سعدی : مفردات
بیت ۵۷
دلت خوش باد و چشم از بخت روشن عطار نیشابوری : بخش سی و یکم
الحكایة و التمثیل
عیسی مریم بمردی برگذشت واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۹
تا نبینند دمی روی خوشی، مال جهان عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر عبدالله منازل قدس الله روحه العزیز
آن هدف تیر ملامت آن صدف در کرامت آن مجرد رجال آن مشرف کمال آن خزانهٔ فضائل عبدالله منازل رحمة الله علیه یگانه روزگار بود و شیخ ملامتیان بود و متورع ومتوکل و معرض هم از دنیا و هم از خلق مرید حمدون قصار بود و عالم به علوم ظاهر و باطن و بسیار حدیث نوشته بود و سماع کرده و در وقت او مجردتر از او و پاکیزهتر ازو کسی نبوده است چنانکه نقل است که ابوعلی ثقفی سخن میگفت. در میان سخن عبدالله او را گفت: مرگ را ساخته باش که ازو چاره نیست علی گفت: تو ساخته باش عبدالله دست را بالین کرد و سر بر او نهاد و گفت: من مردم در حال بمرد بوعلی منقطع شد زیرا که او را علایق بود عبدالله مفرد و سخن اوست که گفت: ابوعلی ثقفی وقتی که سخن گفتی از برای خود گفتی نه از برای خلق و از جهة این بود که برکات سخن او بدو رسیدو در این معنی گفت: آفت ماست که از سخن خود انتفاع نمیتوانیم گرفت چگونه دیگری از سخن ما منفعت گیرد. رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۵۳ - محجوب ترشیزی
اسمش میرزا مرتضی و خلف الصدق میرزا عبداللّه ترشیزی است. در اوائل عمر کسب متداوله نمود و از هرات و خراسان به عتبات عالیات فایض شد. به طبرستان و آذربایجان و عراق عجم و فارس و کرمان سیاحت کرد. در این ضمن با جمعی از عرفا و علما و شعرا و ظرفا صحبت داشت. سالی چند با فقیر به سر برد و در سفر و حضر نهایت وداد در میان بود. دیگرباره به اصفهان و یزد و کرمان مسافرت نمود و در نائین به خدمت حضرت اوحد الموحدین حاجی محمد حسین نائینی رسید. و غالباً ارادت او را گزید. اکنون مسافرت هندوستان در نظر دارد و روانهٔ آن مملکت است. الحق حضرتش چون تخلصش محجوب و خلقتش چون فطرتش محبوب. رفیقی است شفیق و همدمی است محرم. در فن شاعری، طبعی عالی دارد. در اقسام شعر صاحب قدرت است. قصاید نغز گفته لیکن به سبب پریشانی حال جمع ننموده و در نظر ندارد و ملتفت به شعر و شاعری نیست. فقیر این چند بیت را بر سبیل یادگار از او ثبت نمود: صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶
درون گنبد گردون فتنه بار مخسب احمد شاملو : هوای تازه
بدرود
برایِ زیستن دو قلب لازم است عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۴۵
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم عطار نیشابوری : بخش پایانی
خاتمۀ کتاب
سخن گر برتر از عرش مجیدست عطار نیشابوری : باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان
شمارهٔ ۳۹
بس زود به مرگ کردی آهنگ آخر صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۱۳
درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من عطار نیشابوری : بخش بیست و دوم
جواب پدر
پدر در پیش او کرد این حکایت مولوی : دفتر چهارم
بخش ۷۴ - رقعهٔ دیگر نوشتن آن غلام پیش شاه چون جواب آن رقعهٔ اول نیافت
نامهٔ دیگر نوشت آن بدگمان سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
عشق پرشور است و ما پراضطراب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۷۷
گرسنه چشم کجا سیر از نوال شود صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
اگر به بندگی ارشاد میکنیم تو را عطار نیشابوری : باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن
شمارهٔ ۷
ای دل هر دم غمی دگرگون میخور ابوالفرج رونی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
تا چون گل لعل گونه بفروخته ام صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۱۹
شکسته رنگی من با طبیب در جنگ است ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۳
