امیرخسرو دهلوی : مثنویات
شمارهٔ ۶۲ - ذوقا فیتین
تن ز غنیمت به هزیمت سپرد نظام قاری : مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا)
بخش ۱۴ - گفتار در بیان انکه اینمعارضه و این داوری در چه فصل بود
بوقت بهاری بد این گفتگو سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۶
در خواب ندید چرخ اعلا چو منی فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹
باز دل بر در غم طرح محبت انداخت سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸
دلش از عشق خون به سینه نگر اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۰۸ - القضا و القدر
بنیاد وجود سخت سست افتاده است سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۰۵ - بازگشتن فرامرز از هند به ایران زمین
سپهبد چو از کوه،لشکر کشید سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۸
هر که کند منع من از روی تو سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۴
ای نقش تو از دیده به دل جان بسته جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۲۵
بی روی دل افروزت عمرم به چه کار آید خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۸
دیدی که هیچگونه مراعات من نکردی سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
همراهی عشق هر هوس را مدود عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۳۷
ترا هست محشر رسول حجاز سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۱
ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بشکند عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰ - تجلّی جمال
گرنخواهدبود اندر صدرجنّت وصل یار اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۵۴
ای در زده به دامن بیداد چرخ دست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۳۶ - مجدالدین بغدادی
وهو ابوسعید شرف بن مؤید بن ابوالفتح بغدادی. بعضی او را از بغدادک خوارزم شمردهاند. مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری است. وقتی در حالت سکر و غلبهٔ حال گفته که بیضهٔ بط بودیم بر کنار دریا افتاده و شیخ ما مرغی بود ما را در زیر بال گرفت تا از بیضه بیرون آمدیم و چون بیضهٔ بط بودیم ما به دریا رفتیم و شیخ ما به ساحل ماند. شیخ نجم الدین این سخن شنود و متغیر شد. گفت: در دریا میراد. مجدالدین عذر خواست. شیخ فرمود ایمان به سلامت بردی، اما سر سپردی. مصداق این مقال این که شیخ مجدالدین را به حکم سلطان محمد خوارزم شاه در دجله انداخته، هلاک کردند و شیخ نجم الدین پس از اطلاع، خوارزم شاه را نفرین کرد و فتنهٔ چنگیزی ظاهر شد و سرها در سَرِ سَرِ مجدالدین بر باد رفت و خود نجم الدین هم در آن فتنه شهید شد. چنانکه تفصیل آن در کتب ثبت است. شهادت شیخ مجدالدین در سنهٔ ۶۰۶ اتفاق افتاد. این چند رباعی منسوب به آن جناب است: قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۶۰ - رقم حکومت کریم خان کنگرلو
آنکه صانع کریم و حاکم حکیم باقتضای رحمت واسعه و حکمت ساطعه، ملک شهود را بفیض وجود ما تزیین داده و دست اقتدار ما را ببسط عدل و احسان و قبض جور و عدوان گشاده. اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴
پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۳ - النوبة الثالثة
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا الآیة اى خداوند کریم، اى کردگار نامدار حکیم، اى در وعد راست و در عدل پاک، و در فضل تمام، و در مهر قدیم، آنچه میخواهى مىنمایى و چنانک خواهى مىآرایى. هر یک را نامى و در دل هر یک از تو نشانى رقم شایستگى بر قومى، و داغ نبایستگى بر قومى، شایسته از راه فضل درآورده بر مرکب رضا ببدرقه لطف در هنگام اکرام در نوبت تقریب. و ناشایسته در کوى عدل رانده بر مرکب غضب ببدرقه خذلان در نوبت حرمان. این حرمان و آن تقریب نه از آب آمد و نه از خاک، که آن روز که این هر دو رقم زد نه آب بود و نه خاک، فضل و لطف ازلى بود و قهر و عدل سرمدى، آن یکى نصیب مخلصان و این یکى بهره منافقان.
