واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۴۷
نگردد مرد کامل تا نیاید از وطن بیرون
امام خمینی : غزلیات
دعوی اخلاص
گر تو آدم‏زاده هستی عَلّم اَلاَسما چه شد؟
مولوی : فیه ما فیه
فصل بیست و ششم - از فقير آن به که سؤال نکنند زیرا که آنچنانست
از فقير آن به که سؤال نکنند زیرا که آنچنانست که او را تحریض میکنی و بر آن میداری که اختراع دروغی کند چرا زیرا که چو او را جسمانیی سؤال کرد او را لازمست جواب گفتن و جواب او آنچنانک حقسّت بوی نتواند گفتن چون او قابل و لایق آن چنان جواب نیست و لایق لب و دهان او آنچنان لقمه نیست پس او لایق حوصلهٔ او و طالع او جوابی دروغ اختراع باید کردن تا او دفع گردد و اگرچه هرچ فقير گوید آن حق باشد و دروغ نباشد ولیکن نسبت با آنچ پیش او آن جوابست و سخن آنست و حق آنست آن دروغ باشد اماّ شنونده را بنسبت راست باشد و افزون از راست.درویشی را شاگردی بود برای او درویزه میکرد روزی از حاصل درویزه او را طعامی آورد و آن درویش بخورد شب محتلم شد پرسید که این طعام را از پیش که آوردی گفت واللهّ من بیست سال است که محتلم نشدهام، این اثر لقمهٔ اوبود و همچنين درویش را احتراز میباید کردن و لقمهٔ هر کسی را نباید خوردن که درویش لطیف است درو اثر میکند چیزها و برو ظاهر میشود همچنانک در جامهٔ پاک سپید اندکی سیاهی ظاهر شود اما بر جامهٔ سیاه که چندین سال از چرک سیاه و رنگ سپیدی ازو گردیده باشد اگر هزار گون چرک و چربش بچکد بر خلق و برو آن ظاهر نگردد پس چون چنين است درویش را لقمهٔ ظالمان و حرام خواران و جسمانیان نباید خوردن در درویش لقمهٔ آنکس اثر کند و اندیشهای فاسد از تأثير آن لقمهٔ بیگانه ظاهر شود همچنانک ازطعام آن دختر درویش محتلم شد (واللهّ اعلم).
امام خمینی : غزلیات
راز بگشا
مرغ دل پر می‏زند تا زین قفس بیرون شود
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۸
زان زمانی که تن و روح روانم دادند
ابوالفرج رونی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
گر عاشق دلسوخته بی تدبیر
ادیب الممالک : غزلیات
شمارهٔ ۲۲ - در وصف قنات عین الشرف که نیرالدوله در صحن مطهر جاری ساخته
این گهر از یم رخشنده که کان شرف است
فردوسی : پادشاهی هرمزد دوازده سال بود
بخش ۳
بدانست هرمز که او دست خون
سعدی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱
شکر و سپاس و منت و عزت خدای را
عطار نیشابوری : باب سوم: در فضیلت صحابه رضی الله عنهم اجمعین
شمارهٔ ۱
صدری که به صدق، صدر ثقلین او بود
عطار نیشابوری : مظهرالعجایب
عقد اخوت مصطفی با مرتضی
گفت روزی مصطفی اصحاب را
عطار نیشابوری : باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۹
بر وصف تو دستِ عقل دانانرسد
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۳۷
وقت نظاره صنع، در چشم اهل عرفان
ادیب الممالک : غزلیات
شمارهٔ ۵۶ - بوزیر اوقاف وقت نگاشته است
کارهای مملکت از قاف تا قاف ای وزیر
عطار نیشابوری : بخش بیستم
(۵) حکایت ایاز و درد چشم او
مگر از چشم زخم چشم اغیار
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
بیدوست پایدار نباشد نشست ما
عطار نیشابوری : باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق
شمارهٔ ۷
تا ابروی طاقِ تو کماندار افتاد
نهج البلاغه : خطبه ها
ستایش هاشم بن عتبه برای استانداری مصر
<strong> و من كلام له عليه‌السلام لما قلد محمد بن أبي بكر مصر فملكت عليه و قتل </strong>
ترانه های کودکانه : بخش اول
چراغ راهنمایی
سبزم و رنگ جنگلم
مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۳۵ - مکرر کردن کافران حجتهای جبریانه را
قوم گفتند ای گروه این رنج ما