جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۵۴
تا طره بدان روی دلارای افکند
نیما یوشیج : مجموعه اشعار
شب همه شب
شب همه شب شکسته خواب به چشمم
زرتشت : ویسپرد
کرده یازدهم
1 این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم . این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم . این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم . این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم . این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم . این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .
اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۷
یک رو که درصد آینه بینی هرآینه
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۶۷
از بس ز پا فتاده ایام پیری ام
امامی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۷
شیرین دهنت چون صفت جان دارد
عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۸۳
جمعی به درت گریه و آه آوردند
مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۴
در عشق دلم فراق بهر افتاده ست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۴
گل به زر شاد و پریشانی عالم بر بید
نهج البلاغه : نامه ها
نامه به جرير بن عبد الله بجلى
<strong> و من كتاب له عليه‌السلام إلى جرير بن عبد الله البجلي لما أرسله إلى معاوية </strong>
بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۵
رخ برفروز و خون دلم را روانه ساز
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴۲
ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر بندم
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۳ - النوبة الثالثة
قوله تعالى إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا الآیة بدانک خداى را عزّ و جلّ نامهاى بزرگوار است. و صفتهاى پاک، نامهاى نیکو و صفتهاى پسندیده، نامهاى ازلى و صفتهاى سرمدى، خود را بآن صفتها بستود و در پیغام و نامه خویش آن صفتها و اخلق نمود. از آنها یکى حیاست اللَّه تعالى بآن موصوف و اثبات آن در آیت و در خبر معلوم. آیت آنست که گفت جلّ جلاله: إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا جاى دیگر گفت وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ و خبر درست است از مصطفى صلع که روزى نشسته بود با یاران سخن میرفت در میان ایشان سه مرد از دور مى‏آمدند روى بوى داده، یکى از آن سه بکران آنجایگه نزدیک مردمان رسید. هم آنجا بنشست، رسول خدا گفت «استحیى فاستحیى اللَّه منه» و هم در خبر است که‏ «ان اللَّه حیى کریم، یستحیى من عبده اذا مدّ یده» الحدیث این صفت حیا و امثال این هر چه درست شود بنصوص کتاب و سنت واجب است بر بنده خدا که چون آن شنود یا خواند بر نام و صفت بیستد و زبان و دل از معنى آن خاموش دارد و از دریافت چگونگى آن نومید باشد که خرد را فرا دریافت آن بتکلف و تأویل راه نیست، میگوید جلّ جلاله: وَ لا یُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً معنى آنست که خلق بخود و بعقل خود وى را در نیابند، مگر که وى را بآن صفت که خود کرد خود را و بآن نام که خود را برد خود را بشناسد، شناختنى و تصدیقى و تسلیمى گردن نهاده، و نادر یافته پذیرفته، و تهمت بر عقل خود نهاده، هر که این راه رود و بجز این طریق خود را نپسندد سنّى عقیدت است پاکیزه سیرت پسندیده طریقت از اینجا گشاید چشمه حکمت و صدق فراست و نور معرفت، و این منزلت کسى را بود که چون دیگران از خلق شرم دارند و قبول خلق طلبند وى از حق شرم دارد، و قبول حق طلبد، و از حق کسى شرم دارد که در دل بینایى دارد و در سرّ آشنایى، و داند بهر حال که باشد که اللَّه بوى نگرانست و بر کردار وى دیده ور و نگه‏بان. یقول تعالى أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏
سنایی غزنوی : الباب الاوّل: در توحید باری تعالی
فی تناقض الدارین
علّت روز و شب خور است و زمین
اوحدی مراغه‌ای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۴۲
ای که تیر بی‌وفایی در کمان پیوسته‌ای
طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
نمودی گاه زلف عنبرین گه خال مشگینم
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٨٢٠
تا توانی ضمان مشو کس را
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
ای محو مجاز، دیده بی‌بصرت
نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۳۴ - مقالت هشتم در بیاین آفرینش
پیشتر از پیشتران وجود
فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۱۲۷ - در مدح خواجه ابوسهل عبدالله بن احمد بن لکشن دبیر گوید
بر بناگوش تو ای پاکتر از در یتیم