صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۲۶
خط سبزی که به گرد لب جانان گشته است عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۴۰
آنم که تلخی ام ز غم افزون نوشته اند کسایی مروزی : دیوان اشعار
مدح حضرت علی (ع)
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۳
بسینه ناوک غم تا بکی روان کردن بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۷
خطش چو بنام من از خامه برون آید نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية </strong> وَ أَرْدَيْتَ جِيلاً مِنَ اَلنَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۱۶
حسنی که یادش آینهٔ حیرت آب داد انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۵
دردا که فرو شد لب شادی را غم نهج البلاغه : خطبه ها
فرمان خط شكنی و آزاد كردن آب فرات
<strong> و من خطبة له عليهالسلام لما غلب أصحاب معاوية أصحابه عليهالسلام على شريعة الفرات بصفين و منعوهم الماء </strong> رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۷ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: تِلْکَ الرُّسُلُ الآیة... میگوید آنک آن پیغامبران، آن سخن رسانان و بر رسالت من استواران، ما ایشان را فضل دادیم بر یکدیگر و افزونى دادیم در برترى بچیز چیز از فضائل، همه پیغامبران برتران از همه آدمیان، وانگه مرسلان مهینان از دیگران، وانگه اولو العزم ازیشان برتر از دیگران وانگه آدم بکرامت در خلقت، و نوح در اجابت دعوت، و ابراهیم در خلت، و داود در زبور و در آواز و ملک و نبوت، و سلیمان در سخن گفتن با مرغ و تسخیر با دو جن و شیاطین و ملک و علم و رسالت، و موسى در مناجات و مکالمت، و عیسى از مادر بىپدر و زنده در آسمان و کشتن دجال بآخر عهد، و محمد صلّى اللَّه علیه و آله و سلم بقرآن و بدیدار شب معراج و مهر نبوت و فردا بشفاعت. عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵
دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۵۲۲ - خاتمهالکتاب
هزاران شکر کین پاکیزه دیوان اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۹
در بند کسی فتاده ازسادگیم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۸۳
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی سعدی : باب دوم در اخلاق درویشان
حکایت شمارهٔ ۳۴
مطابق این سخن پادشاهی را مهمی پیش آمد گفت اگر این حالت به مراد من بر آید چندین درم دهم زاهدان را چون حاجتش بر آمد و تشویش خاطرش برفت وفای نذرش به وجود شرط لازم آمد یکی را از بندگان خاص کیسه درم داد تا صرف کند بر زاهدان. گویند غلامی عاقل هشیار بود همه روز بگردید و شبانگه باز آمد و درمها بوسه داد و پیش ملک بنهاد و گفت زاهدان را چندان که گردیدم نیافتم. سهراب سپهری : شرق اندوه
شورم را
من سازم : بندی آواز . برگیرم ، بنوازم. برتارم زخمه جامی : دفتر اول
بخش ۱۲۳ - بر تحریص و تحریض بر پاس داشتن انفاس و منع و زجر از تضییع و اهمال آن
هر نفس نورسیده مهمانیست اوحدالدین کرمانی : الفصل الاول - فی الطامات
شمارهٔ ۹
ما جامه نمازی به لب خُم کردیم مجیرالدین بیلقانی : ترکیبات
شمارهٔ ۶
خسروا قهر تو گر بار بر ایام نهد فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶
ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
غزل شمارهٔ ۱۵۲۶
خط سبزی که به گرد لب جانان گشته است عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۲۴۰
آنم که تلخی ام ز غم افزون نوشته اند کسایی مروزی : دیوان اشعار
مدح حضرت علی (ع)
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۳
بسینه ناوک غم تا بکی روان کردن بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۷
خطش چو بنام من از خامه برون آید نهج البلاغه : نامه ها
به معاویه در افشاى سياستهای گمراه کننده او
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى معاوية </strong> وَ أَرْدَيْتَ جِيلاً مِنَ اَلنَّاسِ كَثِيراً خَدَعْتَهُمْ بِغَيِّكَ وَ أَلْقَيْتَهُمْ فِي مَوْجِ بَحْرِكَ تَغْشَاهُمُ اَلظُّلُمَاتُ وَ تَتَلاَطَمُ بِهِمُ اَلشُّبُهَاتُ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۱۶
حسنی که یادش آینهٔ حیرت آب داد انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۸۵
دردا که فرو شد لب شادی را غم نهج البلاغه : خطبه ها
فرمان خط شكنی و آزاد كردن آب فرات
<strong> و من خطبة له عليهالسلام لما غلب أصحاب معاوية أصحابه عليهالسلام على شريعة الفرات بصفين و منعوهم الماء </strong> رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۴۷ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: تِلْکَ الرُّسُلُ الآیة... میگوید آنک آن پیغامبران، آن سخن رسانان و بر رسالت من استواران، ما ایشان را فضل دادیم بر یکدیگر و افزونى دادیم در برترى بچیز چیز از فضائل، همه پیغامبران برتران از همه آدمیان، وانگه مرسلان مهینان از دیگران، وانگه اولو العزم ازیشان برتر از دیگران وانگه آدم بکرامت در خلقت، و نوح در اجابت دعوت، و ابراهیم در خلت، و داود در زبور و در آواز و ملک و نبوت، و سلیمان در سخن گفتن با مرغ و تسخیر با دو جن و شیاطین و ملک و علم و رسالت، و موسى در مناجات و مکالمت، و عیسى از مادر بىپدر و زنده در آسمان و کشتن دجال بآخر عهد، و محمد صلّى اللَّه علیه و آله و سلم بقرآن و بدیدار شب معراج و مهر نبوت و فردا بشفاعت. عبید زاکانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵
دوش سلطان خیالش باز غوغا کرده بود صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۵۲۲ - خاتمهالکتاب
هزاران شکر کین پاکیزه دیوان اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۹
در بند کسی فتاده ازسادگیم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۸۳
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی سعدی : باب دوم در اخلاق درویشان
حکایت شمارهٔ ۳۴
مطابق این سخن پادشاهی را مهمی پیش آمد گفت اگر این حالت به مراد من بر آید چندین درم دهم زاهدان را چون حاجتش بر آمد و تشویش خاطرش برفت وفای نذرش به وجود شرط لازم آمد یکی را از بندگان خاص کیسه درم داد تا صرف کند بر زاهدان. گویند غلامی عاقل هشیار بود همه روز بگردید و شبانگه باز آمد و درمها بوسه داد و پیش ملک بنهاد و گفت زاهدان را چندان که گردیدم نیافتم. سهراب سپهری : شرق اندوه
شورم را
من سازم : بندی آواز . برگیرم ، بنوازم. برتارم زخمه جامی : دفتر اول
بخش ۱۲۳ - بر تحریص و تحریض بر پاس داشتن انفاس و منع و زجر از تضییع و اهمال آن
هر نفس نورسیده مهمانیست اوحدالدین کرمانی : الفصل الاول - فی الطامات
شمارهٔ ۹
ما جامه نمازی به لب خُم کردیم مجیرالدین بیلقانی : ترکیبات
شمارهٔ ۶
خسروا قهر تو گر بار بر ایام نهد فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶
ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست