سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۳۰
دل بی رخ خوب تو سر خویش ندارد ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴٠٩
چو از جهان و ز اهل جهان نداری بهر مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۹۲
آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۰۹
هرگزم یارب از آن دیدار مهجوری مباد واعظ قزوینی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۶۸ - در سوگ و تاریخ مرگ ولی محمدخان فرزند نواب خان
چون به حکم قضا، ز دار جهان مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۶۶
به تن این جا، به باطن در چه کاری؟ آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۷
طرب ایبلبلان بهار آمد صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۵۶
درین بستانسرا خود را چنان صائب سبک کردم سهراب سپهری : حجم سبز
پشت دریاها
قایقی خواهم ساخت، حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۹
چون نخل تو از ناز گرانبار برآید سنایی غزنوی : الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران
در ذکر آنکه پیغمبر ما رحمةً للعالمین است
زحمت آب و گِل در این عالم مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۸ - استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را بوقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث می در خم اسرار بدان میجوشد تا هر که مجردست از آن می نوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو میخوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»
اعجمی ترکی سحر آگاه شد فریدون مشیری : تا صبح تابناک اهورایی
افسونگر
گردونهء بهار، صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۳۸
در و دیوار در وجد از نسیم نوبهار آمد فریدون مشیری : بهار را باورکن
سیاه
لحاف کهنه زال فلک شکافته شد قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الحجرات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ فخرالدین عراقی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در نعت رسول اکرم (ص)
شهبازم و شکار جهان نیست در خورم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۶
من از آن که شوم کو نه ازان تو بود؟ نهج البلاغه : خطبه ها
سپاس خدا سفارش به پرهيزكارى و تشویق به جهاد
<strong> وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عليهالسلام </strong> رُوِيَ عَنْ نَوْفٍ اَلْبَكَالِيِّ قَالَ خَطَبَنَا بِهَذِهِ اَلْخُطْبَةِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ عليهالسلام بِالْكُوفَةِ وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى حِجَارَةٍ نَصَبَهَا لَهُ جَعْدَةُ بْنُ هُبَيْرَةَ اَلْمَخْزُومِيُّ امام خمینی : غزلیات
بهار جان
بهار آمد، جوانی را پس از پیری ز سر گیرم
غزل شمارهٔ ۳۰
دل بی رخ خوب تو سر خویش ندارد ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴٠٩
چو از جهان و ز اهل جهان نداری بهر مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۹۲
آمد شهر صیام سنجق سلطان رسید وحشی بافقی : غزلیات
غزل ۱۰۹
هرگزم یارب از آن دیدار مهجوری مباد واعظ قزوینی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۶۸ - در سوگ و تاریخ مرگ ولی محمدخان فرزند نواب خان
چون به حکم قضا، ز دار جهان مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۶۶
به تن این جا، به باطن در چه کاری؟ آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۷
طرب ایبلبلان بهار آمد صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۵۶
درین بستانسرا خود را چنان صائب سبک کردم سهراب سپهری : حجم سبز
پشت دریاها
قایقی خواهم ساخت، حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۹
چون نخل تو از ناز گرانبار برآید سنایی غزنوی : الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران
در ذکر آنکه پیغمبر ما رحمةً للعالمین است
زحمت آب و گِل در این عالم مولوی : دفتر ششم
بخش ۱۸ - استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را بوقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث می در خم اسرار بدان میجوشد تا هر که مجردست از آن می نوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو میخوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»
اعجمی ترکی سحر آگاه شد فریدون مشیری : تا صبح تابناک اهورایی
افسونگر
گردونهء بهار، صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۳۸
در و دیوار در وجد از نسیم نوبهار آمد فریدون مشیری : بهار را باورکن
سیاه
لحاف کهنه زال فلک شکافته شد قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الحجرات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ فخرالدین عراقی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - در نعت رسول اکرم (ص)
شهبازم و شکار جهان نیست در خورم اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۶
من از آن که شوم کو نه ازان تو بود؟ نهج البلاغه : خطبه ها
سپاس خدا سفارش به پرهيزكارى و تشویق به جهاد
<strong> وَ مِنْ خُطْبَةٍ لَهُ عليهالسلام </strong> رُوِيَ عَنْ نَوْفٍ اَلْبَكَالِيِّ قَالَ خَطَبَنَا بِهَذِهِ اَلْخُطْبَةِ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيٌّ عليهالسلام بِالْكُوفَةِ وَ هُوَ قَائِمٌ عَلَى حِجَارَةٍ نَصَبَهَا لَهُ جَعْدَةُ بْنُ هُبَيْرَةَ اَلْمَخْزُومِيُّ امام خمینی : غزلیات
بهار جان
بهار آمد، جوانی را پس از پیری ز سر گیرم