اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۲
گردون که کین اهل نظر در نهاد اوست عطار نیشابوری : دفتر اول
در مناجات کردن پیر با حق سبحانه و تعالی فرماید
توئی پاک و منزّه در وجودم صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۶
بیک خرام دل از من تو دلربا بردی حزین لاهیجی : ودیعة البدیعه
بخش ۴۱
شکر لله که هفته ای مهلت کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴۷
شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۵
عمری به هوای جاه گمراه شدیم سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲
خواهم که به اندیشه و یارای درست امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۳
وقتی آن کافر بی رحم از آن من بود مولوی : دفتر ششم
بخش ۵۰ - سال کردن آن صوفی قاضی را
گفت صوفی چون ز یک کان است زر نورعلیشاه : جامع الاسرار
بخش ۱۴ - حکایت
صاحبدلی را شنیدم در قصر تنهائی نشسته و در آمیزش بررخ اغیار بسته شمشیر ذکر مدامش حمایل و سپر فکر تمامش مقابل نه هوای باغ بودش و نه تمنای راغ پیوسته قدم بعرصه مجاهده نهادی وابواب مشاهده گشادی سخن نگفتنی جز بحلقه عرفان و قدم نزدی جز بدایره ایقان از آنجا که آفتاب جهانتاب حقیقت از مشرق دلش طالع بود و پرتو انوار الهی پیوسته از مطلع رخسارش ساطع شعشعه جمالش تابان گشت و مشعله کمالش فروزان قلاب محبتش دل را صید کرد و زنجیر محبتش جان را قید خواستم دیدار فرخنده آثارش ببینم و گلی از گلزارش بچینم کمر ارادت برمیان بسته بی اختیارکوچه چند با قدم شوق دویدم و عاقبت الامر بپای قصرش رسیدم دیدم عقد نماز مغرب بسته و دل با حضور به نیاز پیوسته شارب الخمری درپای قصرش ایستاده و باب عداوت از روی شقاوت گشوده نصیحت گفتمش نشنید ملامت کردمش رنجید زبان بدرشتی گفتن باز و سنگ جفا براهل وفا انداختن آغاز بیخبر ازآنکه چاه کن همیشه در چاهست و راهزن گمراه خواست تا سنگی برصاحبدل اندازد و ویرا بیگناه مقتول سازد سنگ حرمت صاحبدل را دانسته از در دریچه بازگشت و بر سنگ انداز فرودآمده سرش را بشکست و در خاک آمیخت سنگ انداز را چون سرشکست و خون فرو ریخت بی اختیار دست تضرع گشوده بدامن معذرت آویخت چون هدف ندامت شد و از کردار زشت بازگشت صاحبدل را بروی رحمت آمده از سر تقصیرش گذشت. امام سجاد علیهالسلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 25 ) دعا درباره فرزندان
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِوُلْدِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ امیرعلیشیر نوایی : فصول اربعه
فصول اربعه: خزان
دگر شد بهر سنجیدن برابر عدل دورانرا بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۳۳ - قطعه
ای برادر مجوی از دونان امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۵
ای زلف و عارض تو به هم ابر و آفتاب امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۵
باز عشق تو مرا مژده رسوایی داد عنصری بلخی : اشعار منسوب
شمارهٔ ۱۰
ابر زیر و بم شعر اعشیّ قیس کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۹
با غنچه صبا چو دست اندر کش کرد سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۷
[تیر] ماهت فصل نوروزی کند میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
ابرو نبود زینت آن روی چو ماه صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۳۷ - در مدح نواب ظفرخان
این چنین هجران اگر دارد مرا در پیچ و تاب
شمارهٔ ۳۲۲
گردون که کین اهل نظر در نهاد اوست عطار نیشابوری : دفتر اول
در مناجات کردن پیر با حق سبحانه و تعالی فرماید
توئی پاک و منزّه در وجودم صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۶
بیک خرام دل از من تو دلربا بردی حزین لاهیجی : ودیعة البدیعه
بخش ۴۱
شکر لله که هفته ای مهلت کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴۷
شاه مرغانم سوی تخت سلیمان می پرم ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۵
عمری به هوای جاه گمراه شدیم سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۲
خواهم که به اندیشه و یارای درست امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۳
وقتی آن کافر بی رحم از آن من بود مولوی : دفتر ششم
بخش ۵۰ - سال کردن آن صوفی قاضی را
گفت صوفی چون ز یک کان است زر نورعلیشاه : جامع الاسرار
بخش ۱۴ - حکایت
صاحبدلی را شنیدم در قصر تنهائی نشسته و در آمیزش بررخ اغیار بسته شمشیر ذکر مدامش حمایل و سپر فکر تمامش مقابل نه هوای باغ بودش و نه تمنای راغ پیوسته قدم بعرصه مجاهده نهادی وابواب مشاهده گشادی سخن نگفتنی جز بحلقه عرفان و قدم نزدی جز بدایره ایقان از آنجا که آفتاب جهانتاب حقیقت از مشرق دلش طالع بود و پرتو انوار الهی پیوسته از مطلع رخسارش ساطع شعشعه جمالش تابان گشت و مشعله کمالش فروزان قلاب محبتش دل را صید کرد و زنجیر محبتش جان را قید خواستم دیدار فرخنده آثارش ببینم و گلی از گلزارش بچینم کمر ارادت برمیان بسته بی اختیارکوچه چند با قدم شوق دویدم و عاقبت الامر بپای قصرش رسیدم دیدم عقد نماز مغرب بسته و دل با حضور به نیاز پیوسته شارب الخمری درپای قصرش ایستاده و باب عداوت از روی شقاوت گشوده نصیحت گفتمش نشنید ملامت کردمش رنجید زبان بدرشتی گفتن باز و سنگ جفا براهل وفا انداختن آغاز بیخبر ازآنکه چاه کن همیشه در چاهست و راهزن گمراه خواست تا سنگی برصاحبدل اندازد و ویرا بیگناه مقتول سازد سنگ حرمت صاحبدل را دانسته از در دریچه بازگشت و بر سنگ انداز فرودآمده سرش را بشکست و در خاک آمیخت سنگ انداز را چون سرشکست و خون فرو ریخت بی اختیار دست تضرع گشوده بدامن معذرت آویخت چون هدف ندامت شد و از کردار زشت بازگشت صاحبدل را بروی رحمت آمده از سر تقصیرش گذشت. امام سجاد علیهالسلام : با ترجمه حسین انصاریان
دعای 25 ) دعا درباره فرزندان
وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِوُلْدِهِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ امیرعلیشیر نوایی : فصول اربعه
فصول اربعه: خزان
دگر شد بهر سنجیدن برابر عدل دورانرا بلند اقبال : قطعات
شمارهٔ ۳۳ - قطعه
ای برادر مجوی از دونان امیر معزی : قصاید
شمارهٔ ۳۵
ای زلف و عارض تو به هم ابر و آفتاب امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۷۶۵
باز عشق تو مرا مژده رسوایی داد عنصری بلخی : اشعار منسوب
شمارهٔ ۱۰
ابر زیر و بم شعر اعشیّ قیس کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۵۹
با غنچه صبا چو دست اندر کش کرد سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۷
[تیر] ماهت فصل نوروزی کند میرزا قلی میلی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
ابرو نبود زینت آن روی چو ماه صائب تبریزی : قصاید
شمارهٔ ۳۷ - در مدح نواب ظفرخان
این چنین هجران اگر دارد مرا در پیچ و تاب