شمارهٔ ۶۲ - ذوقا فیتین
تن ز غنیمت به هزیمت سپرد نظام قاری : مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا)
بخش ۱۴ - گفتار در بیان انکه اینمعارضه و این داوری در چه فصل بود
بوقت بهاری بد این گفتگو سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۶
در خواب ندید چرخ اعلا چو منی فصیحی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹
باز دل بر در غم طرح محبت انداخت سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۸
دلش از عشق خون به سینه نگر اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۰۸ - القضا و القدر
بنیاد وجود سخت سست افتاده است سرایندهٔ فرامرزنامه : فرامرزنامه
بخش ۱۰۵ - بازگشتن فرامرز از هند به ایران زمین
سپهبد چو از کوه،لشکر کشید سحاب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۸
هر که کند منع من از روی تو سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۴
ای نقش تو از دیده به دل جان بسته جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۲۵
بی روی دل افروزت عمرم به چه کار آید خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۸
دیدی که هیچگونه مراعات من نکردی سید حسن غزنوی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
همراهی عشق هر هوس را مدود عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۳۷
ترا هست محشر رسول حجاز سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۱
ابر چشمم چون به عزم گریه دامان بشکند عبدالقادر گیلانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰ - تجلّی جمال
گرنخواهدبود اندر صدرجنّت وصل یار اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۵۴
ای در زده به دامن بیداد چرخ دست رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۳۶ - مجدالدین بغدادی
وهو ابوسعید شرف بن مؤید بن ابوالفتح بغدادی. بعضی او را از بغدادک خوارزم شمردهاند. مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری است. وقتی در حالت سکر و غلبهٔ حال گفته که بیضهٔ بط بودیم بر کنار دریا افتاده و شیخ ما مرغی بود ما را در زیر بال گرفت تا از بیضه بیرون آمدیم و چون بیضهٔ بط بودیم ما به دریا رفتیم و شیخ ما به ساحل ماند. شیخ نجم الدین این سخن شنود و متغیر شد. گفت: در دریا میراد. مجدالدین عذر خواست. شیخ فرمود ایمان به سلامت بردی، اما سر سپردی. مصداق این مقال این که شیخ مجدالدین را به حکم سلطان محمد خوارزم شاه در دجله انداخته، هلاک کردند و شیخ نجم الدین پس از اطلاع، خوارزم شاه را نفرین کرد و فتنهٔ چنگیزی ظاهر شد و سرها در سَرِ سَرِ مجدالدین بر باد رفت و خود نجم الدین هم در آن فتنه شهید شد. چنانکه تفصیل آن در کتب ثبت است. شهادت شیخ مجدالدین در سنهٔ ۶۰۶ اتفاق افتاد. این چند رباعی منسوب به آن جناب است: قائم مقام فراهانی : نامههای فارسی
شمارهٔ ۶۰ - رقم حکومت کریم خان کنگرلو
آنکه صانع کریم و حاکم حکیم باقتضای رحمت واسعه و حکمت ساطعه، ملک شهود را بفیض وجود ما تزیین داده و دست اقتدار ما را ببسط عدل و احسان و قبض جور و عدوان گشاده. اثیر اخسیکتی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴
پر دردم و بمانده ز درمان خویشتن رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۳ - النوبة الثالثة
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا الآیة اى خداوند کریم، اى کردگار نامدار حکیم، اى در وعد راست و در عدل پاک، و در فضل تمام، و در مهر قدیم، آنچه میخواهى مىنمایى و چنانک خواهى مىآرایى. هر یک را نامى و در دل هر یک از تو نشانى رقم شایستگى بر قومى، و داغ نبایستگى بر قومى، شایسته از راه فضل درآورده بر مرکب رضا ببدرقه لطف در هنگام اکرام در نوبت تقریب. و ناشایسته در کوى عدل رانده بر مرکب غضب ببدرقه خذلان در نوبت حرمان. این حرمان و آن تقریب نه از آب آمد و نه از خاک، که آن روز که این هر دو رقم زد نه آب بود و نه خاک، فضل و لطف ازلى بود و قهر و عدل سرمدى، آن یکى نصیب مخلصان و این یکى بهره منافقان.