فرخی سیستانی : قصاید
شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح ملک زاده مسعود بن محمود بن سبکتگین
ای خانه مبارک و باغ بآفرین ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۷۳ - لحسا
لحسا شهری است بر صحرای نهاده که از هرجانب که بدان جا خواهی رفت بادیه عظیم بباید برید و نزدیک تر شهری از مسلمانی که آن را سلطانی است به لحسا بصره است و از لحسا تا بصره صد و پنجاه فرسنگ است و هرگز به بصره سلطانی نبوده است که قصد لحسا کند. شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار
تا کی در انتظار گذاری به زاریم رشیدالدین میبدی : ۱۰۹- سورة الکافرون- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز ما استنارت الظّواهر الّا بآثار توفیقه و ما استضاءت السّرائر الّا بانوار تحقیقه، فبتوفیقه وصل العابدون الى مجاهدتهم و بتحقیقه وجد العارفون کمال مشاهدتهم، و بتمام مجاهدتهم وجدوا آجل مثوبتهم، و بدوام مشاهدتهم نالوا عاجل قربتهم نام خداوندى که نثار دل دوستان امید دیدار او، بهار جان درویشان در مرغزار ذکر و ثناء او. هر کس را بهارى و بهار مؤمنان یاد وصال او. هر کجا راستى است آن راستى بنام او. هر کجا شادى است آن شادى بصحبت او. هر کجا عیشى است آن عیش بیاد او. هر کجا سوزى است آن سوز بمهر او. ملک امروز یاد و شناخت او، ملک فردا دیدار و رضاى او. اینت کرامت و منزلت، اینت سعادت و جلالت! نهج البلاغه : خطبه ها
نكوهش ياران نافرمان
<strong> و من خطبة له عليهالسلام في ذم العاصين من أصحابه </strong> مسعود سعد سلمان : قصاید (گزیدهٔ ناقص)
قصیدهٔ شمارهٔ ۷
احوال جهان بادگیر، باد! جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۹۳
من شمع طلعتت را پروانه ای حقیرم عطار نیشابوری : باب بیست و ششم: در صفت گریستن
شمارهٔ ۱۳
آن دل که نشان غمگساری میجست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۹
جنون تا بداد اسیران رسیده صامت بروجردی : قصاید
شمارهٔ ۲۶ - این قصیده از قصاید استادن المعظم مرحوم المغفور المبرور آقا میرزا عبدالمجید المتخلص بوفائی طاب ثراه تیمناً و تبرکاً ثبت شده
پس بدل شبها فروزم شعله از اد وصال خیام : ترانههای خیام (صادق هدایت)
خیام شاعر
آنچه که اجمالاً اشاره شد نشان میدهد که نفوذ فکر، آهنگ دلفریب، نظر موشکاف، وسعت قریحه، زیبایی بیان، صحت منطق، سرشاری تشبیهات ساده بیحشو و زوائد و مخصوصاً فلسفه و طرز فکر خیام که به آهنگهای گوناگون گویاست و با روح هر کس حرف میزند در میان فلاسفه و شعرای خیلی کمیاب مقام ارجمند و جداگانهای برای او احراز میکند. شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۴۵
این ظلمت و نور ، جسم و جانست قصاب کاشانی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۴
تا نیافتد پرتو خورشید بر رخسار گل عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۳۳
در حال مغلوبی روا بود که عاشق را پروای رفتن بدر معشوق نبود اگر چه داند که معشوق از کمال جلال بنزد او نیاید و این از آن بود که از مغلوبی او را در خود یابد و این حال بدشواری دست دهد از آنکه عکس معشوق درآینۀ مصفای دل دائم الحضور بود. جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۶۳
سزد که رنجه کنی یک زمان قدوم شریف عنصری بلخی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
گر زلف ترا رخ تو منزل نشدی فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۸
تا شکن زلف تو است سلسله جنبان دل عطار نیشابوری : باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن
شمارهٔ ۲۶
هر لحظه ز چرخ بیش میباید رفت ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۵۸ - ابوبکر محمّد بن علی الکَتّانی
و از ایشان بود ابوبکر محمّدبن علی الکَتّانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیهِ باصل بغدادی بود و صحبت جُنَید و خَرّاز و نوری کرده بود و بمکه مجاور بود تا آنگاه که فرمان یافت و وفاة او اندر سنۀ اثنین و عشرین و ثلثمایه بود. قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴
اگر از خوردن می لعل لبت رنگینست
شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح ملک زاده مسعود بن محمود بن سبکتگین
ای خانه مبارک و باغ بآفرین ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۷۳ - لحسا
لحسا شهری است بر صحرای نهاده که از هرجانب که بدان جا خواهی رفت بادیه عظیم بباید برید و نزدیک تر شهری از مسلمانی که آن را سلطانی است به لحسا بصره است و از لحسا تا بصره صد و پنجاه فرسنگ است و هرگز به بصره سلطانی نبوده است که قصد لحسا کند. شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۶ - وحشی شکار
تا کی در انتظار گذاری به زاریم رشیدالدین میبدی : ۱۰۹- سورة الکافرون- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم عزیز ما استنارت الظّواهر الّا بآثار توفیقه و ما استضاءت السّرائر الّا بانوار تحقیقه، فبتوفیقه وصل العابدون الى مجاهدتهم و بتحقیقه وجد العارفون کمال مشاهدتهم، و بتمام مجاهدتهم وجدوا آجل مثوبتهم، و بدوام مشاهدتهم نالوا عاجل قربتهم نام خداوندى که نثار دل دوستان امید دیدار او، بهار جان درویشان در مرغزار ذکر و ثناء او. هر کس را بهارى و بهار مؤمنان یاد وصال او. هر کجا راستى است آن راستى بنام او. هر کجا شادى است آن شادى بصحبت او. هر کجا عیشى است آن عیش بیاد او. هر کجا سوزى است آن سوز بمهر او. ملک امروز یاد و شناخت او، ملک فردا دیدار و رضاى او. اینت کرامت و منزلت، اینت سعادت و جلالت! نهج البلاغه : خطبه ها
نكوهش ياران نافرمان
<strong> و من خطبة له عليهالسلام في ذم العاصين من أصحابه </strong> مسعود سعد سلمان : قصاید (گزیدهٔ ناقص)
قصیدهٔ شمارهٔ ۷
احوال جهان بادگیر، باد! جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۹۳
من شمع طلعتت را پروانه ای حقیرم عطار نیشابوری : باب بیست و ششم: در صفت گریستن
شمارهٔ ۱۳
آن دل که نشان غمگساری میجست کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۹
جنون تا بداد اسیران رسیده صامت بروجردی : قصاید
شمارهٔ ۲۶ - این قصیده از قصاید استادن المعظم مرحوم المغفور المبرور آقا میرزا عبدالمجید المتخلص بوفائی طاب ثراه تیمناً و تبرکاً ثبت شده
پس بدل شبها فروزم شعله از اد وصال خیام : ترانههای خیام (صادق هدایت)
خیام شاعر
آنچه که اجمالاً اشاره شد نشان میدهد که نفوذ فکر، آهنگ دلفریب، نظر موشکاف، وسعت قریحه، زیبایی بیان، صحت منطق، سرشاری تشبیهات ساده بیحشو و زوائد و مخصوصاً فلسفه و طرز فکر خیام که به آهنگهای گوناگون گویاست و با روح هر کس حرف میزند در میان فلاسفه و شعرای خیلی کمیاب مقام ارجمند و جداگانهای برای او احراز میکند. شاه نعمتالله ولی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۴۵
این ظلمت و نور ، جسم و جانست قصاب کاشانی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۴
تا نیافتد پرتو خورشید بر رخسار گل عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۳۳
در حال مغلوبی روا بود که عاشق را پروای رفتن بدر معشوق نبود اگر چه داند که معشوق از کمال جلال بنزد او نیاید و این از آن بود که از مغلوبی او را در خود یابد و این حال بدشواری دست دهد از آنکه عکس معشوق درآینۀ مصفای دل دائم الحضور بود. جلال عضد : غزلیّات
شمارهٔ ۱۶۳
سزد که رنجه کنی یک زمان قدوم شریف عنصری بلخی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
گر زلف ترا رخ تو منزل نشدی فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۸
تا شکن زلف تو است سلسله جنبان دل عطار نیشابوری : باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن
شمارهٔ ۲۶
هر لحظه ز چرخ بیش میباید رفت ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۵۸ - ابوبکر محمّد بن علی الکَتّانی
و از ایشان بود ابوبکر محمّدبن علی الکَتّانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیهِ باصل بغدادی بود و صحبت جُنَید و خَرّاز و نوری کرده بود و بمکه مجاور بود تا آنگاه که فرمان یافت و وفاة او اندر سنۀ اثنین و عشرین و ثلثمایه بود. قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴
اگر از خوردن می لعل لبت رنگینست