شمس مغربی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱
ز چشم مست ساقی من خرابم غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۹ - فصل (در بیان توبه درست و علامت آن)
بدان که اصل توبه پشیمانی است و نتیجه آن ارادتی که پدید آید، اما پشیمانی را علامت آن است که بر دوام اندر اندوه و حسرت بود و کار وی گریستن و زاری و تضرع بود، چه کسی که خویشتن را بر شرف هلاک بیند از حسرت و اندوه چگونه خالی باشد؟ و اگر او را فرزند بیمار بود طبیبی ترسا گوید که این بیماری پرخطر است و بیم هلاک است، معلوم است که چه آتش اندوه و بیم اندر میان جان پدر افتد و معلوم است که نفس وی بر وی عزیزتر است از فرزند. و حق تعالی و رسول(ص) صادق تر از طبیب ترسا، و بیم هلاک آخرت عظیم تر از بیماری مرگ و دلالت معصیت بر سخط حق تعالی ظاهر تر از دلالت بیماری بر مرگ، پس اگر از این خوف و حسرت نخیزد آن بود که ایمان هنوز از آفت معصیت پدید نیامد است و هر چند که این آتش سوزان تر بود اثر وی اندر تکفیر گناهان عظیمتر بود، چه آن زنگار ظلمت که بر دل نشسته بود از معصیت، جز آتش حسرت و پشیمانی آن را نگدازد، و اندر این سوز دل صافی و رفیق شدن گیرد. و اندر خبر است که با تایبان نشیند که دل ایشان رقیق تر بود و هر چند که دل صافی تر همی شود از معصیت نفوتر همی شود و حلاوت معصیت اندر دل به تلخی بدل همی شود. و یکی از انبیا شفاعت کرد اندر قبول توبه یکی از بنی اسراییل. وحی آمد که به عزت من که اگر اهل آسمانها از حق وی شفاعت کنند نپذیرم تا حلاوت آن گناه اندر دل وی همی ماند. سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۸۷
خواهی که رسی به دوست، از جان بگذر سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰۸
ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹
تا تار طرهٔ توام ای جان بچنگ نیست صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۵
صافی از آینه آموز و به هرحال بساز نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۱۰۲
امشب نگارم با روی چون ماه انوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷ - در مدح امیرالامرا عزالدین طغر لتگین
ایام زیر رایت رای امیر باد خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۰
گهی که آیت حسن تو را بیان کردند ترکی شیرازی : فصل دوم - مدیحهسراییها
شمارهٔ ۲ - علت ایجاد ممکنات
دوشینه شاه زنگ برافراخت چون علم صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۶۳ - جمعالجمع
ز جمعالجمع گر پرسی علامت رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۷۹ - در مدیحه
ای همه عاقلان بطوع و بطبع عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۸۲
پادشاهی عاشقی را گفت خواهی که من باشی گفت خواهم که من نباشم یعنی چون مرا از حریت من دل گرفته است بدان عوائق که تو بدان گرفتاری کی بنده شوم ای برادر عاشق باید که آزاد بود و بغم شاد بود آرزومند و دربند بود لعمری چون آرزومند او بود: قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۸
جاهل را چرخ، بخت روشن نکند ظهیرالدین فاریابی : رباعیات
شمارهٔ ۵۷
تو خرده بتا بر گل پژمرده مگیر رشیدالدین میبدی : ۷۳- سورة المزمل- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة سماعها نزهة قلوب الفقراء، بهجة اسرار الضّعفاء، راحة ارواح الاولیاء، قوّة قلوب الانبیاء، سلوة صدور الاصفیاء، قرّة عیون اهل البلاء. نام خداوندى که اشباح طالبان سوخته جلال او، ارواح قاصدان افروخته جمال او، انفاس عزیزان بسته نوال او، حواسّ مقرّبان سرگشته اقبال او، اسرار عارفان تشنه وصال او، ابصار محبّان خسته دلال او. بسا رویها که برو کرد نایافت او، بسا دلها که درو درد ناخواست او: نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۱۴۱
کرده شهنشاه عشق درحرم دل ظهور سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۳۶
صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون رشیدالدین میبدی : ۲۳- سورة المؤمنون- مکیّة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرائِقَ» بیافریدیم زبر شما هفت طبق آسمان، «وَ ما کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ» (۱۷) و از آفریده خویش هرگز ناآگاه نبودهایم. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۶
