزدیک ارباب معانى قدرت است بر ابداع و اختراع، و این حقیقت صفت اوست و ملک بسزا ملک اوست، بىخیل و خدم و بى طبل و علم و بى سپاه و حشم، شاهان جهان چون لشکر عرض دهند خدم و حشم بر نشانند، خیل و خول آشکارا کنند پس بملک و ملک و نعمت و تنعم و سوار و پیاده و درگاه و بارگاه خود سر افتخار بر افرازند، و حق سبحانه و تعالى اطلال و رسوم کون را آتش بىنیازى در زند و عالم هباء منثور گرداند و غبار اغیار از دامن قدرت بیفشاند و زمام اعلام بر سر مرکب وجود کند، آن گه ندا در عالم دهد که: «لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ؟» پس هم خود بجلال عزّت خویش خود را جواب دهد «لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» مؤمن چون اعتقاد کند که همه حق و ملک اوست و عزّت عزّت اوست، سزاى وى آنست که لوح دعوى بشکند و بساط هوس در پیچد و سوداى انیّت از سر بیرون کند و دامن از کونین و عالمین در کشد، ننگش آید که بمخلوق همچون خود سر فرود آرد، یا دل در کسى بندد: و من قصد البحر استقل السواقیا. صامت بروجردی : کتاب القطعات و النصایح
شمارهٔ ۷ - سخن گفتن خانه با صاحبخانه
یکی روز از سر عیش و فراخی ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
ما بادهٔ عزت و جلالت نوشیم مجیرالدین بیلقانی : قطعات
شمارهٔ ۱۷
کرم پناه جهان عز دین تویی که ز تو جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۷۳
بر من خسته ی هجران چه جفاها که نرفت اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۸
در عشق تو دل را نظری افتاده است سیدای نسفی : مسمطات
شمارهٔ ۶۶
نسازد توبه از کردار خود جانی که من دارم عطار نیشابوری : باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۹
بر وصف تو دستِ عقل دانانرسد نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون
سلطان سریر صبح خیزان جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱۳
در بادیه هجر تو سرگشته چو گوییم بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۶۴
زلف بر رخسار آن والاگهر افتاده است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۳۲
چون سرکس نیستت فتنه مکن دل مبر ملکالشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۱۶ - فتنه بیدار شد
یارم از خوابگاه من برخاست مجیرالدین بیلقانی : شکوائیه
شمارهٔ ۳۰
در دستبرد نظم، ز دوران گزینه ام ملکالشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۶۳ - برای وثوق الدوله به فرنگستان فرستاده شد
ای خواجهٔ راد و مشفق دیرینه نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۶ - نعت اول
شمسه نه مسند هفت اختران امیر پازواری : سهبیتیها
شمارهٔ ۱۱
یاربْ که تنه کار به دنی نظامْ بو!