سعدی : غزلیات
غزل ۳۰۴
آن کیست که می‌رود به نخجیر
محمد بن منور : منقولات
شمارهٔ ۱۱۰
شیخ گفت ما مجلس بی علم کنیم ودعوت بی سیم.
افسرالملوک عاملی : کوروش نامه
سخنان داریوش بزرگ
منم داریوشی که آهورمزد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۷۴
سر ما گرم ز زور می بی غش گردد
محمد بن منور : فصل اول - حکایات کرامات شیخ
حکایت شمارهٔ ۱۱
آورده‌اند که چون آن انکار از درون استاد امام برخاست، در درون استاد امام از سماع خانقاه شیخ بگذشت، در خانقاه سماع می‌کردند و صوفیان را وقت خوش شده و شیخ با ایشان موافقت کرده، استاد درانجا درنگریست، بخاطرش درآمد کی در مذهب چنین است کی هرک در رقص کردن گرد در گردد گواهی او بنشنوند و عدالت را باطل گرداند. دیگر روز شیخ را بدعوتی می‌بردند و استاد امام جایی می‌رفت، بر سر چهار سوی بیکدیگر رسیدند و سلام گفتند، شیخ گفت یا استاد مَتی رَاَیتَنا فِی صَفِّ الشُهود؟ استاد امام دانست کی این جواب آن اندیشه است که دی روز بر خاطر او گذشته است. آن داوری نیز از خاطر او برخاست. روزی دیگر استاد امام بر دَرِ خانقاه می‌گذشت و شیخ فرموده بود کی سماع می‌کردند و شیخ را حالتی بود و جمع را وقت خوش گشته بود و قوّال این بیت می‌گفت، بیت:
اثیر اخسیکتی : قطعات
شمارهٔ ۵۵
از تو ننالم به هیچکس که به دشمن
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶
مرا در سر بود شوری که در هر سر نمی گنجد
غروی اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰
تا شد آواره ز اقلیم حقیقت پدرم
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۱۸ - فکری گیلانی
درویشی صاحب ذکر و بی خویشی نیکوفکر، سالکی رسته و موحدی به تحقیق پیوسته. رندی دانا ومردی بینا. رهروی صادق و رهبری عاشق و این رباعی از افکار اوست:
سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۳۰ - در بیان آنکه سر بنااهل نشاید گفتن که او را زیان دارد. زیرا هر سخن را سری است و هر سری را سری دیگر هر که سخن را داند و سر سخن را نداند ناچار کژ رود و باز سر پیش سر سر همچون سخن است، کسی که سر سر را نداند شنیدن سر زیانش دارد از این سبب موسی علیه السلام آن شخصی را که از حضرتش زبان و حوش و طیور التماس میکرد منع میفرمود و میگفت سلیمانی باید که از دانش زبان مرغان زیان نکند، در حق تو دانستن آن زهر قاتل است. باز وی لابه میکرد و موسی منع میفرمود تا سؤال و جواب از حد گذشت. آخرالامر گفت ای موسی اگر همه نباشد باری زبان خروس و سگ که در خانه و بردرند بیاموز تا محروم نروم. موسی زیان آنرا در آن آموختن مشاهده میفرمود، چندانکه منعش میکرد ممکن نمیشد و پند موسی را قبول نمیکرد، تا عاقبت آندو زبانرا بوی
گرچه این نوع نکته ‌ ها خوب است
ابن یمین فَرومَدی : قصاید
شمارهٔ ١۴٩ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد
بر آمدم صبحدم باد بهاری
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۶
گراهل عقل کار به تدبیر بسته اند
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۶
هر کجا جامی است بی می هست نیست
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۱۱ - عبداللّه ختلانی قُدِّسَ رَوْحَهُ
از مشایخ زمان خود بوده و عالم و صاحب تصانیف و موحد و کتاب مستطاب کشف الحجاب از تحقیقات محققانه و تصنیفات موحدانهٔ آن جناب است. شرحی بر کتاب لمعات شیخ فخر الدین عراقی نوشته است. این بیت از او نوشته شد:
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۵۸
معاشران دغل صاف عشق مینوشند
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۰
سفری چون سفر عشق خطرناک نبود
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۵۲ - حقّی خوانساری علیه الرحمه
از شیخ زادگان آن ولایت و آن از قرای اصفهان و آن جناب خود نیز مقام شیخی داشته. عارفی مجرد و عاشقی موحد بود. در سنهٔ ۱۰۳۷ رحلت نموده. این رباعی از او است:
فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷
چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما
غالب دهلوی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۱
یارب تو کجایی که به ما زر ندهی
قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۵
با یاد خدا باش، بهر جای که هستی