در آینهٔ عالم تمثال جمال اوست
شمارهٔ ۱۲۱
ز چشم مست ساقی من خرابم غزالی : رکن چهارم - رکن منجیات
بخش ۹ - فصل (در بیان توبه درست و علامت آن)
بدان که اصل توبه پشیمانی است و نتیجه آن ارادتی که پدید آید، اما پشیمانی را علامت آن است که بر دوام اندر اندوه و حسرت بود و کار وی گریستن و زاری و تضرع بود، چه کسی که خویشتن را بر شرف هلاک بیند از حسرت و اندوه چگونه خالی باشد؟ و اگر او را فرزند بیمار بود طبیبی ترسا گوید که این بیماری پرخطر است و بیم هلاک است، معلوم است که چه آتش اندوه و بیم اندر میان جان پدر افتد و معلوم است که نفس وی بر وی عزیزتر است از فرزند. و حق تعالی و رسول(ص) صادق تر از طبیب ترسا، و بیم هلاک آخرت عظیم تر از بیماری مرگ و دلالت معصیت بر سخط حق تعالی ظاهر تر از دلالت بیماری بر مرگ، پس اگر از این خوف و حسرت نخیزد آن بود که ایمان هنوز از آفت معصیت پدید نیامد است و هر چند که این آتش سوزان تر بود اثر وی اندر تکفیر گناهان عظیمتر بود، چه آن زنگار ظلمت که بر دل نشسته بود از معصیت، جز آتش حسرت و پشیمانی آن را نگدازد، و اندر این سوز دل صافی و رفیق شدن گیرد. و اندر خبر است که با تایبان نشیند که دل ایشان رقیق تر بود و هر چند که دل صافی تر همی شود از معصیت نفوتر همی شود و حلاوت معصیت اندر دل به تلخی بدل همی شود. و یکی از انبیا شفاعت کرد اندر قبول توبه یکی از بنی اسراییل. وحی آمد که به عزت من که اگر اهل آسمانها از حق وی شفاعت کنند نپذیرم تا حلاوت آن گناه اندر دل وی همی ماند. سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۸۷
خواهی که رسی به دوست، از جان بگذر سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۰۸
ای دل ز گرد کلفت عالم غمین مباش صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹
تا تار طرهٔ توام ای جان بچنگ نیست صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۵
صافی از آینه آموز و به هرحال بساز نورعلیشاه : بخش دوم
شمارهٔ ۱۰۲
امشب نگارم با روی چون ماه انوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۷ - در مدح امیرالامرا عزالدین طغر لتگین
ایام زیر رایت رای امیر باد خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۰
گهی که آیت حسن تو را بیان کردند ترکی شیرازی : فصل دوم - مدیحهسراییها
شمارهٔ ۲ - علت ایجاد ممکنات
دوشینه شاه زنگ برافراخت چون علم صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۶۳ - جمعالجمع
ز جمعالجمع گر پرسی علامت رشیدالدین وطواط : مقطعات
شمارهٔ ۷۹ - در مدیحه
ای همه عاقلان بطوع و بطبع عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۸۲
پادشاهی عاشقی را گفت خواهی که من باشی گفت خواهم که من نباشم یعنی چون مرا از حریت من دل گرفته است بدان عوائق که تو بدان گرفتاری کی بنده شوم ای برادر عاشق باید که آزاد بود و بغم شاد بود آرزومند و دربند بود لعمری چون آرزومند او بود: قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۸
جاهل را چرخ، بخت روشن نکند ظهیرالدین فاریابی : رباعیات
شمارهٔ ۵۷
تو خرده بتا بر گل پژمرده مگیر رشیدالدین میبدی : ۷۳- سورة المزمل- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ «بسم اللَّه» کلمة سماعها نزهة قلوب الفقراء، بهجة اسرار الضّعفاء، راحة ارواح الاولیاء، قوّة قلوب الانبیاء، سلوة صدور الاصفیاء، قرّة عیون اهل البلاء. نام خداوندى که اشباح طالبان سوخته جلال او، ارواح قاصدان افروخته جمال او، انفاس عزیزان بسته نوال او، حواسّ مقرّبان سرگشته اقبال او، اسرار عارفان تشنه وصال او، ابصار محبّان خسته دلال او. بسا رویها که برو کرد نایافت او، بسا دلها که درو درد ناخواست او: نورعلیشاه : بخش اول
شمارهٔ ۱۴۱
کرده شهنشاه عشق درحرم دل ظهور سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۳۶
صبحدم مطلوب چون مست شراب آید برون رشیدالدین میبدی : ۲۳- سورة المؤمنون- مکیّة
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرائِقَ» بیافریدیم زبر شما هفت طبق آسمان، «وَ ما کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ» (۱۷) و از آفریده خویش هرگز ناآگاه نبودهایم. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۶
در آینهٔ عالم تمثال جمال اوست