در راه یگانگی نه کفرست و نه دین
بیت ۵۷
دلت خوش باد و چشم از بخت روشن عطار نیشابوری : بخش سی و یکم
الحكایة و التمثیل
عیسی مریم بمردی برگذشت واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۹
تا نبینند دمی روی خوشی، مال جهان عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر عبدالله منازل قدس الله روحه العزیز
آن هدف تیر ملامت آن صدف در کرامت آن مجرد رجال آن مشرف کمال آن خزانهٔ فضائل عبدالله منازل رحمة الله علیه یگانه روزگار بود و شیخ ملامتیان بود و متورع ومتوکل و معرض هم از دنیا و هم از خلق مرید حمدون قصار بود و عالم به علوم ظاهر و باطن و بسیار حدیث نوشته بود و سماع کرده و در وقت او مجردتر از او و پاکیزهتر ازو کسی نبوده است چنانکه نقل است که ابوعلی ثقفی سخن میگفت. در میان سخن عبدالله او را گفت: مرگ را ساخته باش که ازو چاره نیست علی گفت: تو ساخته باش عبدالله دست را بالین کرد و سر بر او نهاد و گفت: من مردم در حال بمرد بوعلی منقطع شد زیرا که او را علایق بود عبدالله مفرد و سخن اوست که گفت: ابوعلی ثقفی وقتی که سخن گفتی از برای خود گفتی نه از برای خلق و از جهة این بود که برکات سخن او بدو رسیدو در این معنی گفت: آفت ماست که از سخن خود انتفاع نمیتوانیم گرفت چگونه دیگری از سخن ما منفعت گیرد. رضاقلی خان هدایت : فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین
بخش ۵۳ - محجوب ترشیزی
اسمش میرزا مرتضی و خلف الصدق میرزا عبداللّه ترشیزی است. در اوائل عمر کسب متداوله نمود و از هرات و خراسان به عتبات عالیات فایض شد. به طبرستان و آذربایجان و عراق عجم و فارس و کرمان سیاحت کرد. در این ضمن با جمعی از عرفا و علما و شعرا و ظرفا صحبت داشت. سالی چند با فقیر به سر برد و در سفر و حضر نهایت وداد در میان بود. دیگرباره به اصفهان و یزد و کرمان مسافرت نمود و در نائین به خدمت حضرت اوحد الموحدین حاجی محمد حسین نائینی رسید. و غالباً ارادت او را گزید. اکنون مسافرت هندوستان در نظر دارد و روانهٔ آن مملکت است. الحق حضرتش چون تخلصش محجوب و خلقتش چون فطرتش محبوب. رفیقی است شفیق و همدمی است محرم. در فن شاعری، طبعی عالی دارد. در اقسام شعر صاحب قدرت است. قصاید نغز گفته لیکن به سبب پریشانی حال جمع ننموده و در نظر ندارد و ملتفت به شعر و شاعری نیست. فقیر این چند بیت را بر سبیل یادگار از او ثبت نمود: صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶
درون گنبد گردون فتنه بار مخسب احمد شاملو : هوای تازه
بدرود
برایِ زیستن دو قلب لازم است عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۴۵
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم عطار نیشابوری : بخش پایانی
خاتمۀ کتاب
سخن گر برتر از عرش مجیدست عطار نیشابوری : باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان
شمارهٔ ۳۹
بس زود به مرگ کردی آهنگ آخر صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۶۱۳
درگذشت از خاکساری دشمن از آزار من عطار نیشابوری : بخش بیست و دوم
جواب پدر
پدر در پیش او کرد این حکایت مولوی : دفتر چهارم
بخش ۷۴ - رقعهٔ دیگر نوشتن آن غلام پیش شاه چون جواب آن رقعهٔ اول نیافت
نامهٔ دیگر نوشت آن بدگمان سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
عشق پرشور است و ما پراضطراب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۷۷
گرسنه چشم کجا سیر از نوال شود صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
اگر به بندگی ارشاد میکنیم تو را عطار نیشابوری : باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن
شمارهٔ ۷
ای دل هر دم غمی دگرگون میخور ابوالفرج رونی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
تا چون گل لعل گونه بفروخته ام صائب تبریزی : ابیات منتسب
شمارهٔ ۱۹
شکسته رنگی من با طبیب در جنگ است ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۶۳
در راه یگانگی نه کفرست و نه دین