شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰
بیرون دوید باز ز خلوتگه وجود
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۸۵۷
خواست شاهد می پرستم، یللی
جویای تبریزی : قطعات
شمارهٔ ۲۰
چیست آن جانور روشن رای
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۸
هرگز دل من به آشکارا و به راز
ترکی شیرازی : فصل سوم - سوگواری‌ها
شمارهٔ ۸۰ - عقده های دل
فلک از پیش توام کرد زکین، دور چرا؟
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۳
نخلم از گریه در آب است و ثمر پیدا نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
مشو ملول که ساغر ز دست خواهد شد
اهلی شیرازی : صنف دوم که زر سفید است و بیش بر است
برگ سیم ده زر سفید
ای کز تو بتان چو لاله خونین جگرند
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۸
دیده ها واله نظارهٔ مژگان خوشی ست
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۲۵
داغم ز ابر دیده به ‌شبنم گریستن
امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۴۲۳
آمد رسول عید و مه روزه نام او
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱
از چاره عاجزم مژه اشکبار را
سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۱
ز خاک کویش ای دل گاهگاهی دیده روشن کن
همام تبریزی : مثنویات
شمارهٔ ۸ - در ستایش علمی که بدان مستفیذ می توان شد
علم باید که ره نمای بود
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۶۱۹
آنی که بحسن از مه و خورشید بهی
رشیدالدین میبدی : ۲۲- سورة الحجّ- مدنیّة
۴ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا» یدفع عن صدورهم نزعات الشیطان و عن قلوبهم خطرات العصیان و عن ارواحهم طوارق النسیان، رب العزه جل جلاله و تقدّست اسماؤه و تعالت صفاته دوستان خود را و مؤمنانرا پیوسته در پرده عصمت و حمایت خویش دارد، سینه‏هاشان از نزعات شیطان، دلهاشان از خطرات عصیان، جانهاشان از طوارق نسیان پاک دارد و در امان و حفظ خویش دارد، چندان که که بر غیب خود غیرت دارد بر سرّ مؤمن غیر دارد، زیرا که این براى آن میدارد، و آن براى این مى‏پرورد، وقتى بیاید که پرده از میان برخیزد این سرّ در آن غیب نظر کند و آن غیب درین سرّ نظر کند، اى جوانمرد آن ساعت نعیم بهشت کجا پدید آید و جمال حورا و عینا بکدام حساب بر آید.
عبدالقهّار عاصی : رباعیات
رباعی شمارۀ ۲۱
سبزینه به سر ندارد امسال بهار
همام تبریزی : رباعیات
شمارهٔ ۹
ای چشم تو را چو من جهانی مست
آذر بیگدلی : رباعیات
شمارهٔ ۸۲
تا در غم جانان، به لبم جان نرسید
ملا احمد نراقی : باب چهارم
فصل - شرافت گمنامی و بی اعتباری در نظر مردم
بدان که ضد حب جاه و شهرت محبت گمنامی و بی اعتباری خود در نظر مردم است و آن شعبه ای است از زهد و از جمله صفات حسنه مومنین و خصال پسندیده مقربین است.