فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح خواجه بزرگ و عذر تفصیر خدمت
ای رسانیده مرا حشمت و جاه تو به جاه جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۷
ز تیغ ناز خون خلق بیرحمانه می ریزد قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الأعراف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ مجد همگر : قطعات
شمارهٔ ۸۰
بدین گونه قرین غم ندارد ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢۴۴
بر اوج فلک رایت سروری را امامی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
گر داشتمی بقدر همت دستی ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۲۰
و ماه روزه درآمد و روزه بگرفتند. و سلطان مسعود حرکت کرد از نشابور در نیمه ماه رمضان این سال، و هم این روز فرمود تا قاضی صاعد را و پسرانش را و سید بو محمد علوی را و بو بکر محمشاد را و قاضی شهر و خطیب را خلعتها دادند. و امیر بهرات آمد دو روز مانده ازین ماه و در کوشک مبارک فرود آمد و آنجا عیدی کرد که اقرار دادند که چنان عید هیچ ملک نکرده است. خوانی نهاده بودند سلطان را در آن بنای نو که در باغ عدنانی ساخته بودند و خوانهای دیگر نهاده بودند در باغ عدنانی، سرهنگان تفاریق و خیلتاشان را بر آن خوان [ها] بنشاندند و شعرا شعر میخواندند. و در میان نان خوردن بزرگان درگاه که بر خوان سلطان بودند، بر پای خاستند و زمین بوسه دادند و گفتند: پنج و شش ماه گذشت تا خداوند نشاط شراب نکرده است و اگر عذری بود گذشت و کارها بر مراد است، اگر رأی بزرگ خداوند بیند، نشاط فرماید . سلطان اجابت کرد و شراب خواست و بیاوردند و مطربان زخمه گرفتند و نشاط بالا گرفت و شراب دادن گرفتند، چنانکه همگان خرّم بازگشتند مگر سپاه سالار که هرگز شراب نخورده بود. خیام : ترانههای خیام (صادق هدایت)
مقدمه
شاید کمتر کتابی در دنیا مانند مجموعهٔ ترانههای خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تحریف شده، بهتان خورده، محکوم گردیده، حلاجی شده، شهرت عمومی و دنیاگیر پیدا کرده و بالاخره ناشناس مانده. عسجدی : اشعار باقیمانده
شمارهٔ ۷۹ - وله
همان کز سگی زاهدی دیدمی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۵
چون که جمال حسن تو اسب شکار زین کند طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۱۳
قدرشناس شاخ گل، قامت یار من ببین سیف فرغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۲۷
ملک دنیا و مردمان در وی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۱
نقشبندان زآب و رنگ و گل چو تصویرش کنند سعدی : قطعات
شمارهٔ ۳
سپاس دار خدای لطیف دانا را نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۹
پرده برداشته ام از غم پنهانی چند طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۴
قامتم خم گشت آخر از غم بالای ناز مولوی : دفتر سوم
بخش ۲۰۷ - جواب طعنهزننده در مثنوی از قصور فهم خود
ای سگ طاعن تو عو عو میکنی مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۷
بدل چگونه توان داغ عشق پنهان است امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۲۲ - غنودن نرگس لیلی از بیماری، و مجنون بیخواب را در خواب دیدن، و به نفس تند خویش از جای جستن، و بیرون پریدن، و کمر کوه گرفتن، و مجنون را بر تیغ کوه خراشیده و خسته دریافتن، و دست سلوت بر خستگی او سودن، و مرهم راحت رسانیدن
افسانه سرای شکرین گفت عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۸۰
بر خاک بسی نشستم از غمناکی
شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح خواجه بزرگ و عذر تفصیر خدمت
ای رسانیده مرا حشمت و جاه تو به جاه جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸۷
ز تیغ ناز خون خلق بیرحمانه می ریزد قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشهای
سورة الأعراف
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ مجد همگر : قطعات
شمارهٔ ۸۰
بدین گونه قرین غم ندارد ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢۴۴
بر اوج فلک رایت سروری را امامی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
گر داشتمی بقدر همت دستی ابوالفضل بیهقی : باقیماندهٔ مجلد پنجم
بخش ۲۰
و ماه روزه درآمد و روزه بگرفتند. و سلطان مسعود حرکت کرد از نشابور در نیمه ماه رمضان این سال، و هم این روز فرمود تا قاضی صاعد را و پسرانش را و سید بو محمد علوی را و بو بکر محمشاد را و قاضی شهر و خطیب را خلعتها دادند. و امیر بهرات آمد دو روز مانده ازین ماه و در کوشک مبارک فرود آمد و آنجا عیدی کرد که اقرار دادند که چنان عید هیچ ملک نکرده است. خوانی نهاده بودند سلطان را در آن بنای نو که در باغ عدنانی ساخته بودند و خوانهای دیگر نهاده بودند در باغ عدنانی، سرهنگان تفاریق و خیلتاشان را بر آن خوان [ها] بنشاندند و شعرا شعر میخواندند. و در میان نان خوردن بزرگان درگاه که بر خوان سلطان بودند، بر پای خاستند و زمین بوسه دادند و گفتند: پنج و شش ماه گذشت تا خداوند نشاط شراب نکرده است و اگر عذری بود گذشت و کارها بر مراد است، اگر رأی بزرگ خداوند بیند، نشاط فرماید . سلطان اجابت کرد و شراب خواست و بیاوردند و مطربان زخمه گرفتند و نشاط بالا گرفت و شراب دادن گرفتند، چنانکه همگان خرّم بازگشتند مگر سپاه سالار که هرگز شراب نخورده بود. خیام : ترانههای خیام (صادق هدایت)
مقدمه
شاید کمتر کتابی در دنیا مانند مجموعهٔ ترانههای خیام تحسین شده، مردود و منفور بوده، تحریف شده، بهتان خورده، محکوم گردیده، حلاجی شده، شهرت عمومی و دنیاگیر پیدا کرده و بالاخره ناشناس مانده. عسجدی : اشعار باقیمانده
شمارهٔ ۷۹ - وله
همان کز سگی زاهدی دیدمی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۵
چون که جمال حسن تو اسب شکار زین کند طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۱۳
قدرشناس شاخ گل، قامت یار من ببین سیف فرغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۲۷
ملک دنیا و مردمان در وی جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۱
نقشبندان زآب و رنگ و گل چو تصویرش کنند سعدی : قطعات
شمارهٔ ۳
سپاس دار خدای لطیف دانا را نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۹
پرده برداشته ام از غم پنهانی چند طغرل احراری : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۴
قامتم خم گشت آخر از غم بالای ناز مولوی : دفتر سوم
بخش ۲۰۷ - جواب طعنهزننده در مثنوی از قصور فهم خود
ای سگ طاعن تو عو عو میکنی مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۷۷
بدل چگونه توان داغ عشق پنهان است امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۲۲ - غنودن نرگس لیلی از بیماری، و مجنون بیخواب را در خواب دیدن، و به نفس تند خویش از جای جستن، و بیرون پریدن، و کمر کوه گرفتن، و مجنون را بر تیغ کوه خراشیده و خسته دریافتن، و دست سلوت بر خستگی او سودن، و مرهم راحت رسانیدن
افسانه سرای شکرین گفت عطار نیشابوری : باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
شمارهٔ ۸۰
بر خاک بسی نشستم از غمناکی