خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۱
دردی است مرا به دل دوایم بکنید رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۴۳ - جمالی دهلوی
از اکابر شاه جهان آباد و از وارستگان آن دیار فرح بنیاد. به معارف ذات حقانی و محامد صفات انسانی موصوف و معروف بوده و از اسباب دنیوی به لنگی و پوست تختی قناعت نموده. به شیخ بهاءالدین کنبو که شیخی صاحب حال و او را خال بوده، ارادت داشته و مدتی لوای سیاحت ایران افراشته. در هرات با مولوی جامی ملاقات نموده و بعد از لطایف، صحبت یکدیگر را دریافتند. غرض، صاحب خیالات متین و احوالات گزین بوده. از اشعار آن جناب است: اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۵۵
نگفتم: کین چنین زودت به جان اندر بکارم دل؟ نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۸۵
از ضعف تنت رفته توان همه کس اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۲۶
من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در خون چه باک فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۰۱
بیپرده رخ نما که شوم من فدای تو حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۹
دادی به باد، طره عنبر سرشت را مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۵
گر رود دیده و عقل و خرد و جان، تو مرو مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۶
من با تو چنین سوخته خرمن تا کی سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۴
مشرق خورشید را فیض گریبان تو نیست خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۵۷
الهی غافلانیم نه کافرانیم.صمدا! به برکت نواختگان حضرت تو و به برکت گُداختگان هیبت تو. قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۸۲ - به یکی از منسوبان خود به فراهان نوشته
ای فراق تو یار دیرینه: کاغذت رسید. ز خواندنش دل من یافت لذتی که فلک نغوذ بالله اگر فکر انتقام کند. لفظ چلی را دیدم که بتشدید تمام نوشته بودی. بر فوت عهد شباب تأسف خوردم و گفتم: سبحان الله! مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱۳
ساقیا برخیز و می در جام کن سنایی غزنوی : طریق التحقیق
فصل در اثبات رؤیت الله تعالی
مرکب جهد زیر ران آرد اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۰
نه همین دام و نه دانه بسیار است عطار نیشابوری : باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد
شمارهٔ ۴۰
درداکه قرار از دل سرمستم رفت جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۰
با زنده دلان نشین و صاحب نفسان اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۰
ما تا جمال آن رخ گلرنگ دیدهایم عطار نیشابوری : بخش بیست و نهم
الحكایة و التمثیل
آن یکی در پیش شیر دادگر مهدی اخوان ثالث : آخر شاهنامه
قاصدک
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟
رباعی شمارهٔ ۱۲۱
دردی است مرا به دل دوایم بکنید رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۴۳ - جمالی دهلوی
از اکابر شاه جهان آباد و از وارستگان آن دیار فرح بنیاد. به معارف ذات حقانی و محامد صفات انسانی موصوف و معروف بوده و از اسباب دنیوی به لنگی و پوست تختی قناعت نموده. به شیخ بهاءالدین کنبو که شیخی صاحب حال و او را خال بوده، ارادت داشته و مدتی لوای سیاحت ایران افراشته. در هرات با مولوی جامی ملاقات نموده و بعد از لطایف، صحبت یکدیگر را دریافتند. غرض، صاحب خیالات متین و احوالات گزین بوده. از اشعار آن جناب است: اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۵۵
نگفتم: کین چنین زودت به جان اندر بکارم دل؟ نظیری نیشابوری : رباعیات
شمارهٔ ۸۵
از ضعف تنت رفته توان همه کس اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۲۶
من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در خون چه باک فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۰۱
بیپرده رخ نما که شوم من فدای تو حزین لاهیجی : غزلیات ناتمام
شمارهٔ ۹
دادی به باد، طره عنبر سرشت را مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۱۵
گر رود دیده و عقل و خرد و جان، تو مرو مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۶
من با تو چنین سوخته خرمن تا کی سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۴
مشرق خورشید را فیض گریبان تو نیست خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۲۵۷
الهی غافلانیم نه کافرانیم.صمدا! به برکت نواختگان حضرت تو و به برکت گُداختگان هیبت تو. قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۸۲ - به یکی از منسوبان خود به فراهان نوشته
ای فراق تو یار دیرینه: کاغذت رسید. ز خواندنش دل من یافت لذتی که فلک نغوذ بالله اگر فکر انتقام کند. لفظ چلی را دیدم که بتشدید تمام نوشته بودی. بر فوت عهد شباب تأسف خوردم و گفتم: سبحان الله! مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰۱۳
ساقیا برخیز و می در جام کن سنایی غزنوی : طریق التحقیق
فصل در اثبات رؤیت الله تعالی
مرکب جهد زیر ران آرد اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۰
نه همین دام و نه دانه بسیار است عطار نیشابوری : باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد
شمارهٔ ۴۰
درداکه قرار از دل سرمستم رفت جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۰
با زنده دلان نشین و صاحب نفسان اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۸۰
ما تا جمال آن رخ گلرنگ دیدهایم عطار نیشابوری : بخش بیست و نهم
الحكایة و التمثیل
آن یکی در پیش شیر دادگر مهدی اخوان ثالث : آخر شاهنامه
قاصدک
قاصدک! هان، چه خبر آوردی؟