اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۵۶
ساقیا می بقدح ریز و ببد مست مده
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۶۰
بیمارم و لب تشنه و از قافله مانده
سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۶۷ - در بیان آنکه عالم چون کوهی است. و افعال و اقوال آدمیان چون صداها که بشخص وا میگردد بدی را بدی و نیکی را نیکی که انالانضیع اجرمن احسن عملا
این جزا را تو چون صدا میدان
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۲
خیال آن لب می جان ناتوان سوزد
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۹۹
چند سوزیم ز داغ دل بیحاصل خویش
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷۲
آدم و گندم، من و خال لب جانانه یی
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۳
حیاتی با رخ خوی کرده اوست
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۱۱
بوعده بوسی ام از عشوه سازیی دادی
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۵۹
ای آب حیوان کاتشم از لعل نوشین میزنی
سنایی غزنوی : الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین
حکایت
دید وقتی عزیز عزرائیل
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۴
گهی که بر منت از مرحمت نظر باشد
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۵
از عالم جان آنچه بما فیض رسان است
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۴
اسیر عشق ترا میل گشت باغ کجاست
وفایی مهابادی : قصاید
شمارهٔ ۴
کرم خواندی، ستم راندی، وفا گفتی، جفا کردی
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۸
جمال شمع چو خورشید عالم افروزست
ابوعلی عثمانی : باب سوم
بخش ۶ - هیبت و انس
و ازان جمله هَیْبَت و اُنْس است. هیبت و انس برتر از قبض و بسط بود چنانکه قبض برتر درجۀ خوف بود و بسط برتر از منزلت رجا است و هیبت برتر از قبض است و انس تمامتر از بسط، و حقّ هیبت غیبت بود و هر هائب غائب بود پس اندر هیبت متفاوت باشند چنانک اندر غیبت فرق بود میان ایشان، و حقّ انس هشیاری بود بحق و همه مستأنسان هشیار باشند و میان هشیاران فرق بود برحسب آنک اندر شرب میان ایشان فرق بوده و گفته اند کمترین محل انس آنست کی اگر صاحب او را اندر دوزخ اندر آری انس برو تیره نگردد.
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷
در هجر بسی مکوش ای در خوشاب
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۷
آنکس طلبد کعبه که بیگانه عشق است
امامی هروی : قصاید
شمارهٔ ۲۰ - در مدح علاء الدوله ابوالفتح
تا داد چشم مست ترا روزگار تیغ
مهستی گنجوی : رباعیات
رباعی شمارۀ ۶۷
ایام بر آن است که تا بتواند