نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶
چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ است امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۰
زهر تن چشم او جان را بدزدد عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۷ - آگاه شدن عاشق از حال معشوق
چو این ناخوش خبر در گوشم آمد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۴۴
دلم را کرد صد پاره به سینه خار خار تو قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۶
کوچک خرد ار چه زود عاشق نشود نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نیست اسیری لاهیجی : رسائل
شرح دو بیت از مثنوی
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِیمِ فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۱۵
تنم از خاک شد پیدا شود در خاک هم پنهان عطار نیشابوری : وصلت نامه
رجوع به قصه
آن حکیم پر خرد در آینه عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۲ - رسیدن قاصد و بشارت و عنایت معشوق
در این اندیشه شب را روز کردم سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۱
ای ببرده آب آتش روی تو عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۱ - غزل
گر آن مه را وفا بودی چه بودی قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۱۶ - تعربف تالاب صفاپور
بود جام جهانبین گرچه پرنور جامی : دفتر اول
بخش ۴۹ - سؤال دیگر از زبان غلام
گفت شاها چو فیض جود تو داد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱۶
من کیستم که این غم تو با چو من کسی ست نصرالله منشی : ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان
بخش ۷
و پسندیده تر اخلاق مردان تقوی است و کسب مال از وجه حلال، هرچند در هیچ حال از رحمت آفریدگار عز اسمه و مساعدت روزگار نومید نشاید بود اما بران اعتماد کلی کردن و کوشش فروگذاشتن از خرد و رای راست دور افتد، که امداد خیرات و اقسام سعادات بدو نزدیک تر که درکارها ثابت قدم باشد و در مکاسب جد و هد لازم شمرد. و اگر چنانکه باژگونگی روزگار است کاهلی بدرجتی رسد یا غافلی رتبتی یابد بدان التفات ننماید، و اقتدای خویش بدو دست نشناسد، چه نیک بخت و دولت یار او تواند بود که تیل بمقبلان و خردمندان واجب بیند تا بهیچ وقت از مقام توکل دورنماید، و از فضیلت مجاهدت بی بهره نگردد. سعدی : غزلیات
غزل ۱۹
صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۰۶ - علی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ رَوْحَهُ
وهُوَ شیخ زین الدین علی کلاه. از مشاهیر علماء و فضلاء و عرفا. چون رنگ سیاه را کلاه میگویند و شیخ دستار سیاه رنگ به سر میبسته به این لقب ملقب شده و با خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی در خدمت شمس الدین عبداللّه شیرازی تحصیل مینموده. وفاتش در سنهٔ ۷۸۰. از اوست: عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۱۵ - پیغام فرستادن بمعشوق
دگر بار از سر سوزی که دانی عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۱۴ - رسیدن جواب عاشق بمعشوق
چو این پیغامها در گوش کردم
شمارهٔ ۱۰۶
چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ است امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶۰
زهر تن چشم او جان را بدزدد عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۷ - آگاه شدن عاشق از حال معشوق
چو این ناخوش خبر در گوشم آمد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۴۴
دلم را کرد صد پاره به سینه خار خار تو قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۶
کوچک خرد ار چه زود عاشق نشود نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نیست اسیری لاهیجی : رسائل
شرح دو بیت از مثنوی
بِسْمِ ٱللّٰهِ ٱلرَّحْمَنِ ٱلرَّحِیمِ فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۱۵
تنم از خاک شد پیدا شود در خاک هم پنهان عطار نیشابوری : وصلت نامه
رجوع به قصه
آن حکیم پر خرد در آینه عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۲ - رسیدن قاصد و بشارت و عنایت معشوق
در این اندیشه شب را روز کردم سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۱
ای ببرده آب آتش روی تو عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۲۱ - غزل
گر آن مه را وفا بودی چه بودی قدسی مشهدی : مثنویها
شمارهٔ ۱۶ - تعربف تالاب صفاپور
بود جام جهانبین گرچه پرنور جامی : دفتر اول
بخش ۴۹ - سؤال دیگر از زبان غلام
گفت شاها چو فیض جود تو داد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱۶
من کیستم که این غم تو با چو من کسی ست نصرالله منشی : ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان
بخش ۷
و پسندیده تر اخلاق مردان تقوی است و کسب مال از وجه حلال، هرچند در هیچ حال از رحمت آفریدگار عز اسمه و مساعدت روزگار نومید نشاید بود اما بران اعتماد کلی کردن و کوشش فروگذاشتن از خرد و رای راست دور افتد، که امداد خیرات و اقسام سعادات بدو نزدیک تر که درکارها ثابت قدم باشد و در مکاسب جد و هد لازم شمرد. و اگر چنانکه باژگونگی روزگار است کاهلی بدرجتی رسد یا غافلی رتبتی یابد بدان التفات ننماید، و اقتدای خویش بدو دست نشناسد، چه نیک بخت و دولت یار او تواند بود که تیل بمقبلان و خردمندان واجب بیند تا بهیچ وقت از مقام توکل دورنماید، و از فضیلت مجاهدت بی بهره نگردد. سعدی : غزلیات
غزل ۱۹
صبحدمی که برکنم، دیده به روشناییت رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۰۶ - علی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ رَوْحَهُ
وهُوَ شیخ زین الدین علی کلاه. از مشاهیر علماء و فضلاء و عرفا. چون رنگ سیاه را کلاه میگویند و شیخ دستار سیاه رنگ به سر میبسته به این لقب ملقب شده و با خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی در خدمت شمس الدین عبداللّه شیرازی تحصیل مینموده. وفاتش در سنهٔ ۷۸۰. از اوست: عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۱۵ - پیغام فرستادن بمعشوق
دگر بار از سر سوزی که دانی عبید زاکانی : عشاقنامه
بخش ۱۴ - رسیدن جواب عاشق بمعشوق
چو این پیغامها در گوش کردم